و بیدانشی بر صدر مینشیند، جامعه ناگزیر عقل و خرد را فدای تعصب میکند. در چنین شرایطی، بهجای حرکت به سوی پیشرفت، عقبماندگی حاکم میشود و عدالت قربانی خودخواهی و منافع فردی میگردد. در این فضای تیره، نسل جوان ـ که باید پرچمدار اندیشه، خلاقیت و نوآوری باشد ـ در مرداب تقلید، رکود و سرگردانی فرو میرود. امروز بسیاری از دانشآموختگان در نقطهای ایستادهاند که نه شغلی در انتظارشان است و نه آیندهای روشن پیش رویشان. آنچه باید روزنهای از امید باشد، به انتظار بیپایان و فرساینده تبدیل شده است. بیکاری، بلاتکلیفی و ناامیدی سایهای سنگین بر زندگی آنان