پس از حاکمیت مطلقهای طالبان بر افغانستان که چهار سال از این روند و معاملهای ننگین و پیروزی چماق و سیاهی بر میدان سیاسی دموکراتیک میگذرد، بدخشان هنوز از چشمانداز رهبری و نظام طالبانی سرزمین فتح ناشده باقی مانده است، این خلأ برای رهبری طالبان از روز حاکمیت شان تا حالا که من این سطرها را مینویسم، جزء از برنامههای کلان استراتژیک و راهبردی و تکمیل ناشده در ردههای تصمیمگیری تلقی میشود. این فکر در نظام طالبانی برای حاکمیت تک تازانهی طالبان به یک واقعیت محسوس و در عین حال درد سر بزرگ تبدیل شدهاست، که روح سرکش، آزادیخواهی