در بامداد اسلام و به ویژه در عصر «تابعین» دو مکتب در میان مسلمانان ظهور کرد؛ یکی مکتب «رأی» و دیگری مکتب «روایت». پیروان «مدرسه رأی»، چنانچه نام این مدرسه حکایت میکند، توجه زایدالوصفی به عقل داشتند و میتوان گفت شاهبیت این مدرسه عقلانیت و عقلگرایی بوده است. آنها به ظواهر نصوص شرعی اکتفا نکرده، بلکه به درون این نصوص میرفتند و بیشتر از قشر نصوص به عمق و محتوای آن توجه داشتند. در خط مقابل این مدرسه، پیروان «مدرسه روایت» قرار داشتند. آنها برخلاف «اهل رأی» به ظواهر نصوص شرعی میچسپیدند و به عبارتی قشرینگر بودند