تمام رویکرد، کُنش و افکار اقبال معطوف به قضاوت و چشمچرانی افکار متفکران دنیا نیست. هرچند برای سره و ناسرهسازی اندیشههای بروز دادهشده در جهان که هرکدام هزارها انسان را به دنبال خویش رهرو میبرند؛ مسئولیت غربال زلالباورها و نازلالباورها بر دوش فیلسوفی چون اقبال است اما او بعد از شناختها و دریافتها، راهحلهای مهم خویش را نیز برای کلانمعضلههای هستی عرضه مینماید. حکیم هندی در یک مثنوی بلند خود به تعریف جانداری از جهاندوستی و سر و رازی که به آن وسیله میتوان هستی را بیآنکه در بند سیم و زر اش، آزادیسرشتی از انسان بگسلد، پرداخته