حکایت است که شاه یکی از کشورها، از مهندسان نظامی و دفاعی خود میخواهد که موشکی بسازند که با آن بتواند لندن را هدف قرار دهد. مهندسان آن کشور، پس از سالها تلاش و کار، به شاه میگویند که موشک آمادهی آزمایش و شلیک است. شاه با تشریفات خاص حاضر میشود و دستور میدهد که به سوی لندن شلیک کنند. موشک را که شلیک میکنند، سرگلولهاش به جای لندن در داخل توپ منفجر میشود و از سربازان خودی تلفات میگیرد. دیروز که خبر حملهی اسراییل به ایران را شنیدم، همین حکایت یادم آمد. سخن از این قرار است که