جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل میدهد و تجربه را زیاد میکند. هیچ جا ننوشتهاند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند. مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته است و دستانی که زیر ناخنهایش جز خستگی چیزی نمیروید، و گیسوانی که رقص بر شانههای زنانه را به خاطر نمیآورند. مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک زندگی میکنند اما هیچکس از درد و محرومیت این مادران چیزی نمی گوید. هنگامی که