هرگاه یاد نام محب بارش به میان میآید، شعر «پنجشیر دردمند» او و برخی دوبیتیهای دیگرش در ذهنم زنده و بر زبانم جاری میگردد. بهویژه دوبیتی «الهی مثل بارانها ببارم» که در دل و جانم رسوخ کرده است، مرا به دوران کودکی و یادآوری آهنگها و ترانههای آن زمان میبرد. دورههاییکه به قول فرهاد دریا، ملا در مسجد، معلم در مکتب و دهقان در باغ و زمیناش بود و از درد مهاجرت، فقر، جنگ و تعین تکلیفها خبری نبود. آن زمانها که زندگی ساده و بیدغدغه بود، مردم در دل طبیعت و در کنار هم، با امید و آرامش