دو شاعرِ عارفِ بی خانقاه اند، زیباییپرست و اهلِ رطلِ گران، و در ستیز با خانقاهداران و زهد پیشگی یا زاهد نماییِ ریایی شان. بر دعوی هایِ کشف و کرامات و گزافه هایِ شطح و طامات پوزخند میزدند و فروتنیِ انسانی پیشه میکردند. یعنی، دم از خداگونگی نمیزدند و چشمِ مردمان را با چنان داعیه ها نمیترساندند و صحبت جام و شاهد و ساقیِ سیمساق را فرونمیگذاشتند و چند روزهیِ عمر را (( بطالت)) نمیگذارندند. سعدی استادِ در مشربِ رندیست. عارفانه از زیباییِ طبیعت سرشار است و لذت می برد و بر صوفی و زاهد طعنه میزند و عارفِ