دکتر یوسف قرضاوی نام آشنای در افغانستان و جهان است. او در ۹ سپتامبر سال ۱۹۲۶ م. در استان غربیه جمهوری عربی مصر زاده شد و در ۲۶ سپتامبر سال ۲۰۲۲ م . به عمر ۹۶ سالگی چشم از جهان فروبسته است. وی در این مدت دهها کتاب و مقاله نوشته و در رسانهها و به ویژه تلویزون «الجزیره» نظریات و دیدگاههای خودش را بیان نموده و به یکی از مشهورترین و تاثیرگذارین شخصیتها در عصر حاضر مبدل گردیده و از خود میراث گرانبهای را در عرصه دینی به جا گذاشته است. اندیشههای دکتر قرضاوی مانند هر اندیشمند دیگر دارای مخالفان و موافقان بسیاری است. پرداختن به هر یک از اندیشههای تجددخواهانه، معتدلانه و اصلاحگرایانه دکتر قرضاوی عمر نوح و صبر ایوب میخواهد و از حوصله این نوشتار کوتاه بیرون است، بلکه من در این مطلب به یکی از جنجالی ترین دیدگاههای وی که به عنوان بزرگترین نقد نیز بر او وارد است، می پردازم و به این پرسش ها پاسخ خواهم داد: آیا چنانچه گفته می شود، دکتر یوسف قرضاوی انجام حملات انتحاری را جایز می داند؟ این فتوا در کدام زمان و تحت کدام شرایط صادر گردیده است؟ آیا دکتر قرضاوی از این فتوا برگشته است یا نه ؟
فتوای دکتر قرضاوی مبنی بر جواز حملات انتحاری
این فتوا از سوی دکتر قرضاوی در سال ۲۰۰۱ م . پس از فتوای مفتی وقت سعودی، شیخ ابن باز مبنی بر عدم جواز حملات انتحاری صادر گردیده است. شخصی از مفتی وقت سعودی، شیخ عبدالعزیز بن باز این گونه پرسیده بود: برخی از کشورهای اسلامی از سوی دولتهای دیگری مورد حمله قرار میگیرند و یا اشغال میشوند. از همین رو، شماری از شهروندان این کشور، شهروندان کشور متجاوز را مورد حمله انتحاری قرار میدهند و در نتیجه خود و دیگران را میکشند و این کار را نوعی از انواع جهاد می خوانند و انتحاری را شهید می دانند. نظر شما در این مورد چیست ؟ مفتی وقت سعودی، ابن باز در پاسخ به این پرسش چنین گفته بود: منفجر کردن خود در میان دشمنان و یا آنچه حملات انتحاری خوانده میشود، از منظر من مشروعیت ندارد و هم چنان جهاد نیست و حتا بیم دارم که این کار خودکشی باشد.
پس از صدور این فتوا از سوی ابن باز، دکتر قرضاوی بیان داشت که بسیاریها پس از انفجاراتی که در قدس، تل آویو و عسقلان صورت گرفته است و در آن شماری از اسراییلیها کشته شده اند، حکم انجام این عملیات را که آن را حملات انتحاری می خوانند، پرسان می نمایند. آیا این حملات جهاد در راه خدا است و یا حملات تروریستی شمرده میشود؟ جوانانی که در این حملات جانهای شان را از دست می دهند، شهید هستند یا مرتکب خودکشی شده اند؟ آیا این کار این ها از باب انداختن خویشتن در هلاکت است که خداوند در این آیه « وَلَا تُلقُواْ بِأَيدِيكُم إِلَى ٱلتَّهلُكَةِ» «و با دست خويشتن خود را به هلاكت نيندازيد» از آن منع کرده است؟
دوست دارم در اینجا بیان دارم که : این حملات که مسلمانان آن را به خاطر دفاع از اراضی اسلام، دین و ناموس شان انجام میدهند، بزرگترین انواع جهاد به شمار میرود و از جمله ارعاب مشروعی که خداوند در این آیه قرآن به آن اشاره کرده است، محسوب میگردد: « وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا استطعتم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلخَيلِ تُرهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُم »« هر چه توانايى داريد در برابر دشمنان از نيرو و قدرت و اسبهاى ورزيده براى جنگ با دشمن آماده سازيد تا بدين وسيله دشمنان خدا و خود را بترسانيد» [سوره توبه، آیه ۶۰]
نام گذاری این حملات، به حملات انتحاری نادرست و گمراه کننده است و با خودکشی فرسنگها فاصله دارد و از لحاظ روانی کسی که چنین کاری را انجام می دهد، مانند فردی که خودکشی میکند، نیست.
چنانچه دیدیم دکتر قرضاوی انجام حملات انتحاری در سرزمینهای اشغالی را جایز میداند و آن را فداکارانه، قهرمانه و شهادتطلبانه میخواند و چنین اشخاصی را شهید میداند و این حملات را بزرگ ترین نوع جهاد می شمارد. هم چنان دانستیم که این فتوا در سال ۲۰۰۱ از سوی دکتر قرضاوی پس از فتوای شیخ ابن باز، مبنی بر عدم جواز حملات انتحاری و در پاسخ به پرسش مرتبط به قضیه فلسطین صادر گردیده است.
قیود و شروط این فتوا
این فتوا در قدم نخست بدون قید و شرط صادر گردیده بود و تا زمان نوشتن کتاب «فقه الجهاد» توسط دکتر قرضاوی در سال ۲۰۰۸ م. بدون قید و شرط باقی ماند. گرچند از محتوای فتوا و شرایط صدور آن دانسته میشود که این فتوا مخصوص فلسطین است و تنها شامل آنجا میگردد، اما برخی این فتوا را تعمیم داده و تمام حملات انتحاری را در ترازوی آن سنجیده اند. ظاهرا این امر سبب گردیده تا دکتر قرضاوی در کتاب « فقه الجهاد» این موضوع را توضیح داده و دو قید و شرط را برای آن بیان نماید. او چنین می نویسد: تذکر اول : ما این حملات را برای برادران ما در فلسطین به خاطر وضعیت خاص شان در دفاع از اموال، جان، فرزندان و خانوادههای شان اجازه دادهایم. موارد مذکور آنها را وادار نموده است تا به این چنین عملیات روی آورند و جز آن، بدیلی ندارند. انجام این عملیات را در دیگر کشورها – به جز فلسطین- جایز نمی دانیم؛ چون ضرورتی که باعث انجام این عملیات میگردد، در آنجا وجود ندارد. قیاس کشورهای دیگر به فلسطین – مانند کسانی که این عملیات را در برابر مسلمانان در الجزایر، مصر، یمن، سعودی، عراق، پاکستان و … انجام می دهند- قیاس مع الفارق است و شرعا باطل میباشد. هم چنان کسانی که در داخل امریکا – مانند حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ م. – چنین حملات را انجام میدهند، این کار آنها ناروا است و در این استثنا داخل نمیشود.
تذکر دوم : اکنون خداوند برادران ما را در فلسطین از انجام چنین عملیات بینیاز گردانیده است؛ چون آنها به موشکهایی دست یافته اند که قعر اسراییل را مورد حمله قرار میدهد. اگرچه این موشکها به موشک های اسراییل نمیرسد، اما به هر حال آنها را اذیت میکند و نگران ساخته است. از همین رو، دیگر مانند گذشته، تکیه به این حملات ضرورت نیست. هر حالت حکم خاص خودش را دارد و فتوا نیز با تغییر زمان، مکان و وضعیت تغییر می خورد.( فقه الجهاد، دکتر یوسف قرضاوی)
در سال ۲۰۱۵ م . مجری مصری، احمد موسی در تلویزون مصری « صدی البلد» ویدیوی از دکتر قرضاوی را نشر کرد که وی در آن، انجام حملات انتحاری را به اجازه امیر جماعت جایز میدانست. در آن زمان با نشر این ویدیو این گونه وانمود گردید که دکتر قرضاوی انجام حملات انتحاری در مصر را جایز میداند. اما دفتر دکتر قرضاوی با صدور بیانیهای این سخن را رد نموده و بیان کرد که: تلاش به وانمود کردن این که جناب قرضاوی در این ویدیو در مورد مصر حرف می زند، بدون شک دروغ و اتهام است. کسی که بیانات جناب ایشان را تعقیب نماید، به این نتیجه می رسد که وی بر مبارزه مسالمت آمیز تاکید دارد و مبارزین آزاده نیز – با وصف آن که کشته می شوند، زندانی می گردند و هتک حرمت می شوند – از سخنان وی در این مورد استقبال می نمایند. هم چنان دفتر دکتر قرضاوی بیان داشت که این ویدیو از ماه مارچ سال ۲۰۱۳ م. است؛ زمانی که هنوز انقلاب نظامی در مصر به وقوع نپوسته بود.
از آنچه تا اینجا بیان نمودیم به این نتیجه می رسیم که دکتر یوسف قرضاوی از فتوای مشروعیت حملات انتحاری برگشته است و انجام آن را حتا در امریکا ناروا میداند. بنابرین، منصافه نیست دکتر قرضاوی را به خاطر سخنی که از آن برگشته است و در شرایط خاص آن را بیان نموده است، محاکمه نماییم و او را به افراطگرایی و ترویج خشونت متهم نماییم.