چرا در فرانسه با حجاب دختران در مدارس و دانشگاهها مخالفت میکنند، اما در کانادا نه؟ آیا سکولاریسم با حضور دین در حوزه عمومی مشکل دارد یا خیر؟
اساسا سکولاریسم چیست؟
اگر کتاب «سکولاریسم و آزادی وجدان» اثر چارلز تیلور را بخوانید، متوجه میشوید که ما دو نوع سکولاریسم داریم: ۱) سکولاریسم صلب و ستیزهگر؛ ۲) سکولاریسم گشوده.
سکولاریسم ستیزهگر یا صُلب، عبارت از سکولاریسمی است که بر حسب فهم خود از اصل بیطرفی بیدولت و جدایی دین و دولت، بر پیروی آزاد از دین محدودیت وضع میکند. مانند نظام سکولار فرانسه که دختران مسلمان را از پوشیدن حجاب در مدارس منع میکند. به این نوع سکولاریسم، « سکولاریسم جمهوریخواه» نیز میگویند.
اما سکولاریسم گشوده، عبارت از نوع نظامی است که بر حمایت از آزادی وجدان و دین متمرکز است و فهم منعطفتر از جدایی دین و دولت و بیطرفی دولت دارد. چنین نظامی، اقلیتهای دینی و مذهبی را به رسمیت شناخته و در حالی که به جدایی دین و دولت تاکید میکند اما اجازه میدهد که افراد از نمادهای دینی خود در حوزه عمومی استفاده کند. این نظام از مطالبه همسازی دینی استقبال میکند و آن را با اصل سکولاریسم ناسازگار نمیداند. به چنین نوع نظام، «نظام سکولار لیبرال -کثرتگرا» نیز میگویند.
نویسندگان کتاب «سکولاریسم و آزادی وجدان»، سرچشمه اختلاف میان این دو نوع سکولاریسم را در گام اول در اصطکاک و ستیز هدفها و ابزارهای سکولاریسم میدانند.
چارلز تیلور و همکارش معتقدند که سکولاریسم عبارت از مجموعه هدفها (ارزشها) و ابزارها (شیوههای عملی) است. به تعبیر دیگر، سکولاریسم دو هدف دارد و دو ابزار. اهداف سکولاریسم عبارتند از «احترام برابر به شهروندان» و «آزادی وجدان». یک نظام سکولار میخواهد که از یکسو دولت با همهی شهروندانش به صورت یکسان برخورد منصفانه و برابر داشته باشد و یکی را شهروند درجه اول و دیگری را شهروند دوم نسازد، و از سوی دیگر همه شهروندانش آزادانه بتوانند برداشتهای خود از معنای غایی زندگی را پیگیری کرده و بر اساس آن نقشه راه خود را ترسیم کنند.
برای اینکه این اهداف محقق شود، یک نظام سکولار از دو ابزار استفاده میکند: «جدایی دین و دولت» و «بیطرف دولت نسبت به برداشتهای شهروندان از امر نیک و معنای غایی زندگی». این ابزارها تمیدهای نهادیاند که یک نظام سکولار را قادر میسازند تا دولت از آزادی وجدان محافظت کند و با همه شهروندان برخورد منصفانه و برابر داشته باشد.
تفاوت اصلی میان سکولاریسم گشوده و ستیزهگر در این است که اولی بیشتر بر اهداف تاکید میکند، اما دومی بر ابزارها.
سکولاریسم گشوده میگوید که برای من «احترام برابر به شهروندان» و «آزادی وجدان» اولویت دارد، اما سکولاریسم ستیزهگر به ابزارها و شیوههای عملی ارجحیت قایل شده و آنقدر بر جدایی دین و دولت و بیطرف دولت تاکید میکند که گاهی این امر الغای اصل حراست از آزادی وجدان میانجامد و باعث وضع محدودیت بر پیروی آزاد از دین میگردد. به این میگویند «فتیشیسم ابزارها». فتیشیسم ابزارها، یعنی نوع ابزارپرستی.
دومین سرچشمه اختلاف میان این دو نوع سکولاریسم این است که سکولاریسم ستیزهگر، افزون بر احترام برابر و آزادی وجدان، اهداف دیگری نیز برای یک نظام سکولار تعریف میکند و آن عبارت است از رهایی انسانها از دین.
سکولاریسم ستیزهگر برداشت بدبینانه از دین دارد. این نوع نظام، دین را عامل انقیاد انسانها، نافی خودآیینی عقلانی شهروندان و باعث اسارت آنان در چنگال خرافه و جهالت میداند. بنابراین، آنها یکی از اهداف سکولاریسم را رهایی انسان از دین و دینزدایی از اجتماع میخواند. آنها معتقدند که وقتی از یک جامعه دینزدایی صورت گرفت، شهروندان میتوانند به خودآیینی عقلانی دست یابند و از عقلانیت خود کمال بهره را ببرند.
اما طرفداران سکولاریسم گشوده بر این دیدگاه دو نقد وارد میکنند:
- اینکه آن ها نمیپذیرند که انسانها فقط وقتی میتواند از عقلانیت خود استفاده کند که از دین رهایی یافته باشد. آنها معتقدند که افراد حتا در صورت پایبندی دینی و معنوی نیز میتوانند از نور عقل استفاده کنند..
- اینکه اگر یکی از اهداف سکولاریسم را رهایی شهروندان از دین تعریف کنیم، آنگاه این اصل ما را در ستیز با اصل آزادی وجدان و برابری اخلاقی شهروندان قرار میدهد. زیرا چنین دولت سکولاری، تلاش خواهد کرد دین را از جامعه بزداید و یا به حاشیه براند و در مقابل، باورهای خداناباورانه و ندانمگرایانه ترویج خواهد کرد. چنین نظام سکولاری، در واقع بیطرف نیست و با شهروندان به صورت برابر و منصفانه رفتار نخواهد کرد.
همچنان اختلاف دیگری سکولاریسم ستیزهگر با سکولاریسم گشوده در این است که اولی یکپارچگی مدنی را نیز از اهداف نظام سکولار میداند.
طرفداران سکولاریسم ستیزهگر میگویند که هر کشوری به یکپارچگی مدنی ضرورت دارد. این یکپارچگی مدنی، هنگامی به وجود میآید که هویتهای تفاوتبخش – مانند قومیت و مذهب – از جامعه زدوده شود. آنها زدودن تفاوتها و تمایزها را شرط یکپارچگی و همبستگی مدنی میدانند. و به همین دلیل، دینزدایی از جامعه و وضع محدودیت بر پیروی آزاد از دین را توجیه میکنند.
اما طرفداران سکولاریسم گشوده یا کثرتگرا معتقدند که زدودن تفاوتها شرط لازم همبستگی نیست، بلکه همسبتگی مدنی از راه گفتگو، درک متقابل و احترامگزاری برابر به همه شهروندان به دست میآید.
تفاوتهای دیگری نیز میان این دو نوع سکولاریسم وجود دارد که در بخش سوم به آن پرداخته خواهد شد.