با بازگشت زلمی خلیلزاد به صحنهٔ افغانستان، طالبان مسیر تازهای در مذاکرات با پاکستان در پیش گرفتهاند. پیشنویس رسمی، زبان مطالبهگری و چارچوب دیپلماتیک آنان، نشان از نفوذ مستقیم خلیلزاد دارد. این تحول، توازن قدرت سنتی میان طالبان و اسلامآباد را برهم زده و پاکستان را در موقعیت دشواری قرار داده است. اکنون ابزارهای سنتی فشار اسلامآباد، از مرز تا مهاجران، دیگر اثری بر طالبان ندارد و ارتش پاکستان با چالشی تازه مواجه شده است.
دور دوم مذاکرات طالبان و هیئت پاکستانی در استانبول، تداوم روندی است که نخستینبار در دوحه آغاز شد، اما مسیر و ماهیت آن دگرگون شده است.
در دوحه، طالبان در موضع ضعف، ناپخته و تابع دستورها وانتظارات اسلامآباد ظاهر شدند؛ اما در استانبول کوشیدهاند چهرهای دیپلماتیک، منسجم و اقتدارنما از خود نشان دهند.
در دور نخست (دوحه)، طالبان نهتنها هیچ پیشنویس یا طرحی ارائه نکردند، بلکه در طول گفتگوها عملاً مرز دیورند را پذیرفتند و فاقد زبان و ابتکار دیپلماتیک بودند. این ناتوانی، انتقادهای گسترده داخلی و منطقهای را برانگیخت.
اما در استانبول، طالبان با پیشنویس رسمی و لحن سنجیدهتر وارد صحنه شدند. در این پیشنویس از پاکستان خواسته شده تا رعایت حریم هوایی افغانستان را تضمین کند، به مخالفان طالبان در خاک خود پناه ندهد، و یک کانال نظارتی چهارجانبه برای پیگیری توافقها و آتشبس ایجاد شود.
این تغییر ناگهانی در رفتار و زبان طالبان پرسشی اساسی را مطرح میکند
چگونه گروهی که در دوحه کاملاً ناتوان و تابع بود، در استانبول ناگهان منسجم و پیشنهاددهنده شد؟
به باور بسیاری از ناظران، پاسخ این پرسش در سفر ناگهانی زلمی خلیلزاد به کابل نهفته است.
خلیلزاد دیپلمات پشتون تبار آمریکایی معمار توافق دوحه میان امریکا و طالبان، پس از خروج امریکا از افغانستان نسبتا در حاشیه قرار گرفته بود؛ اما اینبار با نقش غیررسمی و پشتپرده دوباره وارد صحنه شد.
خلیلزاد با ذهنیت قبیلهمحور خود، همواره کوشیده طالبان را نه صرفاً یک گروه افراطی، بلکه ابزار بازاریابی سیاسی و مشروعیتبخش قوم پشتون در نظام بینالملل معرفی کند.
او با رویکردی قومگرایانه، طالبان را به “بازیگر بومی قابل اعتماد” برای غرب و منطقه تبدیل مد؛ گروهی که گویا قادر است شاخههای افراطی خویش را مهار و مدیریت کند.
دیدارهای او با رهبران طالبان در کابل، مشاوره در مورد چگونگی استفاده از زبان دیپلماتیک، قالببندی پیشنویس رسمی و هدایت آنان در مسیر گفتگو با پاکستان، نقش او بهعنوان پدر معنوی و لابیگر بینالمللی طالبان را آشکار میسازد.
استفاده از اصطلاحاتی چون :کانال نظارتی چهارجانبه” “رعایت حریم هوایی” و “آتشبس دوجانبه” نشانهٔ روشن نفوذ فکری خلیلزاد است؛ کسی که سالها در دستگاه دیپلماسی امریکا تربیت یافته و در نگارش توافقنامههای چندجانبه مهارت دارد. و اینک همان زبان را به طالبان آموخته است.
با در نظر داشت مسیر تازهای که طالبان در پیش گرفتهاند مسیری که آشکارا از مشورهها و طراحیهای زلمی خلیلزاد سرچشمه میگیرد میتوان گفت که پاکستان در وضعیت دشواری قرار خواهد گرفت.
طالبان که در دوحه همچون شاگردان خام یک مدرسه، گوشبهفرمان اسلامآباد بودند، اینبار در استانبول با پیشنویس رسمی، واژهگان حسابشده و شرطهای روشن وارد گفتگو شدند. آنان بهجای تبعیت، از زبان مطالبهگری استفاده کردهاند؛ زبانی که از خلیلزاد آموختهاند تا بهظاهر مستقل، اما در چارچوب منافع جدید عمل کنند.
از سوی دیگر، زلمی خلیلزاد هیچگاه رابطهٔ گرمی با دستگاه دیپلماسی نظامی و استخباراتی پاکستان نداشته است. او از زمان مأموریتش در روند بن تا توافق دوحه، و اکنون همواره نسبت به نفوذ آیاسآی در افغانستان انتقاد کرده بود.
همین پیشینه سبب شده که با تداوم نقش خلیلزاد در پشتپردهٔ مذاکرات، معادلهٔ سنتی طالبان و پاکستان دچار شکاف شود. طالبان ممکن است بیشتر از محور اسلامآباد فاصله گرفته و به سمت برآورده سازی منافع امریکا، قطر و ترکیه حرکت کنند؛ حرکتی که پاکستان را در موقعیت دشوار قرار میدهد.
در چنین سناریویی، پاکستان در میز مذاکره کم خواهد آورد؛ زیرا ابزارهای سنتی فشارش از مرز تا مهاجران دیگر اثر پیشین را نخواهد داشت. طالبان که روزی در سایهٔ حمایت استخباراتی پاکستان رشد کرده بودند، اکنون با پشتوانهٔ فکری و لابیگری خلیلزاد در پی بازتعریف رابطهاند؛ رابطهای که اگر به نتیجه برسد، اسلامآباد را از موقعیت ” ولی” به شریک حاشیهای فروخواهد کاست.
در مجموع، این تغییر لحن و رفتار طالبان، توازن سنتی قدرت میان آنان و پاکستان را برهم میزند.
اسلامآباد که همواره با تکیه بر وابستگی طالبان، منافع خود را پیش میبرد، اکنون با گروهی روبهروست که به کمک لابیگر امریکایی خود، در پی استقلالنمایی و بازتعریف نقش خویش در منطقه است.
اگر این روند ادامه یابد، پاکستان نهتنها دست بالا را از دست خواهد داد، بلکه ممکن است در بازی تازهای گرفتار شود که طراح آن خلیلزاد است، نه آیاسآی