در ۲۲مین سالگرد حملات القاعده بر برجهای سازمان تجارت جهانی در نیویورک قرار داریم؛ حادثهای که باعث شد که جورج پسر به شماری از کشورهای اسلامی، از جمله افغانستان، لشکرکشی کند.
عامل و طراح این حمله، سازمان القاعده بود. سازمان القاعده، سازمان تروریستی بود که توسط اسامه بن لادن و شماری دیگری از عربهای افغان تهدابگذاری شده بود.
عربهای افغان، به عربهایی اطلاق میگردد که در جهاد افغانستان علیه اتحاد جماهیر شوروی حضور داشتند.
گفته میشود در دوره جهاد علیه اتحاد جماهیر شوروی حدود ۵۰۰۰ عربستانی، ۳۰۰۰ یمنی، ۳۰۰۰ الجزایری، ۲۰۰۰ مصری، ۴۰۰ تونسی، ۳۵۰ عراقی، ۲۰۰ لیبیایی و ده ها نفر اردنی در افغانستان حضور داشتند.
اسامه بن لادن و سایر همکارانش از جملهی همین عربهای افغان بودند. آنها جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی را «جنگ با کفار» میدانستند.
پس از پیروزی جهاد افغانستان علیه اتحاد جماهیر شوروی، غروری در میان مجاهدین ایجاد شد مبنی بر اینکه اینها میتوانند جنگ با کفار را به قلبهای سرزمینهای دشمن بکشانند و دشمنان را حتا در آن مناطق شکست بدهند.
مجاهدین افغانستان به علت پیوندهای تاریخی و فرهنگی که با سمرقند و بخارا و در مجموع قلمرو امارت بخارای پیشین داشتند، خواب آزادسازی جمهوریتهای آسیای میانه را میدیدند. به همین دلیل، مجاهدین در اوایل پیروزی خود از احزاب جهادی تاجیکستان و ازبکستان حمایت میکردند و تلاش داشتند که جنگ را به آنسوی آمودریا بکشانند.
عربهای افغان اما پروژهی دیگری را دنبال میکردند: پروژه شکست آمریکا.
آنها معتقد بودند که اگر ما توانستهایم امپراتوری اهریمنی شوروی را شکست بدهیم، شکست دادن آمریکای لوس و زنصفت که سهل است و دشواری خاصی ندارد.
«آمریکایهای لوس و زنصفت» تعبیری است که در یکی از اعلامیههای اسامه بن لادن به کار رفته است. در آن اعلامیه، بن لادن ضمن آنکه جهان کفر را به دو ابرقدرت شوروی و آمریکا تقسیم میکند، میگوید: «اکنون ما ابرقدرت سختتر و خطرناکتر را شکست داده و نابود کردهایم، دیگر برخورد با آمریکایهای لوس و زنصفت سهل است.»
عربهای افغان با همین غرور ناشی از شکست اتحاد جماهیر شوروی، شروع کردند به یکسری حملات و بمبگذاریها در سفارتخانهها، رزمناوها و پادگانها.
از آنجایی که غربیها خیلی واکنش جدی به این حملات نشان ندادند، القاعده این امر را تایید دیگری بر لوس و زنصفتبودن آمریکا تلقی کرده و به حمله در قلب سرزمین دشمن اقدام کرد: حمله بر برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی.
نتیجهای را که میخواهم بگیرم این است که حمله بر سازمان تجارت جهانی، نتیجه غروری بود که دامنگیر عربهای افغان از شکست اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان شده بود.
این غرور باعث شد که القاعده به آمریکا حمله کند و آمریکا نیز به افغانستان و عراق.
درسی را که ما باید از حمله آمریکا به افغانستان، چند دهه جنگ و کشتارهای متعاقب آن میآموختیم این بود که یک ملت فقیر و عقبافتاده نباید دچار توهم خودبزرگبینی و غرور شود. ما باید میآموختیم که غرور خیلی مهلک است.
اما با تسلط طالبان در افغانستان، به نظر میرسد این گروه درسهای سال ۲۰۰۱ را فراموش کرده و هر از گاهی دنیا و منطقه را به لشکرکشی نظامی و جنگ تهدید میکنند. یعنی که این گروه با خروج آمریکا باری دیگر دچار غرور و توهم شدهاست.
اگر این غرور کاذب تعدیل و تصحیح نشود، احتمال اینکه افغانستان با یکی دیگری از کشورهای منطقه و جهان درگیر جنگ شود، خیلی بالا است.