دو سال قبل از امروز نظام جمهوریت که بر اساس توافق بن و بر مبنای قانون اساسی ١٣٨٢ به میان آمده بود با فرار اشرف غنی از کشور سقوط کرده و نقطهی پایان بر آن گذاشته شد. همزمان با سقوط جمهوریت، نظام طالبانی در کشور تحت عنوان حکومت سرپرست «امارت» با تشکیلات و ترتیبات ملاکراسی حاکم گردید که تا امروز دو سال از این رژیم میگذرد. اگر نگاهی به روند حکومت داری، برنامههای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی طالبان انداخته شود، در واقعیت امر جمهوریت متقلب جای خودرا به امارت تغلب داده است. یعنی مبناها همان قومگرایی، تعصب و تزویر و نفرت است، فقط با این تفاوت که به جای افراد با کرواتها و بوم، عمامه و لنگوته آمدهاند. با این وجود چند نکته در زمینه جمهوریت متقلب اشرف غنی و امارت تغلب طالبانی قابل توجه است.
اول. سیاسی
در حالیکه نظام “جمهوریت” حاصل تفکر جمعی می باشد که در آن تصامیم و انتخابهای مردم سرنوشت ساز است، اما در افغانستان این نظام با تقلب بنا نهاده شده و در طول بیست سال فقط نام نظام جمهوری بود. انتخابات ها به صورت مضحک برگزار و افراد متقلب مانند اشرف غنی بر سرنوشت مردم تحمیل شدند. عاقبت هم این تقلب جایش را به تغلب داده و رژیم امارت طالبانی که حتی باور به رآی مردم نداشت و ندارد، حاکم گردید.
برخلاف نظام جمهوریت که یک قانون اساسی نصفه و نیمه مردمی داشت، اما در مقابل رژیم طالبانی بر هیچ قانونی استوار نیست. نظام را با تغلب و زور از آنانیکه با تقلب به قدرت رسیده بودند، تصاحب کرده و بیش از ۳۰ میلیون نفر را گروگان گرفته است. یعنی در کلیت امر یک نظام فاسد و متقلب که بر محور قومیت بنا شده بود، جایش را به یک نظام سرکوب گر و قومگرایی متعصب و متحجر داده است.
دوم. امنیت
نظام جمهوری با وجود صدها هزار نیروی نظامی و امکانات و ادوات جنگی اما بنابر اختلافات و عدم مدیریت و برخوردهای سلیقوی نتوانست امنیت را تأمین کند. هزاران جوان از خانوادههای مختلف سراسر افغانستات در اثر لجبازیها و تبانی سردمداران حکومت متقلب به کام مرگ فرستاده شدند و هزاران پدر و مادر داغدار باقی ماندند. در حالیکه آنان بیست سال برای تحکیم نظام جمهوری اسلامی خون دادند، اما حاکمان متعصب و متقلب در دو دهه نتوانستند و نخواستند که پاسدار خون آنها باشند و سرافکنده از کشور فرار کردند و نظام و کشور را به هم کیشان متحجر شان واگذار کردند.
اما طالبان که دور هر میز و گفتمان با افتخار سخن از ختم جنگ میزنند، با وجدان خفته به این فکر نمی کنند که ریشه جنگ آنان بودند. طالبان بودند که هزاران فرد ملکی و نظامی را به انواع و اشکال مختلف سلاخی کردند. این گروه بود که از هیچ نوع جنایت جنگی در قبال مردم افغانستان دریغ نکرد. حالا با افتخار از ختم جنگ سخن میگویند. البته که جنایات فجیعانهای که این گروه به صورت گسترده انجام میداد، به آن شکل علنی دیگر وجود ندارد، اما فجایع به مراتب بزرگتر در پنجشیر، اندراب، تخار، بدخشان، دایکندی و جای جای افغانستان در کمال سکوت جریان دارد. در واقعیت امر هیچ بهبودی در زمینه امنیت حاصل نشده. اگر در گذشته طالبان به عنوان یک گروه جنگی آدم میکشتند، امروز به عنوان یک رژیم نامشروع این کار را انجام میدهند. البته وظیفه دیروز طالب را امروز گروه داعش و تروریستان دیگر بر عهده گرفته اند.
سوم. اقتصاد
در زمینه اقتصادی اما در دوران جمهوریت متقلب با وجود کمک های میلیاردها دالری جامعه جهانی، همچنان سطح فقر و فلاکت مردم بالا بود. همه به یاد داریم که از میلیاردها دالر کمک جهان سهم مردم یا پروژه های ناقص و ناتمام بود یا سه کیلو گندم برای هر خانواده. البته به صورت کلی نمی توان بعضی کارهای بنیادی آن دوران را نادیده گرفت؛ اما آنچه دردآور است اینکه فساد اداری و دستبرد به کمکها و حتی جیب مردم، از مقامات بالا تا پایین، جامعه را به سوی بدبختی و فقر و فلاکت سوق داده بودند. پول و پروژه دست افراد خاص بود. انورالحق احدی، عمر زاخیلوال، فاروق وردک، اجمل احمدی، اکلیل حکیمی، خالد پاینده که همه از یک دسته و قوم و حلقه خاص کرزی و احمدزی در بیست سال گذشته منابع مالی را در دست داشتند. هیچ تاجیک و هزاره و ازبکی در دوران جمهوریت شایسته حضور در تیم اقتصادی دولت از دید کرزی و احمدزی نبودند.
اما امروز و در حاکمیت طالبانی سطح فقر مردم به شدت نگران کننده تر از گذشته است. نبود کار، حصول مالیات سنگین، اخذ عشر و زکات و زورگیری های مالی از مردم به نام دین، نبود زیربنا و برنامه مدون اقتصادی، همه از مهمترین چالش های اقتصادی رژیم طالبانی است. این رژیم مردم را از لحاظ اقتصادی گرفتارتر از چند سال گذشته کرده است.
با وجود اینکه به نام مردم افغانستان میلیونها دالر کمک به افغانستان سرازیر میشود، ولی نظام نامشروع این کمکها را به جیب زده و یا بین افراد خودی تقسیم میکنند.
چهارم. اجتماعی و فرهنگی
در بیست سال گذشته با وجود دستاوردهای مهمی که در زمینه فرهنگی و اجتماعی وجود داشت؛ اما نمی توان از کنار چالش های مهم آن به سادگی عبور کرد. البته این دستآوردها محصول جمهوریت متقلب نبود. زیرا جمهوریت متقلب هیچ برنامه و باوری به رشد زمینههای فرهنگی و اجتماعی نداشت. کما اینکه چالش های در این راستا مخصوصا فرا راه نمادهای فرهنگی مردمان فارسی زبان خلق میکرد.
از سوی دیگر چالش های اجتماعی در زمان جمهوریت از انواع جنایات جنایی گرفته تا گسترش مواد مخدر و عدم رسیدگی به معضلات شهری و… همه از سهل انگاری و عدم توجه به آن بود. در حالی که هم نیروی بشری کافی برای رسیدگی به معضلات وجود داشت و هم پول کافی؛ اما مشکلات اجتماعی روز به روز بیشتر می شد. مهمترین دلیل هم، فساد، رشوه ستانی، عدم تطبیق قانون و در کل عدم انگیزه کاری در این زمینه بود.
در زمینه فرهنگی هم با وجود کارهای مهمی که از سوی افراد و نهاد های مستقل صورت گرفت و انجام شد، اما از فرصتهای موجود و کمکهای صورت گرفته به گونه درست استفاده صورت نگرفت. به جای پرداختن به امور مهم فرهنگی و ترویج و تبیین شعایر و گسترش سطح سواد فرهنگی و دهها مسأله دیگر، میلیون ها دالر برای برنامههای مبتذل و شب نشینیهای بیهوده و جشنهای رقص و آواز و دهها برنامه دیگر که هیچ درد فرهنگی ما را مداوا نمی کرد استفاده شد.
در حالی که جامعه خسته از جنگ افغانستان نیاز جدی به کار فرهنگی داشت، اما کشورها و سازمانهای غربی با هزینه و نفوذ در لایه های پیدا و پنهان جامعه، شیوههای فرهنگ غربی را تحت عناوین و طریقهای مختلف وبا برگزاری مجالسها و نمایش های مضحک در جامعه تبلیغ و ترویج می کردند. بازهم تاکید میشود که دستآوردهای افراد حقیقی و حقوقی و همچنین نهاد در زمینه نهادینه سازی الگوهای فرهنگی و اجتماعی مطلوب، غیر قابل انکار است.
اما در یک سال حاکمیت امارت هرچند خبری از نمایشهای خیابانی و گسترش ابتذال فرهنگ شرقی و غربی نیست؛ ولی بدتر از آن مبارزه فرهنگی و اجتماعی حساب شده را با نمادهای فرهنگی مردم ما شاهد هستیم. این رژیم با سلاح جهل و تزویر به مصاف فرهنگ مردم افغانستان رفته است. فارسی ستیزی که به گونه پنهان در دوران جمهوریت انجام میشد، امروز علنی در حال انجام است. فرهنگ و هنر عامه جامعه به سخره گرفته شده و در حال محو شدن است. لباس و ریش و تیپ شخصیتی که یک امر فردی است، اما از سوی این رژیم در حال تغییر به سبک آنان است. در کلیت امر یک گروه کوچک بدوی با تیپ و افکار مخصوص، تلاش بر تغییر فرهنگ غنی مردم افغانستان دارد.
ضیا