سردمداران جریان مهاجرستیزی در ایران چهرههایی شناختهشدهاند: هادی کساییزاده، کوروش غدیری و ندا شمس.
این سه نفر طی چهار سال اخیر، حجم عظیمی از محتواهای مهاجرستیزانه را در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند؛ محتوایی که با رویکردی نظاممند، مهاجران را دیوسازی، مجرمسازی و دشمنسازی میکند.
نکته قابل تأمل این است که ادبیاتی که علیه مهاجران افغانستانی به کار میبرند، نه تنها بومی نیست بلکه مستقیماً برگرفته از گفتمان جریانهای مهاجرستیز و راست افراطی در غرب است.
گاهی از «تئوری کوچ عظیم افغانها» سخن میگویند که نسخه فارسی همان تئوری توطئه غربی درباره تغییر عمدی بافت جمعیتی کشورهای اروپای غربی توسط نخبگان جهانی است.
گاه نیز مهاجران را «اشغالگر» و «متجاوز» میخوانند، مفاهیمی که در گفتمان ترامپ نیز دیده میشود.
این افراد با راهاندازی هشتگهایی مانند #اخراج_افغانی_مطالبه_ملی_است، انواع تهمتها را به مهاجران بستهاند و فضای رسانهای را آکنده از فحاشی و نفرتپراکنی کردهاند.
اکنون که نزدیک به یک میلیون مهاجر از ایران اخراج شدهاند، بیایید نگاهی بیندازیم به دستاورد این کمپین مهاجرستیزانه برای کشور:
۱. فشار اقتصادی
چه بخواهیم و چه نخواهیم، افغانستانیها در اقتصاد ایران نقش مهم و غیرقابلانکاری داشتهاند.
بخش عمدهای از پروژههای ساختمانی در ایران توسط کارگران مهاجر افغان ساخته شدهاند. این مهاجران در بسیاری از مشاغل سخت، از کشاورزی تا ساختمانسازی، بدون بیمه و با دستمزدهای پایین فعالیت میکردند؛ مشاغلی که اغلب شهروندان ایرانی حاضر به پذیرش آنها نیستند.
اکنون با اخراج گسترده مهاجران، کارفرمایان ایرانی با کمبود نیروی کار مواجه شدهاند و کارشناسان اقتصادی نسبت به پیامدهای منفی این روند در آینده نزدیک هشدار میدهند.
۲. نفرتپراکنی میان دو ملت
ایرانیان و افغانستانیها دو ملتیاند با اشتراکات عمیق فرهنگی، تاریخی و تمدنی.
همین اشتراکات بود که باعث شد افغانستانیها در جنگ ایران و عراق در کنار ایرانیان بجنگند، و بعدها نیز در مقابله با داعش دوشادوش هم حضور یابند.
در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر نیز مردم افغانستان همدلانه در کنار ملت ایران ایستادند و از ایران در رسانهها و شبکههای اجتماعی دفاع کردند.
اما جریان مهاجرستیز با پمپاژ نفرت، دارد این پیوندهای تاریخی و عاطفی را تخریب میکند. امروز خطر شکلگیری کینه نهادینهشده میان دو ملت جدی است؛ خطری که میتواند در آینده هزینههای سنگینی برای هر دو طرف داشته باشد.
۳. تخریب وجهه حقوق بشری ایران
نحوه برخورد با مهاجران در جریان اخراجهای اخیر، حوادثی را رقم زد که نه تنها غیرضروری بلکه ویرانگر بود.
این حوادث تصویری نازیبا از ملتی را به نمایش گذاشت که همواره به قدمت فرهنگ، تمدن و انساندوستیاش افتخار کرده است.
امروز کشورهایی که به قدرت نرم اهمیت میدهند، میلیاردها دلار هزینه میکنند تا تصویر مثبت خود را در افکار عمومی جهانی بسازند.
اما جریان مهاجرستیز، درست بر خلاف این روند، در حال تخریب قدرت نرم ایران و جایگاه اخلاقی ملت ایران در میان دیگر ملل است.
نتیجهگیری
فعالیت جریان مهاجرستیز در ایران پیامدهایی سنگین برای آن کشور به همراه داشته است:
از فشار اقتصادی گرفته تا نابودی سرمایههای انسانی، نفرتپراکنی میان دو ملت و تخریب وجهه جهانی ایران.
دولت ایران برای جلوگیری از تداوم این هزینهها می تواند این دو اقدام را روی دست بگیرد:
۱. توقف روند اخراجهای جمعی مهاجران: اخراج افراد فاقد مجوز اقامت میتواند طبق قانون انجام شود، اما اجرای آن بهصورت کور و جمعی، تبعات جبرانناپذیر دارد.
۲. برخورد قانونی با سردستههای جریان مهاجرستیز: تبلیغات این افراد نه تنها اخلاقی نیست بلکه مستقیماً به منافع ملی ایران لطمه میزند. در بسیاری از کشورها، چنین اقدامات و سخنانی جرم تلقی میشود و با آن برخورد قضایی میشود. ایران نیز باید با این جریان مانند یک تهدید ملی برخورد کند.