دیروز، مسوولان چهار وزارتخانهی حکومت طالبان به ریاست نورمحمد ثاقب، نشستی مشترک دربارهی «کتاب» برگزار کردند.
شاید فکر کنید این نشست برای بررسی راهکارهای ترویج فرهنگ کتابخوانی در افغانستان برگزار شده، یا گمان ببرید که این مقامها گردهم آمدهاند تا از صنعت نشر و نویسندگان کشور حمایت کنند. شاید هم تصور کرده باشید قرار است دربارهی تقویت کتابخانههای عمومی یا ایجاد مراکز فرهنگی تصمیم بگیرند.
اما نخیر. واقعیت چیزی دیگر است.
این نشست به دستور ملا هبتالله، امیرالمؤمنینِ غایب طالبان، برای تصمیمگیری در مورد کتابهایی برگزار شده بود که از کتابخانهها و کتابفروشیهای کشور جمعآوری شدهاند — کتابهایی که طالبان آنها را «منحرف» مینامد.
ببینید که فاصلهی میان انتظارات ما از یک حکومت و عملکرد طالبان چقدر است.
طالبان در دشمنی با کتاب و اندیشه، بیشباهت به نازیهای آلمان نیستند. نازیها پس از به قدرت رسیدن، مراسمهای کتابسوزی راه انداختند. در میان کتابهای سوزاندهشده، آثار نویسندگان یهودی مانند آلبرت اینشتین و زیگموند فروید به چشم میخورد، اما بخش بزرگی از آنها نوشتههای اندیشمندان غیریهودی، بهویژه نویسندگان سرشناس آمریکایی چون ارنست همینگوی، جک لندن و سینکلر لوییس بود.
یوزف گوبلز، وزیر تبلیغات آلمان نازی، که برگزارکنندهی اصلی این مراسمها بود، در یکی از سخنرانیهایش گفت:
«کتابهای فاسد بدتر از غذاهای فاسدند. این آثار ذهن فرزندان ما را آلوده میکنند.»
آلفرد بوملر، یکی از فیلسوفان نازی، نیز پیش از مراسم سوزاندن کتابهایی از هاینه، فروید، مارکس و دیگر نویسندگان لیبرال و مارکسیست، چنین گفت:
«اکنون با هم میرویم تا کتابهایی را بسوزانیم که در آنها روح بیگانه با زبان آلمانی به جنگ ما آمده است.»
در افغانستانِ طالبان نیز از نخستین روزهای قدرتگیریشان، هزاران عنوان کتاب از کتابخانههای عمومی و کتابفروشیها، به اتهام «انحراف» و «فساد فکری»، مصادره شده است.
براساس گزارشی که در سال ۱۴۰۲ منتشر شد، این گروه تنها از انتشارات سعیدی ۱۱ هزار جلد، از انتشارات امیری ۱۰ هزار جلد، و از نشر واژه و نشر مقصودی هزاران جلد کتاب دیگر را ضبط کردهاند. این آمار البته تنها مربوط به آن سال است. در دو سال اخیر نیز کتابهای بسیاری توقیف شدهاند، اما آماری رسمی منتشر نشده است.
اینکه در نشست دیروز، مسوولان چهار وزارتخانهی طالبان چه تصمیمی دربارهی این کتابها گرفتهاند، هنوز روشن نیست. اما از عنوانی که بر آنها گذاشتهاند — «کتابهای منحرف» — میتوان چند احتمال را مطرح کرد:
۱. زمستان در پیش است. شاید بخواهند این کتابها را برای گرمکردن بخاریهای دفتر ریاستالوزرا بسوزانند. ریاستالوزرا که دشمن قسمخوردهی کتاب است، زمانی در جمعی گفته بود که در تمام عمرش حتی یک صفحهی روزنامه نخوانده است.
۲. یا شاید طی مراسمی نمایشی، با حضور رسانههای همسو، تصمیم به سوزاندن این کتابها بگیرند؛ چنانکه گوبلز و بوملر کردند.