در روزهای اول تا پنجم محرم سال ۶۱ هجری در کربلا، سپاه کوفه و شام برای انجام تراژیدی کربلا آماده شدند. چنانچه در این ایام محاصره کاروان امام حسین (ع) توسط سپاه کوفه به فرماندهی عمر بن سعد آغاز شده، مذاکرات به بنبست رسیده، و با ورود شمر بن ذیالجوشن و قطع دسترسی به آب فرات توسط سپاه ابن زیاد، فشار بر امام (ع)، اهل بیت (ع) و یاران وفادارشان به اوج خود رسیده بود. روزهای ششم، هفتم و هشتم محرم، شاهد تشدید این فشارها، ناامیدی نهایی از حل مسالمتآمیز ماجرا، و آمادهسازی قطعی برای رویارویی خونین روز عاشورا بود. این سه روز، آخرین فرصتهای از دست رفته برای جلوگیری از فاجعه و نمایشی از صلابت و ایمان راسخ مدافعان حریم امامت بود.
ششم محرم الحرام؛ پاسخ نهایی ابن زیاد و تلاش نافرجام برای صلح
_در روز ششم محرم، پاسخ قاطعانه و نهایی عبیدالله بن زیاد به پیشنهادهای سهگانه امام حسین (ع) (بازگشت به حجاز، عزیمت به ثغر یا ملاقات با یزید) توسط قاصد عمر بن سعد به کربلا رسید. ابن زیاد با خشونت تمام، تنها یک گزینه را قابل قبول دانست: بیعت فوری و بدون قید و شرط امام حسین (ع) با یزید بن معاویه. او هرگونه گزینه دیگر را مردود شمرد.
_ ابن زیاد به عمر بن سعد دستور اکید داد که اگر حسین (ع) و یارانش تا فردا (هفتم محرم) تسلیم نشوند و بیعت نکنند، باید با آنان بجنگد و ایشان را به قتل برساند یا آنها را به حال خود رها کند تا در بیابان از تشنگی هلاک شوند. این دستور، هرگونه تردید در انجام مأموریت خشن را از بین میبرد.
_با دریافت این پاسخ قطعی، امام حسین (ع) برای آخرین بار و با هدف جلوگیری از خونریزی، برادرش حضرت عباس بن علی (ع) را نزد عمر بن سعد فرستاد. امام پیشنهاد داد که اجازه دهند کاروانش شبانه از کربلا خارج شود و به سرزمینی دور برود تا میان او و یزید فاصله بیفتد و زمینه درگیری از بین برود.
_عمر بن سعد که از درون با این جنگ مخالف بود و احتمالاً این پیشنهاد را راه حلی عملی میدید، نزدیک بود آن را بپذیرد. او گفت: «اگر عبیدالله بن زیاد میپذیرفت، من هم راضی بودم.» اما شمر بن ذیالجوشن، که به عنوان ناظر و عامل فشار ابن زیاد حضور داشت، با اعتراض شدید و تهدیدآمیز مانع از پذیرش این پیشنهاد شد. شمر به عمر بن سعد حمله کرد و او را متهم به ترس و ضعف و تمایل به نافرمانی از امیر (ابن زیاد) نمود. شمر حتی تهدید کرد که اگر عمر بن سعد از جنگیدن خودداری کند، او شخصاً فرماندهی را به دست خواهد گرفت.
_ترس عمر بن سعد از عزل و از دست دادن وعده حکومت ری، و همچنین فشار شمر و احتمالاً برخی فرماندهان دیگر، بر وجدان ضعیف او غلبه کرد. او در نهایت تسلیم خواست ابن زیاد شد و پیشنهاد صلح امام را رد کرد. این روز، آخرین پنجره امید برای جلوگیری از جنگ بهطور رسمی بسته شد. عمر بن سعد با اعلام آمادگی سپاهش برای جنگ در روز بعد (هفتم محرم)، عملاً حکم آغاز نبرد را صادر کرد.
هفتم محرم الحرام؛ تشدید محاصره و اوج فشار تشنگی
_در روز هفتم محرم، عمر بن سعد، مطابق دستور ابن زیاد و پس از رد پیشنهاد نهایی امام، دستور داد تا حلقه محاصره بهطور کامل تنگتر شود. سپاه او با شمار افزونتری (که در منابع تا بیست هزار نفر نیز ذکر شده) اطراف خیمههای امام حسین (ع) را بهطور کامل و با فاصلهای بسیار کم احاطه کردند.
_با گذشت روزها از قطع آب (از چهارم محرم)، وضعیت تشنگی در اردوگاه امام حسین (ع) بهویژه برای کودکان و زنان بهشدت بحرانی و غیرقابل تحمل شده بود. ناله کودکان از تشنگی فضای خیمهها را پر کرده بود. ذکر شده است که امام حسین (ع) گاهی برای التیام تشنگی کودکان، انگشت خود را در دهان آنان میگذاشت.
_با وجود محاصره سنگین، نیاز مبرم به آب، حضرت عباس بن علی (ع) و گروهی از شجاعترین یاران (مانند نافع بن هلال، عمرو بن قرظه انصاری و …) به امام حسین (ع) پیشنهاد دادند تا با حملهای به سمت فرات، برای اهل بیت و کودکان آب بیاورند. امام با اکراه و به دلیل خطر بسیار زیاد این مأموریت، موافقت کرد.
_این گروه کوچک اما دلاور، با رشادت تمام خود را به شریعه فرات رساندند و مشکها را پر از آب کردند. اما هنگام بازگشت، با محاصره سنگین و هجوم گسترده سپاه عمرو بن حجاج مواجه شدند. نبردی شدید درگرفت. اگرچه این دلاوران موفق شدند با دادن تلفاتی به دشمن، مقدار کمی آب به خیمهها برسانند، اما فشار محاصره و تعداد زیاد دشمن مانع از انتقال آب کافی شد و تلفاتی نیز از یاران امام در این نبرد وارد آمد. این حادثه، قساوت دشمن و عمق فاجعه را بیش از پیش آشکار کرد و نشان داد که دشمن حتی آب را نیز بر اطفال رسول الله (ص) روا نمیدارد.
هشتم محرم الحرام؛ آمادگی نهایی برای نبرد و وداع با خویشان
_شب هشتم محرم آخرین شب نسبتاً آرام قبل از طوفان عاشورا بود. با نزدیک شدن موعد نبرد که توسط عمر بن سعد برای فردا (نهم یا دهم) اعلام شده بود، فضایی آکنده از تقدیر و عزم راسخ در اردوگاه امام حسین (ع) حاکم بود.
_امام حسین (ع) به یارانش دستور داد تا برای رویارویی نهایی آماده باشند. خیمهها بیش از پیش به هم نزدیک شدند تا از پشت محافظت داشته باشند و حلقه دفاعی فشردهتری ایجاد شود. یاران به تجهیز و آمادهسازی سلاحهای خود پرداختند.
_در این شب، امام حسین (ع) در جمع یاران وفادار خود حاضر شد. در خطابهای دیگر، بار دیگر بر حقانیت راه خود، اهداف قیام و فضیلت شهادت تأکید فرمود. سپس برای آخرین بار به یارانش فرمودند که دشمن فقط طالب خون اوست و آنان آزادند تا در تاریکی شب، اردوگاه را ترک کنند و جان خود را نجات دهند: «فَقَدْ اذِنْتُ لَکُمْ فَانْطَلِقُوا جَمیعاً فی حِلٍّ لَیْسَ عَلَیْکُمْ مِنِّی ذِمَامٌ… هَذَا اللَّیْلُ قَدْ غَشِیکُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا» (همه شما را اجازت دادم که بروید. شما در امان هستید و تعهدی نسبت به من ندارید… این شب، شما را پوشانده، پس از آن برای رفتن مرکب خود سازید).
_در پاسخ به این سخنان بزرگوارانه، یاران امام یک بار دیگر با شور و ایمانی مثالزدنی، وفاداری و آمادگی خود را برای جانفشانی در رکاب امام و دفاع از حریم اهل بیت (ع) اعلام کردند. هر یک از بزرگان یاران مانند حبیب بن مظاهر، زهیر بن قین، بریر بن خضیر و مسلم بن عوسجه، با سخنانی پرشور بر عزم جزم خود تأکید کردند که تا آخرین قطره خون خواهند جنگید. این تجدید پیمان، روحیه مقاومت را در آستانه نبرد نهایی به اوج رساند.
_امام حسین (ع) بخشی از این شب را به وداع با خانواده و خویشان خود اختصاص داد. ایشان به خواهرش حضرت زینب (س) وصیتهایی فرمودند و او را برای صبر در برابر مصائب سنگین آینده آماده ساختند. وداع با کودکان، بهخصوص حضرت علی اصغر (ع) و حضرت سکینه (س)، صحنههایی بهغایت جانگداز بود. امام به فرزندان و اهل بیتش سفارش به تقوا و صبر کردند.
_در مقابل، در سپاه عمر بن سعد نیز آمادهسازی نهایی برای حمله در جریان بود. دستورات نبرد صادر میشد و صفآرایی انجام میگرفت. شمر نقش فعالی در تحریک سپاهیان و تهییج آنان برای جنگ داشت.
خلاصه آنچه در روزهای ششم تا هشتم محرم گذشت
روزهای ششم تا هشتم محرم، صحنه فروپاشی آخرین پلهای امید به صلح و تشدید بیرحمی دشمن تا حد محروم کردن کودکان از آب بود. رد پیشنهاد نهایی صلح امام توسط عمر بن سعد تحت فشار شمر و ابن زیاد، نشاندهنده غلبه کامل طمع قدرت و ترس از فرمانروای ظالم بر هرگونه وجدان یا خرد انسانی در صفوف فرماندهی دشمن بود. بحران تشنگی در روز هفتم، عمق قساوت دستگاه اموی را به نمایش گذاشت. در مقابل، این روزها شاهد اوجگیری معنویت، وفاداری و آمادگی برای فداکاری در اردوگاه امام حسین (ع) بود. تجدید پیمان یاران در شب هشتم و وصیت امام به خانواده، صحنههای ماندگاری از ایمان و رضایت به قضای الهی را خلق کرد. این سه روز، مقدمهای سنگین و پرالتهاب برای فاجعه بینظیر روز نهم و دهم محرم (تاسوعا و عاشورا) بود، جایی که تقابل حق و باطل به اوج خونین خود رسید.
منابع
۱. طبری، محمد بن جریر. (قرن ۴ ه.ق). تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)
۲. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان. (قرن ۴-۵ ه.ق). الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد.
۳. سید بن طاووس، رضی الدین علی. (قرن ۷ ه.ق). اللهوف علی قتلی الطفوف (الملهوف علی قتلی الطفوف).
۴. خوارزمی، موفق بن احمد. (قرن ۶ ه.ق). مقتل الحسین (ع)
۵. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین. (قرن ۴ ه.ق). مقاتل الطالبیین.
۶. ابن اعثم کوفی، احمد. (قرن ۴ ه.ق). الفتوح.
#هر_خانه_یک_پرچم
#هر_تکیه_یک_هیئت