غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیّام نیشابوری، حکیم، فیلسوف، ریاضیدان، اخترشناس و شاعر بزرگ زبان فارسی، در اواخر سدّهی پنجم و اوایل سدّهی ششم هجریقمری میزیست. سال ولادت او دقیقاً مشخص نیست و ابتدای زندگیاش نیز از ابهاماتی برخوردار است. با این حال، برخی از منابع سال ۴۳۹ هجری را به عنوان سال تولد او ذکر کردهاند. عباس اقبال آشتیانی، خیام را از شاگردان ابن سینای بلخی میداند و دلایلی از کتاب «الکَون والتکلیف» که خیام آن را در سال ۴۷۳ هجری قمری به زبان عربی نوشته، ارائه کرده است. در این کتاب، خیام از ابن سینا با لقب «افضل المتأخرین» یاد کرده و این نشان میدهد که وی از شاگردان شیخالرئیس بوده است.
حکیم عمر خیام، در دوران میانسالی در نیشابور، حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و اخترشناسی را آموخت و برخی از محققان میگویند که او فلسفه را به طور مستقیم از زبان یونانی فراگرفته بود. در سال ۴۴۹ هجری، کتابی به زبان عربی درباره معادلات درجه سوم تحت عنوان «رسالة فی البراهین علی المسائل الجبر و المقابله» نوشت که در آن به اصول جبر و مقابله پرداخته بود.
خیام با نظامالمُلک توسی ارتباط نزدیکی داشت و کتابش را پس از تألیف به خواجه نظامالمُلک تقدیم کرد. پس از آن، خیام به دعوت سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش، نظامالمُلک، به اصفهان رفت تا سرپرستی رصدخانهی اصفهان را به عهده گیرد. خیام هجده سال در این رصدخانه مشغول به فعالیتهای علمی بود. در سال ۴۵۶ هجری، مهمترین اثر ریاضی خود را با نام «رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس» نوشت که در آن خطوط موازی و نظریه نسبتها را شرح داد. همچنین در حدود سال ۴۵۸ هجری، طرح اصلاح تقویم را ارائه داد که به تقویم جلالی معروف است.
رباعیات خیام:
رباعیات خیام، یکی از مشهورترین آثار ادبی جهان است که تأثیر بسزایی در فرهنگهای مختلف داشته است. این رباعیات، که عمدتاً فلسفی و حکمی هستند، در سراسر دنیا به بسیاری از زبانها ترجمه شدهاند. مشهورترین ترجمههای این رباعیات توسط «فیتزجرالد»، نویسنده آمریکایی، صورت گرفت که باعث شهرت جهانی این آثار شد. این رباعیات در عین سادگی، حاوی معانی عمیق فلسفی هستند و خیام در آنها به بیان افکار خود در زمینههایی چون راز آفرینش، فانی بودن زندگی و لذتهای دنیوی پرداخته است.
در رباعیات خیام، شاعر، دنیای پر از تضاد و ناپایداری انسان را مورد انتقاد قرار میدهد و با شکوه از گذرا بودن عمر و لذتهای دنیوی میگوید:
دَوری که در او آمدن و رفتن ماست
او را نه بدایت، نه نهایت پیداست
کس می نزند دمی درین معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
خیام همچنان در برخی رباعیات خود به شکایت از ریا و فریبکاری برخی از روحانیان پرداخته و از پوچی برخی رفتارهای انسانی سخن میگوید:
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است
گردنده فلک، نیز به کاری بوده است
زینهار، قدم به خاک آهسته نهی!
کان مردمک چشم نگاری بوده است
گر می نخوری طعنه مزن مستان را
بُنیاد مکُن تو حیله و دستان را
تو غُرّه بدان مشو که می، مینخوری
صد لقمه خوری که مَی غلام است آن را
ای چرخ فلک، خرابی ازکینهی توست
بیدادگری، پیشهی دیرینهی توست
ای خاک، اگر سینهی تو بشکافند
بس گوهر قیمتیکه درسینهی توست
ازروی حقیقتی، نه ازروی مجاز
ما لعبتگانیم و فلک لعبتباز
بازیچه همی کنیم بر نطع وجود
رفتیم به صندوق عدم یکیک با
او در رباعیات خود، در عین حال به انسان توصیه میکند که از لذتهای زودگذر زندگی بهرهبرداری کند و از نگرانیهای بیپایان در مورد آینده و گذشته بپرهیزد:
برخیز و مخور غمِ جهان گذران
خوش باش و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
روزیکه گذشته است ازاو یاد مکُن
فردا که نیامده است، فریاد مکن
بر نامده و گذشته بُنیاد مکن
حالی خوشباش وعمربرباد مکن
بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است
هنگام گُل و باده و یاران سر مست
خوش باش دمی که زندهگانی این است
به باور صادق هدایت، درکُل اشارهی خیام به این مضمون است که چون بمیریم، ذرّاتِ تنِ ما پراکنده شده و از گِلِ خاکِ ما کوزه خواهند ساخت. این درواقع، به یک معنا هم از ایرادهایی است که به معادِ جسمانی وارد ساخته اند. چرا که وقتی ذرّات تنِ اشخاص، با گذشت زمان، در تن دیگران رود، رستاخیز جسمانی هردوی آنان چهگونه ممکن است.
دی کوزه گری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی، لگد همیزد بسیار
وآن گِل بهزبان حال با او میگفت
من همچو تو بوده ام، مرا نیکو دار
زان کوزهی مَی که نیست در وی ضرری
پُر قدحی بخور، به من ده دگری
زان پیشتر ای صنم، که در ره گذری
خاک من و تو کوزه کند کوزهگری
خیام در رباعیات خود به مضمونهای فلسفی عمیقی چون راز آفرینش، درک انسان از هستی، گذرا بودن زندگی و تقدیر الهی پرداخته است. در نگرش خیام، انسان نمیتواند به طور قطع از حقیقت زندگی و سرنوشت آگاه شود. او با شک و تردید به مسایل هستیشناسی نگاه میکند و از این جهت، بسیاری از آثار وی به عنوان نمایشهایی از تردید و اندیشه فلسفی در نظر گرفته میشوند. صادق هدایت، نویسنده ایرانی، در تحلیل رباعیات خیام، آنها را به مضامینی چون «راز آفرینش»، «درد زندگی»، «گردش دوران» و «ذرّات گردنده» تقسیم میکند. به اعتقاد هدایت، خیام در رباعیات خود انسان را به پذیرش گذرا بودن عمر و لذت بردن از لحظات اکنون دعوت میکند.
خیام و ریاضیات:
در زمینه ریاضیات، خیام یکی از پیشگامان جبر در تاریخ علم بود. او در آثار خود به ویژه «رسالة فی البراهین علی مسایل الجبر و المقابله» به حل معادلات درجه سوم پرداخت و از روشهای هندسی برای حل این معادلات استفاده کرد. خیام همچنین در اثبات قضایای هندسی و مطالعه بر روی خطوط موازی و معادلات درجه دوم و سوم، دستاوردهای مهمی داشته است.
یکی از مهمترین نظریات خیام، حل هندسی معادلات درجه سوم با استفاده از مقاطع مخروطی بود. این ابداع، موجب شد که خیام به عنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان قرون وسطی شناخته شود.
حکیم عمر خیام، با دستاوردهای علمی و ادبی خود، جایگاه ویژهای در تاریخ علم و ادب ایران و جهان دارد. او که در زمینههای مختلفی چون ریاضیات، فلسفه و نجوم صاحب نظر بود، آثارش همچنان به عنوان منبعی غنی برای تفکر و پژوهش شناخته میشود. رباعیات خیام، با ترکیبی از حکمت، زیبایی و سادگی، به جهانیان یادآوری میکند که در دنیای پر از تضاد و ناپایداری، بهتر است که از لحظات زندگی بهرهبرداری کنیم و از نگرانیهای بیپایان بپرهیزیم.