کنگینه، ظرف کوچک گِلی و صدفگونهای است که خوشههای انگور درداخل آن همچون دانههای گُهرومُروارید جا میگیرد. این ظرف گِلی صدفمانند، با دستان باغبانان زحمتکش، عرقریز و سخاوتمند شمالی ساخته میشود.
کنگینه، شیوهی کهن نگهداشت انگور است که تا هنوز هم تاکداران کشور – بهویژه تاکداران کوهدامن و شمالی – برای نگهداشت انگورشان تا فصل زمستان ازاین شیوه استفاده میکنند.
شمالی خطهی سبز و خوش آبوهوایی در شمال کابل و متصل به این شهر بوده که در هر چهارفصل سال میزبان هزاران پایتختنشین و باشندهگان سایر ولایتهای کشور میباشد.
در دل این خطهی خوش آبوهوا، آدمهای صادق و صمیمیای زندهگی میکنند که شغل بیشتر آنان باغداری و کشاورزی است.
باغداران پاکسرشت شمالی ازآغاز فصل بهار تا نیمههای فصل پاییز، همهروزه از طلوع تا غروب با عشق وعلاقه سرگرم پرورش انگور اند؛ تا بتوانند این میوههای بهشتین تاکستانهای خویشرا، بهدرون آن صدفگونههای گِلین تعبیه نموده و در موسم سرمای سال نیز به استقبال عابران و هممیهنان خویش در دوسوی خطوط گذرگاه شمالی بایستند.
باغداران و کشاورزان شمالی، علاوه براینکه درفصل بهار و تابستان، با گونههای مختلف سبزیها و میوههای باغ و مزرعهی خویش، سفرههای مهمانان شانرا رنگین میدارند، تلاش مینمایند تا با ساخت کنگینه، درفصل سرما و موسم برف نیز سفرهی مهمان شان خالی از انگور نماند.
برخیها درباب معنای آن گفتهاند که کنگینه از دو واژه بهدست آمده است: یکی «کان» که از ریشهی کندن گرفته شده است؛ چنانکه یک معنای «کان» سنگ هم است و واژک دوم آن «گینه» که دگرگونهی آن «گونه» یا نوع است. ترکیب هردو جز«کانگونه» میشود؛ یعنی سنگگونه که ساخت دیگر آن کنگینه شده است. در واقع کنگینه یعنی یخچال؛ یعنی سردی سنگ را داشتن.
باغداران شمالی از گذشتههای دور و دراز بهمنظور اینکه بتوانند در زمستان یا شبهای نوروز، میوهی تازه و مخصوصاً انگور سر سفرههایشان داشته باشند، از روش سُنتی برای نگهداری این میوه استفاده میکنند.
کنگینه، علاقهمندان زیادی دارد؛ نهتنها درسطح افغانستان بلکه درسطح کشورهای جهان. بهگونهی مثال: انگلامِرکل نخستوزیر آلمان درسال ۲۰۱۰میلادی، هنگام دیدار با با سربازان جرمنی در شمال افغانستان، یک کنگینه انگور شمالی را خرید و با سربازان آلمانی آنرا خورد و ازآن توصیف کرد.
کنگینه، درسرودههای شاعران افغانستان – بهویژه شاعران حوزۀ شمالی – بازتاب گستردهای دارد. استاد محمد افسر رهبین، پرتونادری، هارون راعون، آریانژاد آژیر، صالح احمدی و شمار دیگری از شاعران، تعبیرهای مختلفی از کنگینه ارایه داده و به توصیف آن پرداختهاند. دراینجا لازم میدانم تا نمونههایی جند از سرودههای این شاعرانرا پیشکش خوانندهگان عزیز نمایم:
بــــــاری ز خـــط اولِ فصلِ مقاومت
شیرینترین حکایتِ تلخانم آرزوست
تا در هوای دختــرِ رز دست و پا زنم
کنگینهای ز لـــــعل بدخشانم آرزوست
محمد افسر رهبین
شب من جلوهٔ نـــــوری ندارد
که موسی زمان طوری ندارد
شکستـــــــه باد دست باغبانی
که در کنگینه انگوری ندارد
پرتو نادری
شب کهدامنان پر نور بادا
لب کنگینه پُر انگور بادا
بهگیتی دشمن تاک شمالی
الهی تا ابد نا بود بادا
آریا نژاد آژی
جشن سمنک شیره مهـــر آیین است
درسفره تان سعادت هفت سین است
کنگینه دل را به مــن تشنـــــه بیار
انگور محبـــت چقدر شیرین است
هارون راعون
چی انگوریست در کنگینهٔ تو
دو المـــــاس سیاه گنجینــهٔ تو
گل لبخنــــــد تو در پسته بینم
به لبهـــا خـــــــندهٔ دیرینـهٔ تو
صالح احمدی
زمین خوبه زمین کهنه خوبه
میان میوه ها کنــــگینه خوبه
میان میوهها کنگینه شیرین
میان دختران سبزینه خــوبه
دو بیتی هراتی
کشاورزان و باغداران شمال کابل یا کوهدامنزمین، کشاورزان دلسوزیاند که در زمینهای پر برکت خود، زندهگی را به جریان میاندازند. این مردمان پرتوان که با دستان پُر از آبله و عرق در جبین، به پرورش تاکهای انگور میپردازند، درختان انگور را با دقت و حوصلهمندی میکارند و غرس میکنند و در واقع همین درختان انگور اند که همچون نگینی سبز، بر روی زمینهای کوهدامنیان سایه میافکنند و خوشههای آن چونان جواهر درخشان، آویزۀ شاخههای آن میشود.
کشاورزان کوهدامن، با صبر و تلاش بیوقفه، در دل این تاکستانها، انگورهایی میپرورانند که هر دانهی آن طعمی شربتین دارد. تاکستانهای شمالی، با هوای خُنُک و زَمهریریکه در روزهای پاییز از خود پخش میکند و با چتر دلانگیزیکه در اطراف خود ایجاد مینماید، منظرهای از آرامش و زیبایی در روان آدمی متجسم میدارد.
هر روز، درمیان باغهای انگور، پرندهگان با آواز خود و کشاورزان با لبخند و نگاه پُر از امید، به شکوفایی زندهگی ادامه میدهند. زمینهای کوهدامنان، با دمنوش هوای خوش و مناظر زیبا، گواهی از همّت و پشتکار این مردمان است که در میان باغستانهای سیب، انار و انگور، بذر آینده را میافشاند. اینجا، درختان سایهای از آرامش میسازند و در هر ثانیه، صدای باد و پرندهگان همراه با دلهای مهربان کشاورزان، زندهگی را به شکوفایی میرساند.