زلمی خلیلزاد، نماینده پیشین امریکا در امور افغانستان، در تازه ترین اظهارات خود به رهبران سیاسی افغانستان توصیه کرده که از تبدیل شدن به مهرههای استخبارات پاکستان (ISI) پرهیز کنند.
خلیلزاد، در حالی دیگر را به آزاده بودن توصیه میکند که خود، تمام عمر سیاسیاش را تحت تاثیر استخبارات خارجی، بهویژه سیآیای با سازمان استخباراتی آمریکا سپری کرده است.
نکته جالب و شاید تناقضآمیز این است، فردی که خود زندگیاش را در خوشخدمتی به منافع خارجی گذراندهاست، اکنون دیگران را به مهرهبودن متهم کرده و در نقش «معلم آزادی» ظاهر میشود.
اگر به قضایای سیاسی افغانستان، واقعبینانه نگاه کنیم، خلیلزاد بهعنوان یک شهروند آمریکایی به هیچوجه نباید حق دخالت در امور داخلی کشور ما را داشته باشد. اما او با بیشرمی تمام، کسانی را که برای آزادی و استقلال وطن خود در برابر تجاوزهای مختلف جنگیدهاند، به مهرهبودن متهم میکند.
این در حالیاست که یکی از بزرگترین مبارزات تاریخ معاصر افغانستان، جهاد و مقاومت مردم افغانستان دفاعهای عظیمی بوده که در برابر اشغال قشون سرخ شوروی و گروههای تروریزم بینالمللی صورت گرفته است.
رهبران جهادی و جریانهای سیاسی افغانستان که در طول تاریخ، به گونهای در مواقع مختلف در برابر دشمنان خارجی و داخلی ایستاده و برای آزادی، استقلال و حفظ تمامیت ارضی کشور فداکاری کردهاند، با وجود برخی از اشتباهات سیاسی را که مرتکب شدند باز هم هر کدام نقش بسزایی در شکلگیری و ادامه مبارزات آزادیخواهانه کشور خواهند داشت.
خلیلزاد در رهبران سیاسی را به آزاده بودندترغیب میکند که این افراد در گذشته در خط مقدم مبارزه قرار داشتند و هیچگاه تسلیم بیگانهگان نشدند. آنها تنها برای منافع افغانستان و آزادی مردم خود میجنگیدند، نه بهعنوان مهرههای خارجی، بلکه بهعنوان کسانیکه از متن و بطن جامعه خود و مردم برخاسته بودند.
در مقابل، خلیلزاد که خود در طی سالها بهعنوان یک مهره سیاسی در سیاستهای آمریکا و بهویژه در روند صلح افغانستان نقش ایفا کرده است، حالا به راحتی این قهرمانان و مجاهدان را به مهرههای استخبارات متهم میکند. اما واقعیت این است که خلیلزاد با دخالتهای خود در مذاکرات صلح و تحمیل گروه طالبان به مردم افغانستان، به نوعی خیانت بزرگی را به کشورش کرده است.
او در حقیقت با مشروعیتبخشیدن به گروه طالبان، مسیر را برای تسلط این گروه تروریستی به افغانستان هموار کرد و مردم این سرزمین را به اسارت یک حکومت خونریز، مستبد و غیرانسانی سپرد.
مردم افغانستان فراموش نمیکنند که خلیلزاد در مذاکرات صلح با طالبان، نقش اصلی را ایفا کرده و به این گروه تروریستی امکان داد تا دوباره به قدرت برسند.
این در حالیاست که طالبان در دوران رژیم خود بر افغانستان، نقض حقوق بشر و جنایتهای جنگی بسیاری را مرتکب شدهاند. امروز، طالبان بهعنوان یک گروه تروریستی، هیچگونه مشروعیت مردمی ندارد، اما خلیلزاد همچنان در تلاش است تا چهرهی مثبت از این گروه نشان دهد و حتی با تطهیر آنها به نوعی بهدنبال اعتبار سیاسی برای خود باشد.
اما آنچه که فراموش مردم و تاریخ نخواهد شد، این است که مردم افغانستان هیچگاه خیانتهای خلیلزاد از یاد نخواهند برد. او در حالیکه خود بهعنوان یک مهره خارجی در سیاستهای جهانی عمل کرده است، حالا دیگران را به خیانت و وابستگی به استخبارات کشورهای خارجی متهم میکند. در واقع، تاریخ مصرف خلیلزاد نزد صاحبانش به پایان رسیده است و او حالا در تلاش است تا با بازسازی تصویر خود در رسانهها، دوباره توجهها را به سمت خود جلب کند.
اما واقعیت این است که مردم افغانستان دیگر به او بهعنوان یک چهره معتبر سیاسی نگاه نمیکنند. تاریخ این سرزمین گواهی میدهد، مردانی که در میدانهای جهاد و مقاومت و در دفاع از سرزمین شان جان خود را فدای آزادی کردند، در قلب مردم همیشه جای خواهند داشت و هیچگاه مهرههای سوخته سیاستمداران خارجی نمیتوانند جای آنها را بگیرند.
خلیلزاد باید به این نکته مهم توجه کند که برای مردم افغانستان، نه تنها یک مهره سوخته بوده، بلکه هیچ تفاوتی میان او ملاعمر و ملاهبتالله، رهبران طالبان، وجود ندارد.
خلیلزاد و رهبران گروه طالبان همه به نوعی در تاریخ افغانستان دشمنان شناخته شدهاند که هرگونه سخن از سوی آنها، بهعنوان دشمنی با کشور و مردم افغانستان تلقی میشود.