در مورد اینکه جنرال عبدالرازق اچکزیی، فرمانده پیشین پولیس قندهار، یکتن از فرماندهان لایق، جسور، قدرتمند و بانفوذ در جنوب افغانستان بود، تردید چندانی وجود ندارد.
بدون شک او از چهرههای تاثیرگذار نظامی بوده که برخی کارکردهای خوب نظامی او قابل انکار نیست. اما فراموش نکنم که جنرال رازق اچکزیی تا این حدیکه بزرگنمایی شده، بزرگ نیست. حلقهی خاصی با استفاده از تبلیغات در رسانهها و شبکههای اجتماعی او را در اذهان عامه قهرمان جا زدند و چند خیاط سیاسی، لباسی به مراتب بزرگتر از قد و اندامش به وی دوختهاند.
درست است که عبدالرازق اچکزیی، چندتا طالب را در قندهار کُشت و با این گروه تا حدی سر ستیز داشت؛ اما نمیتوان این کار او را ملاک وطندوستی و قهرمانی او تلقی کرد. اچکزیی در کنار وظیفهی رسمیاش، با مافیا ارتباط خوبی داشت و در قاچاق مواد مخدر نیز دست باز داشت و دراین مسیر، هرکه سدّ ثروت و شهرتاش واقع میشد، از میان برداشته میشد؛ چه طالب چه غیرطالب.
در شهرتدهی، شخصیتسازی و برجستهسازی فعالیتهای رازق اچکزیی، حمایتهای حامد کرزی رییس جمهور وقت، نقش عمده و تعین کنندهیی داشتهاست. این کرزی بود که با ناز و نوازش و استفاده از امکانات ملک خدا داد، از یک افسرعادی یک جنرال رازق به«اصطلاح» قهرمان ساخت و به او شهرت و مکنت کمایی کرد. به قول حضرت حافظ:
فیض روحالقُدُس ار باز مدت فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
تودهها و حتا سیاسیون و نخبهگان غیرپشتون، تحت تاثیر تبلیغات رسانهها، عکسهای عبدالرازق را در موترهای زرهی و خانههای خود نصب کرده و او را شخصیت وطندوست، ملیگرا، قهرمان و سایر القاب عجیب و غریب به او دادهاند.
در بدخشان و برخی ولایتهای دیگر چوکها، جادهها و مکانهای زیادی را بهنام او ثبت کردند، بدون آنکه از کارنامهها و طرز تفکر واقعی او چیزی بدانند.
برخیها رازق اچکزیی را به لحاظ کار و پیکار با قهرمان ملی شهید احمدشاه مسعود همطراز دانسته، عکسهای او را در کنار تصویرهای آمرصاحب نصب و منتشر میکنند که این عملشان بیانصافی در حق آن قهرمان بیهمتای کشور و بیخبری آنان از اوضاع سیاسی در طول سالهای گذشته میباشد.
بهدور از تعصب و بدبینی، آنچه مسلّم است اینکه جنرال رازق اچکزی نه قهرمان بود؛ نه ملیگرا و نه دشمن طالب. او نیز مانند دهها جنرال یکتن از جنرالان کشور بود که با حمایت بیقید و شرط رییس جمهور کرزی، چند گام از همقطارانش پا به جلو گذاشت.
اگر جنرال رازق اچکزیی با طالبان سرِسازش هم نداشت، چند دلیل داشت: اول اینکه او به حیث یک جنرال نظامی، جنگ با مخالفان دولت جز لایحهی وظیفهاش بود. دوم اینکه زیرنام طالب و دشمن نظام، افراد قبیله غلجایی را که دشمن دیرینهی اچکزییها بوده به کام مرگ کشاند و سر به نیست کرد. دلیل سوم اینکه زیرعنوان طالب افرادی را کشت که مانع منافع فردی و تجارت شخصی او بودند.
تأمین امنیت در ولایت قندهار یکی از مواردی است که مردم آنرا محصول زحمتها و تلاشهای جنرال رازق میدانند؛ درحالیکه درآن زمان، بنا به تصمیم مشترک نیروهای خارجی و حلقهی ارگ کابل، جغرافیای جنگ و موازنه درگیریهای مسلحانه از جنوب به شمال کشور انتقال یافته بود و ولایت کندهار تا حدی زیاد از وجود نیروهای مسلح طالب خالی شده بود.
شخصیت ملی و عاری از تعصب قومی و سمتی، از صفتهای دیگر آقای اچکزیی بوده که بر مردم، بهویژه غیر پشتونها قبولانده شدهاست؛ درحالیکه او دریکی از مصاحبههایش، ملاعمر نخستین رهبر گروه طالبان را قهرمان خود میخواند و قهرمانی احمدشاه مسعود را انکار و به باد انتقاد میگرفت.
جنرال رازق دراین مصاحبه با اشاره به ملا دادالله یکتن از فرماندهان دور اول طالبان میگوید:«یک ملای لنگ از قندهار برخاست و همهی قهرماننماهای شمالی را تا کولاب فرار داد».
در باب ستم او بر تاجیکهای قندهار و عضب جایدادهای آنان از سوی این جنرال، حرف و حدیث زیادی نقل شده که در اینجا حوصلهی خواننده را سر میرساند.
جنرال رازق گاهی دچار تناقض گوییهای نیز شدهاست که نشان دهندهی خامی او در سیاست است. او گاهی خود را پیرو امان الله خان سیکولار میدانست و گاهی هم ملاعمر و ملادادالله افراطی را قهرمان خود میخواند.
او در قبال شخصیت و کارکردهای آمر صاحب نیز دچار تناقض گویی شدهاست. در واقع معلوم نیست که قومهای غیر پشتون با کوبیدن سنگ محبت جنرال رازق به سینه، چه چیزی را میخواهند ثابت بسازند؟
بخش بزرگی از مشکلات زندهگی امروز مردم ما ناشی از عملکرد کورکورانهی شان بوده که در تشخیص دوست و دشمن ضعیف عمل کرده و تحت تأثیر تبلیغات تصمیم اتخاذ کردهاند.
کسانیکه جنرال رازق اچکزیی را قهرمان، شخصیت ملی افغانستان و دشمن طالبان و پاکستان میدانند، لازم است تا نخست اظهارت او را در قبال شهید احمدشاه مسعود و مردم شمال ببینند و بشنوند و سپس تصمیم بگیرند که وی را قهرمان و وطندوست لقب میدهند یا خاین و متعصب.
نویسنده: عبدالله دانش