برای بحث درباره حافظ و حقوق بشر ابتدا باید ببینیم جوهره اعلامیه سی ماده یی حقوق بشر چیست تا تکلیف مان روشن شود والا بدیهی است که نمی توان اعلامیهیی سی ماده یی در دیوان حافظ یافت، اما می توان نکات پراکنده در غزل ها را که لازمه بیان هنری است، گرد آورد و با مواد اعلامیه حقوق بشر تطبیق داد. پیداست که این امر گرچه شدنی است، اما به تمامه در این مختصر و در این گفت وگو نمی گنجد، لاجرم بر بنیادها و بر اصول انگشت می نهیم؛ در اعلامیه حقوق بشر بر «آزادی، برابری، و حقوق انسانی» از جنبه های مختلف تاکید شده و به رعایت کردن این حقوق توصیه شده است.
بگذارید بپرسیم سبب شکل گیری این اعلامیه و تنظیم مواد آن و توصیه به اجرای این مواد چیست؟ آیا جز این است که سلب آزادی، نفی برابری و تضییع حقوق انسانی در طول زمان از سوی جاهلان و مغرضان و منفعت طلبان و در یک کلام پای نهادن بر سر عدالت موجب شد تا آزادی خواهان و انسان دوستان به فکر تأمین آزادی و برابری و حقوق انسانی بیفتند؟ جنگ های خانمان سوز اعم از جنگ های فرقه یی و مذهبی و غیرمذهبی و بیدادهای به بار آمده از آن در این امر تأثیری بنیادی نداشت؟ پس بنیاد و اساس ماجرا را در «عدالت» و «بی عدالتی» باید جست. تعریفی را که قدما، در فرهنگ اسلامی از عدالت به دست داده اند گویاتر از گویاست؛ عدالت، نهادن هر چیز است در جای خود و لاجرم ظلم، نهادن چیزهاست نه در جای خود. وقتی آزادی کسی سلب می شود، وقتی مال مردم ربوده می آید، وقتی کسی را که شایسته مقامی نیست در آن مقام قرار می گیرد، وقتی بیشتر از آنکه باید، یا کمتر از آنکه باید به کسی امکانات داده می شود، جمله، نهادن چیزهاست، نه در جای خود و ظلم است و پایمال شدن عدالت و اگر عکس آن تحقق یابد عدالت است.
بنابراین عدالت، بنیاد تمام ارزش های انسانی است که در اعلامیه حقوق بشر بدانها توصیه و بر آنها تاکید شده است. جنگ های خانمان سوز هم که به نام تحقق عدالت صورت می پذیرد، غالب آنها یکسره بی عدالتی است و مردم آزاری. اصطلاحی هست در فرهنگ و ادب فارسی موسوم به «کم آزاری». «کم» در این ترکیب، در برابر «بیش» نیست؛ بلکه پیشوند منفی کننده است یعنی «بی آزاری» و نیازردن مردم که من در جایی گفته ام و نشان داده ام، اساس اخلاق است و توصیه به آن، توصیه به تحقق و گسترش عدالت است و تحقق تمام حقوق انسانی.
اصل «کم آزاری» که اساس اخلاق در فرهنگ فارسی است در یکی از غزل های کم مانند حافظ به مطلع؛
بنال بلبل اگر با منت سر یاری است
که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاری است
این گونه بیان شده است؛
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ
که رستگاری جاوید در کم آزاری است
تاکید حافظ در بیت «دلش به ناله میازار…» بر این معنا که هرگونه آزردن، حتی آزردن دل کسی با ناله و زاری، کم آزاری و مردم آزاری است و رستگاری جاوید در گرو پرهیز از هرگونه آزردن و آزار دادن است، نشان می دهد که دنیای آرمانی حافظ که همانا دنیای آرمانی در فرهنگ و ادب فارسی است، دنیایی است آکنده از عدل و داد و تهی از ظلم و بیداد که در آن هر کس به حق خود می رسد. لازمه کم آزاری مهرورزی است. اساس فرهنگ و فلسفه خراسان ، که فلسفه اشراقی و عرفانی است، عشق و مهرورزی است؛ عشق، هم بنیاد هستی است، هم ابزار معرفت و هم مادر فضایل.
همان گونه که رفتار شایسته ممکن است انسان را به بالاترین مرتبهی انسانی برساند، امکان دارد انسان در اثر برخورد نادرست ارزش و احترام خود را از بین ببرد. آزاررسانی به دیگران از رفتارهای بدی است که برخی انسانها دچار آن میشوند؛ این آزاررسانی درجات مختلف دارد؛ گاهی میبینیم فردی با زبان خود یعنی با طعن و کنایه به آزار دیگران میپردازد. این دست افراد که به زبان خود عادت دادند مدام به گزاف و تمسخر سخن گویند و زبانشان را از گفتار نیک پرهیز دادهاند، در برخورد با مردم نیز همین گونه رفتار میکنند، در حالی که خداوند در قرآن میفرماید «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» (۸۳ بقره) با مردم به مهربانی سخن گویید و در جای دیگر اشاره دارد زبان به تمسخر دیگران باز نکنید؛ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ…» (۱۱ حجرات)
و در غزلی دیگر به مطلع؛
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این حواله گاهی نیست
این سان، هنرمندانه، گزارش شده است؛
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
در نگاه حافظ و دیگر فرهیختگان و سخنگویان فرهنگ فارسی، کلید گنج سعادت و عدالت، همانا کم آزاری است و اگر این امر تحقق یابد عدالت، تحقق می یابد و با تحقق عدالت، هر کس، چنانکه باید، به حق خود می رسد. از حق آزادی و انتخاب باور گرفته تا حق مالکیت و سایر حقوق.
به همین سبب که حافظ مصراعی بلند از استاد سخن و حکمت، سعدی، در گلستان وام می کند تا از بابت نداشتن زور مردم آزاری، خدای را سپاس گوید. بیت سعدی که خود نظریات اخلاقی خویش را بر بنیاد اصل «کم آزاری» پرداخته است، چنین است؛
چگونه شکر این نعمت گزارم
که زور مردم آزاری ندارم
و بیت حافظ، چنین؛
من از بازوی خود دارم بسی شکر
که زور مردم آزاری ندارم
با مهرورزی و عشق می توان به معرفت و به کمال رسید. کسی که عاشقی کند و مهر بورزد و به دیگران به چشم مهر بنگرد، مردم آزار نیست، کم آزار است، نسبت به خود و نسبت به دیگران مهربانانه و مهرورزانه رفتار می کند و به فضایلی دست می یابد که لازمه سعادت فرد و جامعه است، فضایلی که لازمه تحقق پیام های انسانی است که در تمام بیانیه های انسانی در طول تاریخ و از جمله در اعلامیه حقوق بشر آمده است.
همچنان که پیامبر در دیگر روایت فرمود «المُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمونَ مِن یَدِهِ وَ لِسانِهِ؛ مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در سلامت باشند».
رفتار مهربانه و بشر دوستی در متون و ادب فارسی از جایگاه ویژه برخوردار است که درین میان سعدی شیرازی از شاعران چیرهدست زبان فارسی بیت در باره بشر دوستانه سروده، که مورد توجه جهان قرار گرفته است که درآن عمق بشر دوستی در آن گنجانده شده است. که باین بیت مرز های کشیده شده امروزی میان بشر نفی نموده است.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
همه مردم در دنیا مانند اعضای یک بدن هستند و همگی از یک گوهر آفریده شده اند .
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
اگر یکی از اعضای بدن ، با مشکلی مواجه شود ، در کار بقیه اعضا هم مشکل ایجاد میشود .
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
تو که ناراحتی و غم دیگران برایت مهم نیست ، نمیشود اسم تو را انسان گذاشت.
نویسنده: عدیل غزنوی