برنا صالحی، نویسنده و شاعر است. از قلم وی تاکنون چندین کتاب بهنشر رسیده است. در تازهترین مورد، از قلم او رساله «در صحت و سقم خاطرات یک زن؛ نقدی بر کتاب رها در باد» نشر شدهاست. در این مطلب، با نویسنده این رساله مصاحبه نموده و پرسشهای را از او در باره انگیزه نگارش این رساله، محتوای آن و … پرسیدهام.
روایت: جناب صالحی، شما بهتازگی رساله «در صحت و سقم خاطرات یک زن؛ نقدی بر کتاب رها در باد» را نشر نمودهاید، چهزمانی و چرا این رساله را نوشتید؟
برنا صالحی: نوشتن این رساله را در اواسط سال ۱۳۹۲ خورشیدی پس از مطالعهٔ کتاب «رها در باد» شروع کردم. البته در آغاز منظورم روشنگری نسبت بهبرخی خاطرات مندرج کتاب «رها در باد» بود که از طریق فیسبوک به نشر می رسید، اما به مرور زمان لازم دیدم آنرا در قالب یک کتاب به چاپ برسانم تا هم مستندتر باشد و هم ماندگارتر. بنابرین همانگونه که در شناسهٔ کتاب آمده است؛ کتاب مذکور در خزان سال ۱۴۹۴ خورشیدی اقبال چاپ یافت.
چرایی نوشتن این رساله هم طوری که در مقدمهٔ آن آوردهام، قبل از همه این است تا حد اقل در مواردی که خودم شاهد بودهام؛ حقیقت مساله را به جای جعلیات ساخته شده از جانب نویسندهٔ کتاب «رها در باد» در معرض دید همگان قرار بدهم. هرچند درین کتاب یک فصل از کتاب ضخیم «رها در باد» مورد ارزیابی قرار گرفته است اما مشت نمونهٔ خروار گفته میتوان این را به سراسر خاطرات ذکر شده در آن کتاب تعمیم داد و صداقت نویسنده را در انتقال رخدادهای گذشته به حال و آینده اندازه و میزان کرد. تصور عدهای زیاد بر این است که گویا چون در قسمتی از کتاب «رها در باد» هتک حرمتی که به جانب خانوادهٔ ما صورت گرفته شاید در نقد آن جانب عدالت رعایت نشده باشد؛ در حالیکه قطعاً چنین نبوده است زیرا آن قسمتی از کتاب بهانهای بوده برای نتیجهگیری هر چند فشرده وکوتاه از ابعاد مختلف شخصیت و کارکرد نویسندهٔ «کتاب رها در باد» که بنده مدتی از نزدیک شاهد آن بودهام.
روایت: آنچه از مقدمه این رساله دانسته میشود، نشر آن بهمدت ۱۲ بهتعویق افتادهاست، عوامل و انگیزههای این کار چیست؟
صالحی: البته نشر این کتاب به طور شاید و باید مانند سایر نوشتههای بنده توزیع و تکثیر نشد؛ هرچند تعدادی از دوستان در داخل و خارج آنرا به شکل فزیکی والکترونیکی بدست آوردند. دلیل اصلی مصروفیتهای بسیاری بود که بنده در آن ایام داشتم و همین باعث گردید تا نتوانم آنرا به شکلی که لازم بود رونمایی نمایم و به دسترس همه قرار بدهم.
روایت: شما کتاب «رها در باد» را خواندهاید، این کتاب چه کاستیها و ویژهگیهای دارد؟
صالحی: کتاب «رها در باد» را با دقت و علاقمندی خواندهام و نقاط قوت و ضعف آن را در همین «صحت و سقم خاطرات یک زن» آوردهام. بهتر است علاقمندان پاسخ این پرسش را از مطالعهٔ آن به دست آورند.
روایت: در باره محتوای رسالهای تان بگویید.
صالحی: محتوای رسالهٔ من یک مقدمه در پیوند به اهمیت نگارش صادقانهٔ تاریخ و جفای که به حق تاریخ از ناحیهٔ جعل کاران رفته است دارد. پنج قسمت دیگر از معلومات مختصر فامیلی و خانوادگی ما گرفته تا جریان ورود احمدشاه مسعود به منطقهٔ که ما در آنجا مهاجر بودیم و بعداً خانوادهٔ صدیق راهی و ثریا بهاء به آنجا آمده ومدتی سکونت داشتند و همینگونه رابطهٔ خانوادهٔ ما و ایشان و بعداً اشارهٔ به چرایی نوشتن این کتاب و نقد کتاب «رها در باد» با آوردن حقیقت مسایل در برابر روایتهای نادرست خانم بهاء با یک نتیجهگیری زیر عنوان حرف آخر میباشد. ناگفته نماند که هرچند درین کتاب جدال دو روایت از یک زمان و مکان مشخص است اما شخصیت محوری در هر دو احمدشاه مسعود فرمانده نامدار جهاد افغانستان میباشد.
روایت: بهنظر شما، آیا بانو بهاء در نوشتن کتاب «رها در باد» دچار اشتباه و مرتکب جعل و تحریف شدهاست؟
صالحی: در وقایع یک فصل «کتاب رها در باد» که بنده شاهد بودهام و در رسالهٔ خود آوردهام چندین جای بهصورت عمدی و فاحش وقایع را طور وارونه آوردها است. این نکته نشان میدهد، که در سایر فصلها و قسمتهای کتاب «رها در باد» نیز بهاحتمال قوی، نویسنده صداقت را فدای غرض کرده است.
روایت: فکر نمیکنید، استفاده از ترکیب یک زن در عنوان رساله، بار منفی و زنستیزانه دارد؟
صالحی: این نقدی بود که در نخست بسیاری از دوستان داشتند، اما به نظر بنده آوردن ترکیب «یک زن» در عنوان امتیازی بوده که هم به ایشان و هم به کتاب داده شدهاست؛ به این معنا که ایشان در همه جا با افتخار از خود به عنوان یک زن انقلابی که آدمهای نامدار بسیاری عاشق شجاعت و درایت ایشان بوده، یاد میکرد و کتاب هم که قطعاً با این نام باعث تحریک حس کنجکاوی خواننده میگردد.
روایت: بهنظر و تعبیر شما، چرا بانو بهاء تلاش نموده بهخانواده شما اتهام ببندد؟
صالحی: اول مقتضای طبیعت ایشان بود که جز با شخص احمدشاه مسعود با هر کسی پس از چندی کارش بهدرگیری میکشید..دوم تفاوت دیدگاههای شخص خانم بهاء با یک سری ملحوظاتی که منحیث یک فرد مجاهد پدرم و یک خانوادهٔ جهادی فامیل ما داشت. سوم و مهمتر از همه حس حسادت نسبت به جایگاهی که پدرم نزد آمرصاحب و مجاهدین داشت. ناگفته نماند که در کتاب با جزییات بیشتر در این مورد حرف زده شدهاست.
روایت: چقدر میتوان بهگفتهها و روایتهای بانو بهاء در کتاب «رها در باد» اعتماد کرد؟
صالحی: در جاهای که شخص خانم بهاء طرف قضیه نباشد به فیصدی بیشتر اما چون در اکثر موارد یک طرف قضیه شخص ایشان است، نمیتوان به روایتهای شان اعتماد کرد؛ چون موصوف بیش از اندازه خود شیفته و در پی شخصیتسازی خویش به هر قیمتی است.
روایت: در برابر خوانندگان دو روایت متفاوت از ماجراهای که در شهرستان ورسج استان تخار در زمان سکونت بانو بهاء و شما رخداده، وجود دارد. کدام این روایت را باید پذیرفت؟
صالحی: این به برداشت و قضاوت به خوانندهها تعلق دارد.
روایت: آیا در جریان نوشتن این رساله، بهجای عقل به احساسات تان گوش دادهاید؟
صالحی: اول هر کسی که در معرض یک اتهام بیجا قرار بگیرد و آن هم به آدرس خانوادهٔ خود قطعاً از نظر عاطفی بر آشفته میشود و احساساتاش غلیان میکند. در این مورد شکی نیست و بنده هم از این قاعده مستثنا نیستم، اما در اینجا حد اعلای تلاش خود را نمودهام تا با عقلانیت کاری نکنم که خدای نکرده خانم بهاء در کتاب «رها در باد» کردهاست. بهصداقت بنده در این نوشته اطمینان داشته باشید. بنده هیج دشمنی و رقابت خاصی با ایشان نداشته و ندارم صرف متاسفم که چرا یک قلم توانا به جعل و تقلب به حرکت در آید همین.