اینبار برعکس گفتوگوهای قبلی، با یکی از دانشآموختهگان مدارس خصوصی افغانستان گفتوگو کردهام.
عبدالله نیازی، متخصص فقه اسلامی و دانشآموختهی چند مدرسهی خصوصی در افغانستان است. او به مدت پانزده سال در مدارس دینی خصوصی درس خواندهاست و سرانجام پس از یک سفر طولانی «حافظ قرآن»،«مولوی» و «متخصص فقه اسلامی» شدهاست.
در این گفتوگو او در بارهی اصلاح مدارس دینی، تندروی در مدارس دینی، چالشهای موجود در مدارس و … حرف زدهاست.
روایت: چرا مسیر مدرسه را انتخاب نمودید؟
نیازی: مسیر مدرسه را خودم انتخاب نکرده بودم، بلکه پدرم شخص مذهبی و بهشدت ارادتمند به علما بود. از همینرو، مرا در سنِ هشتسالهگی به مدرسه فرستاد و آرزوی همیشهگیشان بود که «حافظ قرآن» و «مولوی» شوم که شدم.
روایت: در کدام مدارس درس خواندید؟
نیازی: مدتی در «دوشی» حفظ قرآنکریم را خواندم و مدتی هم در دارالعلوم عمر بن الخطاب «نهرین» سرگرم حفظ قرآنکریم بودم.
بیشتر کتابهای مروج در مدارس دینی را در جامعه اشرفالمدارس«کندز» خواندم و یکسال هم در جامعهی ابوبکر الصدیق «کابل، تایمنی» و یکسال دیگر در دارالعلوم عالی امام مسلم «بلخ» دانشآموز بودهام.
روایت: .چند سال مدرسه خواندید؟
۱۵ سال مدرسه خواندهام.
روایت: آیا اهل مدرسه و روحانیون، نمایندگان و سخنگویان خدا در روی زمین اند؟
نیازی: روشن است که پیامبران مکلف بودند تا پیام خداوند را برای بندگان برسانند. از آنجا که تعمیر رسالت تکمیل گردیدهاست، آگاهان به امور شرعی مسؤلیتِ پیامبران را به دوش دارند. اهل مدرسه و روحانیون از این حیث که خویشتن را آگاه به مسایل دینی میدانند، لزوما مدعی اند که نمایندگان و سخنگویان خدا در روی زمین اند، اما آنها تبیین کنندهی برداشتهای شخصی از متون دینیاند نه نمایندگان درجه یک و بلا واسطه خداوند در روی زمین.
روایت: چرا برخی دانشآموزان و دانشآموختهگان مدارس دینی، مبتلا بهبیماریهای فساد اخلاقی، تندروی، تکفیر، تفسیق و تبدیع اند؟
نیازی: علت اینکه برخی دانشآموزان و دانشآموختهگان مدارسی دینی مبتلا به فساد اخلاقی اند این است که نصاب منظم و پاسخگو، نظم و انضباط در مدارس وجود ندارد. همچنان استادان مدارس به تربیت اخلاقی طلبهها بیاعتنا هستند.
تندروی، تکفیر، تفسیق و تبدیع زاده و معلول علتهای بیشماریست که از آن جمله میتوان به چند مورد اشاره کرد: نبودِ فضای آزاداندیشی و تفکر انتقادی در مدارس، بیگانهگی طلبهها با واقعیتهای جامعه و نظم نوین جهانی، بیبضاعتی و ناآشنایی طلبهها با مباحث فکری و پاسخگو نبودن نصاب کلاسیک به نیازهای معاصر.
روایت: آیا فراگیری علوم دینی در مدارس و به شیوهی کلاسیک، آدم را خشن و افراطی بهبار میآورد؟
نیازی: بلی. از آنجا که نصاب کلاسیک، حاملِ افکار و نظریات علمای چند قرن قبل است، طلبهها با مسائل جدید نا آشنا میمانند و در نتیجه با نادانستگیهای خودشان سرستیز میداشته باشند. این همه آنها را افراطی و خشن بهبار میآورد.
روایت: به نظر شما تفاوت مکاتب با مدارس چیست؟
نیازی: در مدارس تمرکز بیشتر بر علوم شرعی صورت میگیرد و به امور اخروی توجه میشود. در مکاتب بیشتر روی علوم طبیعی و دنیامداری توجه صورت میگیرد.
روایت: کدام یکی بهتر است: حذف مدارس یا اصلاح این نهاد؟
نیازی: به نظر من مدارس نیازمند اصلاح است نه سزاوار حذف.
روایت: در جریان تحصیل در مدرسه، گرایشهای تندروانه داشتید؟
نیازی: خیلی زیاد.
روایت: این گرایشها چگونه و از کجا به وجود آمده بود؟
نیازی: قرائت و برداشتی که از دین در جامعهی ما مطرح و غالب است، قرائت تندروانه است. همچنان برخی استادان ما در جریان درس، دیدگاههای افراطیشان را برایما بیان میکردند و ما با جان و دل میشنیدیم و به خود اجازه چون و چرا را نسبت به گفتههای ایشان نمیدادیم. گمان میکردیم، چیزی را که استاد ما میگوید حقیقت مطلق و یگانه دیدگاه درست است.
روایت: برای بهبود و اصلاح وضعیت مدارس دینی چه طرح و پیشنهادی دارید؟
نیازی: پیشنهاد من این است که نصاب مدارس باید بروز شود و بابت بروزسازی نصاب مدارس، از مراکز و دانشگاههای بزرگ جهان اسلام الگوگیری کنند و از دانشمندان بلند قامت علوم اسلامی مشوره خواسته شود.
روایت: وقتی میبینید، برخی دانشآموختهگان مدارس دینی افراطیت، نفرت، کدورت و تکفیر را ترویج میکنند، به عنوان دانشآموختهی مدرسهی دینی چه حسی میداشته باشید؟
روایت: قلبا ناراحت میشوم و عزم من برای مبارزه با پدیدهی افراطیت محکمتر میشود.
روایت: اگر فرزندی داشته باشید، حاضر هستید او را به مدرسه بفرستید؟
نیازی: نخیر.
روایت: پیام شما برای دانشآموزان و دانشآموختهگان مدارس دینی چیست؟
نیازی: پیام من برای دوستان و عزیزان اهل مدرسه این است که با اندیشههای دانشمندان معاصر، اصلاحطلبان دینی، روشنفکراندینی، نواندیشان دینی ارتباط برقرار کنند. همچنان نوشتهها و اندیشههایشان را به نیت استفاده و بدون پیشفرض و پیشداوری مطالعه کنند.