در گذشتهها و اکنون هزاران نفر در مدارس دینی افغانستان درس میخواندند و میخوانند. مردم افغانستان، با دید احترام به روحانیون و مدارس دینی نگاه میکنند و روحانیون و روحانیت را دوست دارند. برخی خانوادههای افغانستانی دوست دارند، فرزندان شان به مدارس دینی بروند و «حافظ قرآن» و «مولوی» شوند.
شماری هم از روی ناچاری و بنابر مشکلات مالی، راه مدرسه را انتخاب مینمایند، تا هم به آب و نانی برسند و هم خوابگاه و جای بود و باشی داشته باشند.
بهنظر من، دانستن و گوش دادن به روایتها، خاطرات و برداشتهای اهل مدرسه و فارغ التحصیلان مدارس دینی در شناخت نگرش و اوضاع مدارس دینی ارزش بسیاری دارد. از همینرو، با نصر منالله عباسی، دانش آموختهی مدرسهی امام ابوحنیفه و فارغ التحصیل دانشکده شرعیات دانشگاه کابل این گفتوگو را انجام دادهام.
عباسی، در این گفتوگو در بارهی چرایی انتخاب راه مدرسه، شیوههای تدریس در مدارس، فضای درسی و افراطیت در مدارس دینی صحبت نموده و در پایان برای اهل مدرسه پیام مهمی داشته است.
روایت: چرا مدرسه رفتید؟
عباسی: دو دلیل مرا بهسوی مدرسه کشاند:
یک: خانوادهی من، خانوادهی مذهبی است. پدر و پدر کلانم در حوزهی علوم دینی درس خوانده و به عنوان «روحانی» و «ملا» مشهور بودند. همچنان جامعهی ما سنتی و مذهبی است و مردم ما مذهبی اند.
دو : شهرستان پریان پنجشیر؛ جایی که من در آن زندگی میکردم، از لحاظ فرهنگی و آموزشی عقبمانده است. در این شهرستان، مدارس نسبت به مکاتب بیشتر فعالیت داشت. از همین رو، بیشتر کسانی که میخواستند علم و دانش بیاموزند، از روی ناچاری به این مدارس میرفتند.
روایت: در افغاستان مدارس دینی زیادی وجود دارد، چرا در میان این همه مدرسهی امام ابوحنیفه را انتخاب نمودید؟
عباسی: شمولیت من در مدرسهی امام ابوحنیفه داستان طولانی دارد. به منظور اینکه بتوانم، استعداد و مهارتهای خودم را تقویت نمایم، میخواستم به کابل بروم. اما در کابل مکاتب، خوابگاه نداشت و من هم چون جای بود و باش نداشتم، مجبور شدم به مدرسه بروم، تا آنجا زندگی نمایم.
در ابتدا در خوابگاه مدرسهی حاجی چمن، واقع قلعهی نجارهای کابل به مدت یکسال بودم و در آنجا صنف هفتم را خواندم. زمانیکه سال جدید تعلیمی آغاز شد، مولوی رحیمالله عزیزی، مدیر مدرسهی حاجی چمن، بنابر دلایل شخصی که داشت، من را از خوابگاه اخراج کرد. پس از آن، از روی ناچاری به مدرسهی ابوحنیفه سهپارچه نمودم و شامل این مدرسه شدم.
روایت: چند سال در این مدرسه آموزش دیدید؟
عباسی: در سال ۱۳۹۳هـ. ش. به مدرسهی امام ابوحنیفه رفتم و تا سال ۱۳۹۷هـ. ش. در آنجا درس خواندم؛ سالهایی که پر از داستان و خاطرات است.
روایت: فضای درسی مدرسهی امام ابوحنیفه را چگونه یافتید؟
مدرسهی امام ابوحنیفه با وجود اینکه تابع وزارت معارف افغانستان بود، اما تمام استادان این مدرسه، دانش آموختهگان مدارس دینی خصوصی پاکستان بودند. فضای درسی این مدرسه، زیر تأثیر افکار و اندیشههای همین استادان قرار داشت. از همین رو، در کنار درسهای رسمی، درسهای خصوصی نیز در این مدرسه وجود داشت. درسهای خصوصی در راستای تخصصیسازی علوم دینی خیلی سودمند بود.
روایت: آیا شاهد اندیشههای تندروانه و افراطی در این مدرسه بودید؟
عباسی: اندیشههای تندروانه در این مدرسه بسیار کم بود. کسانی که چنین دیدگاههایی داشتند، آنرا پنهان میکردند؛ چون این مدرسه از جملهی مدارس کلیدی در سطح افغانستان بهشمار میرفت و زیر نظارت دولت قرار داشت. بهطور نسبی در این مدرسه اعتدال و میانهروی وجود داشت. بیشتر سیاستمداران افغانستان همچون محمدیونس قانونی از جمع دانشآموخته گان این مدرسه هستند.
روایت: ادعاهای وجود دارد که در مدارس افراطیت ترویج میشود، با این ادعا موافق هستید؟
عباسی: من باور دارم که، بهصورت مطلق در مدارس دولتی دیدگاههای تندروانه ترویج نمیشد، بلکه ترویج افراطیت بهصورت نسبی بوده و در برخی مدارس چنین نظریاتی پخش و نشر میگردید. در این زمینه تفاوتهای میان مدارس دولتی و مدارس خصوصی وجود دارد. دیدگاههای تندروانه بهصورت مطلق در مدارس خصوصی وجود دارد، اما در مدارس دولتی بهگونه نسبی چنین دیدگاههای موجود است.
روایت: به عنوان دانشآموختهی علوم دینی، نقش مدارس را در اصلاح جامعه مثبت میبینید یا منفی؟
عباسی: گرچند ابراز نظر در این مورد مشکل است، اما جامعهی ما از لایهها و طبقات مختلف تشکیل شدهاست. بهگونهٔ طبیعی مدارس نقش اصلاحی خود را در لایههای مربوطهی خود دارد. اما مشکل اینجاست که اهل مدرسه، خود را همه کاره میدانند و میخواهند همهی لایههای دیگر جامعه را از طریق مدرسه پوشش بدهند. این اقدام در جامعه بنبست ایجاد کرده و به مشکلات افزوده است.
روایت: از شیوههای تدریس در مدرسهی امام ابوحنیفه راضی بودید؟
عباسی: شیوههای تدریس در مدرسهی امام ابوحنیفه خوب بود. من شخصا از این نصاب سود بردم و برای من مفید تمام شدهاست. گرچند نصاب وزارت معارف در بخش تعلیمات اسلامی عیوب فراوانی داشت، اما معایب نصابی که در مدرسه ابوحنیفه تطبیق میشد، نسبت به مدارس دیگر کمتر بهنظر میرسید.
روایت: معمولا استادان درسها را به کدام شیوه ارایه میکردند؟
عباسی: شیوههای ارایهی دروس در مدرسهی امام ابوحنیفه همان شیوهی کلاسیک تشریح کتابها به سبک خواندن عبارت و ترجمهی محتوای آن بود. استادان عبارات دشوار را در قالب یادداشتهای درسی تقدیم مینمودند. برخی استادان برخی مضامین را به شیوهی «لکچر» ارایه میکردند.
روایت: استبداد و تعصب در این مدرسه وجود داشت؟
عباسی: تعصب و استبداد در سرشت بشر وجود دارد. در این مدرسه استبداد و تعصب وجود داشت؛ حتا بخشهای اداری این مدرسه نسبت به مردم ما دید منفی داشتند. اما این همه در سطوح پایان وجود داشت و بهگونه آشکار کسی چنین کاری نمیکرد.
روایت: از این که مدرسه خواندید، راضی هستید؟
عباسی: اکنون که از این مدرسه فارغ شدهام، راضی هستم. دستکم با چشم دیدم و بهیقین رسیدم که، روحانیون افغانستان صادق نیستند و از دین خیلی تفسیرهای نادرست نمودهاند. به یمن حضور در مدرسه، این همه را دانستم. حالا مقلد محض این تفسیرها نیستم.
روایت: فعلا چه مصروفیت دارید؟
عباسی: اکنون در یک مکتب مصروف خدمت به جامعهی معارف افغانستان هستم. در کنار تدریس علوم عصری را میآموزم و مهارتهای خودم را تقویت میکنم.
روایت: پیام شما به اهل مدرسه چیست؟
عباسی: تنها یک پیام دارم و آن این است که، قرائتهای تندروانه را کنار گذاشته و دین خدا را به صورت واقعی آن بیاموزید و هیچ گاهی برداشتهای شخصی افراد از دین را دین خدا ندانید، بلکه در دین خدا تحقیق کنید و مقصد اساسی آنرا پیدا نمایید.