اینکه امام ابوحنیفه بنیانگذار کلام حنفی است، نزد پیروان مذاهب دیگر نیز مشهور است. امام تاجالدین بن امام تقیالدین سبکی رحمهماالله در پایان شرح متن منسوب به امام ماتریدی –درست این است که ماتریدی این متن را ننوشتهاست- میگوید: «از لابلای آنچه ما نوشتیم، مشخص گردید که، امام ابوحنیفه و امام ابوالحسن اشعری در راه صواب قرار دارند.» (ابن سبکی،«السیف المشهور شرح عقیدة أبي منصور»، ص.۶۴ چاپ: مطبعه استانبول، چاپ اول سال: (۱۴۲۱هـ/۲۰۰۰م) تحقیق: مصطفی صائم یبرم)
در اینجا، ابن سبکی به این دلیل نام ابوحنیفه را گرفته است که او بنیانگذار کلام حنفی است نه ماتریدی.
اگر کسی اعتراض نماید و بگوید: چرا ابن سبکی شرح خود را «شرح عقیده ابو منصور» نامیده است؟ در پاسخ میگوییم: از آنجا که این متن منسوب به شیخ ابو منصور ماتریدی است، آنرا اینگونه نامیده است؛ نه به این دلیل که امام ماتریدی بنیانگذار این عقیده است. چنانچه مختصر امام طحاوی را «عقیده طحاوی» نامیدهاند.
بهگونهی صریح در کتابهای حنفیها ذکر شدهاست که امام ماتریدی یکی از امامان مذهب حنفی و پیروان امام ابوحنیفه در اصول و فروع میباشد. امام ابوالمعین نسفی در «تبصرة الأدلة» در جریان صحبت از صفت «تکوین» مینویسد: « امامان و پیروان ابوحنیفه رحمهالله در اصول و فروع و منتقدین معتزله در تمام دیار فرارود و خراسان از جمله مرو و بلخ و غیره، در گذشته همه به این مذهب بودهاند.» (نسفی، «تبصرة الأدلة في أصول الدین»، ج. ۱ ص.۳۵۶)
او سپس نام برخی متکلمان بزرگ حنفی را به اساس جایگاهشان ذکر نموده و امام ماتریدی را از جمله آنها شمردهاست. امام نسفی میگوید: « اگر در میان آنها به جز امام ابو منصور ماتریدی و شیخ ابوالحسن رستغفنی و غیره علمای متبحر در علوم شرعی نمیبود، برای تغییر نظر خردمندان و دینداران بسنده بود.» (همان، ج. ۱ ص. ۳۵۸-۳۵۹) او امام ماتریدی را از جملهی راهروان امام اعظم در عقیده و فقه شمردهاست.
نظریات امام ماتریدی در کتبهای متکلمین حنفی، همچون نظریات بنیانگذار مذهب جدید ذکر نشدهاست، بلکه برخی متکلمین حنفی -با وصفی که نطریات امام اعظم را همچون امام مذهب حنفی در کتابهای شان ذکر میکنند- از امام الهدی ماتریدی، نام نمیبرند . به عنوان نمونه، ابو شکور سالمی در «تمهید» نظریات اشعری و متکلمین مذاهب دیگر را با ذکر نامهای شان ذکر کردهاست، اما از امام ماتریدی نامی نبردهاست. اگر ماتریدی بنیانگذار مذهب مستقل میبود، نام او را همچون امام مذهب مستقل -موافق یا مخالف امام اعظم- ذکر میکرد، اما او این کار را نکردهاست.
نامگذاری متکلمین حنفی به حنفیها تنها از سوی امامان ما صورت نگرفتهاست، بلکه تاجالدین سبکی نیز در «السیف المشهور» آنها را حنفی مینامد و حتا یکبار هم واژه «ماتریدیها» را استعمال نمیکند. بهعنوان نمونه، ابن سبکی میگوید: «عقیدهی ما اشعریها، مانند عقیدهی حنفیهاست.» او همچنان میگوید: « اختلاف اندکی که میان ما و حنفیها در مسائل انگشت شماری وجود دارد، منجر به تکفیر و تبدیع[بدعتگذار خواندن] نمیشود.» همچنان میگوید: «حنفیها گفتهاند: اینها (صفات خدا) -چه صفات فعلی باشد یا صفات ذاتی- حادث نیست.» او میگوید: « بدان که این نخستین مسئله از مسائلی اختلافی میان حنفیها و اشعریهاست.» وی میگوید: « این دومین مسئله از مسائل اختلافی میان حنفیها و اشعریهاست.» همچنان میگوید: «اختلافات یاران ما (اشعریها) با حنفیها بسیار زیاد نیست.» او میگوید: «بدان که اختلاف میان اشعریها و حنفیها در باب ایمان مقلد اختلاف لفظی است.» ( ابن سبکی، «السیف المشهور في شرح عقیدة أبي منصور»، صفحات: ۴۱،۳۲،۲۷،۲۳،۲۲،۱۲،۱۱)
این نامگذاری -منظورم نامگذاری حنفیها به ماتریدیهاست- در وهلهی نخست از سوی حنفیها صورت نگرفته، بلکه مخالفین آنها این نام را بهکار بردهاند. ابو شجاع ناصری در «النور اللامع» پس از توصیف امام ماتریدی میگوید: « معتزله، اهل سنت را به نام او ملقب میکردند و پیروان ابو حنیفه در اصول و فروع را به وی نسبت میدادند و میگفتند: اینها «ماتریدیها» هستند. جایگاه او آنها را عصبانی میساخت؛ چون [امام ماتریدی] از عقاید مذهب سنت و جماعت با دلایل روشن و قاطع دفاع میکرد و شبهات مخالفین را رد مینمود.» (ابو شجاع الناصری،«النور اللامع و البرهان الساطع»، مخطوط)
برخی امامان ما گفتهاند: ماتریدی رییس اهل سنت است. چنانچه امام علاء الدین سمرقندی در «میزان الأصول» میگوید: «برخی (کتابهای نگاشته شده در اصول فقه حنفی) خیلی خوب نوشته شدهاست؛ زیرا این کتابها را کسانی نوشته که علم فروع و اصول را میدانستهاند و در علوم شرعی و عقلی تبحر داشتهاند. بهعنوان نمونه به کتابهای «مأخذ الشرائع» و «کتاب الجدل» تالیف شیخ و امام زاهد، رییس اهل سنت ابو منصور ماتریدی سمرقندی رحمهالله میتوان اشاره کرد.» (علاء الدیم سمرقندی، «میزان الأصول في نتائج العقول»، ص. ۳ چاپ: قطر چاپ اول سال: (۱۴۰۴هـ /۱۹۸۴) تحقیق: محمد زکی عبدالبر)
در اینجا ظاهر این حرف مراد نیست. ریاست بهگونهی مطلق ذکر میگردد و از آن دو ریاست دانسته میشود: ریاست عام و ریاست خاص. مستحق ریاست عام، بنیانگذار مذهب است و ریاست خاص به پاس تالیفات و دفاع از مذهب، سزاوار خادم مذهب میباشد. در سخن سمرقندی در بارهی ماتریدی، منظور از ریاست، ریاست خاص است. این ریاست تنها به امام ماتریدی به کار نرفتهاست، بلکه به خود سمرقندی هم استعمال شدهاست. شاگرد سمرقندی، امام ابوبکر کاسانی در «بدائع» میگوید: « در گذشتهها و اکنون مشایخ ما در این فن [فقه] زیاد نوشتهاند و همه به گونهای خوب موضوعات را بیان نمودهاند، اما آنها -بهجز استادم، وارث و میراثدار سنت، شیخ و امام زاهد علاء الدین سمرقندی، رییس اهل سنت- به ترتیببندی توجه نکردهاند. (کاسانی، «بدائع الصنائع في ترتیب الشرائع»، ج. ۱ ص. ۸ چاپ: دارالحدیث، قاهره چاپ اول سال: (۱۴۲۶هـ/۲۰۰۵)
از آنچه تا اینجا بیان کردیم، دانسته میشود که امام ماتریدی بنیانگذار مذهب مستقل، مخالف روش امام اعظم ابوحنیفه نیست، بلکه او از امامان کلام حنفی و پیروان امام اعظم به شمار میرود. حنفیهای پیشین، خود را به ابو منصور -با وصف احترامی که به او داشتند- نسبت نمیدادند. نامگذاری حنفیها بنام «ماتریدیها» از سوی دیگران مانند معتزله صورت گرفتهاست. دلیل آن هم این است، که امام ماتریدی از مذهب اهل سنت به شدت دفاع نمودهاست.
والله اعلم
وصلیالله علی سیدنا محمد و علی آله و أصحابه و من تبعهم بإحسان إلی یوم الدین.