دیروز طالبان از سالگرد جانباختن اخترمحمد منصور، رهبر پیشین این گروه، بزرگداشت کردند.
اخترمحمد منصور، که پس از مرگ ملاعمر به رهبری این گروه رسیده بود، در اول خرداد سال ۱۳۹۵ در حمله پهپادی آمریکا در پاکستان کشته شد.
سخنگوی طالبان در بارهی نقش او در سازماندهی مجدد این گروه گفته است که «بعد از ورود آمریکا به افغانستان ملاعمر مخفی شد و ملا منصور مسوولیت فرماندهی و انسجام نیروهای طالبان را به عهده گرفت.»
آنچه از این سخن ذبیحالله مجاهد دانسته میشود این است که او حتا در دورهی حیات ملاعمر نیز مسوولیت رهبری طالبان را – اگرچه به صورت غیررسمی – به عهده داشته است.
با اینکه طالبان یک گروه تندرو مذهبی – قومی است که قرائت خیلی سختگیرانهای از اسلام دارد، اما آنچه نویسندگان در بارهی شخصیت و کرکتر ملا منصور نوشتهاند نشان میدهد که او خیلی به ایدیولوژی این گروه پایبند نبوده است و حتا شخصیت عیاش داشته است
یکی از نویسندگانی که در بارهی او حرفهای افشاگرانه نوشته، آقای حسن عباس، نویسنده آمریکایی پاکستانیالاصل است.
حسن عباس کتابی توشته است زیر عنوان «بازگشت طالبان». این کتاب توسط سمیه مروتی به فارسی ترجمه گردیده و از سوی نشر ثالث در تهران در سال ۱۴۰۲ منتشر گردیده است.
صفحات ۲۹ تا ۳۶ این کتاب به چگونهگی به قدرت رسیدن، تحکیم قدرت، روابط و مرگ ملا اختر منصور اختصاص یافته است.
حسن عباس، در کتاب «بازگشت طالبان»، یادآوری میکند که ملا اخترمحمد منصور، رهبر پیشین طالبان، وقتی در بیست سال گذشته به دبی سفر میکرد، از سوی مقامات آن کشور بسیار باشکوه استقبال میشد و تمام تجملات لازم برای اقامت خوب برایش در نظر گرفته میشد.
او علت این استقبالها را میزبانی منصور از شیوخ عرب، در دور اول حکومت طالبان در۱۹۹۰ میداند. آن زمان، اخترمحمد منصور وزیر هوانوردی طالبان بود. او در دوران وزارت خود از شیوخ عربی که برای شکار شاهین به افغانستان میآمدند، میزبانی میکرد. میزبانی از شیوخ و فراهمسازی شکارگاه برای آنان باعث شد که منصور ارتباط و دوستی خوبی با خانوادهی سلطنتی دبی برقرار کند.
این دوستیها و آشناییها، پس از سقوط طالبان و در بیست سال گذشته به این گروه کمک کرد تا از حمایت اعراب حاشیهی خلیج فارس برخوردار شوند.
در اثر همین دوستیها بود که اخترمحمد منصور پس از سقوط طالبان بسیار به راحتی به دبی سفر میکرد و در آنجا استقبال میشد. او بارها در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ با نام مستعار «ولی محمد» و با گذرنامهی پاکستانی به کشورهای عربی، از جمله دبی، سفر کرد.
حسن عباس نقل میکند که یکبار در سال ۲۰۱۶، هنگامی که اخترمحمد منصور در دبی بود، سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا، به حاکم دبی تماس میگیرد تا از او کمک کوچکی بگیرد. آن کمک این بود که منصور را بازداشت کند.
شیخ دبی، که مشغول بازی گلف بود، به تماس او پاسخ نمیدهد. بعد که تماس شان برقرار میشد، سخنان تندی میان آن دو رد و بدل میشود و حاکم از بازداشت اخترمحمد منصور امتناع ورزیده و میگوید که وی چندی پیش با هواپیما از دبی بیرون شده است.
همچنان در صفحه ۳۲ کتاب آمده است که ملا اختر منصور وقتی به دبی میرفت، به مغازههای عطرفروشی سر میزد، و آنجا با آسایش به سر میبرد و «لعبتکان روسی را به آغوش میکشید».
حسن عباس نوشته است که براساس اطلاعاتی که او از افراد آشنا با اتفاقات درون طالبان به دست آورده است «مقامات طالبان آنگونه نیستند که ما معمولاً آنان را افراد محافظهکار و غارنشین در حال رفت و برگشت بین مسجد و مدرسه تصور میکنیم. آنان به معنای واقعی کلمه سیاستمدارند. آنان نیز شراب و سفرهای رایگان، زنان و جتهای خصوصی را دوست دارند. القاب روحانی آنان عناوین میانخالیاند و آنطوری که مینمایند، افراد پاکنفس نمیباشند. آنان همان کارهایی را انجام میدهند که دشمنان خود را به اتهام انجام آن اعمال به قتل میرسانند.»
خلاصه اینکه ملا اخترمحمد منصور، شخصیت جنجالبرانگیزی دارد و اگر او همان باشد که حسن عباس معرفی میکند، بیشتر شبیه مقامات فاسد دوره جمهوریت بوده است تا رهبر یک جنبش تندرو مذهبی.