سیلابهای دو روز گذشته در ولایت بغلان و دیگر بخشهای کشور، فاجعهی ویرانگری بود که جان صدها انسان به شمول کودکان را گرفت و هزاران نفر را آواره و بیخانمان کرد. اگر نگاهی به وضعیت محیطی و نقش مسئولان و مردم بیندازیم، متوجه میشویم که عوامل متعددی، از جمله نبود زیرساختهای لازم، بیمسئولیتی مردم، بیتوجهی و سوء مدیریت طالبان، در افزایش تلفات و خسارات نقش قابلتوجهی داشته است.
البته جدا از اینکه تغییراتاقلیمی در کشوری که همواره دچار خشکسالی است، برافزایش سیلابها نقش قابلتوجهی دارد اما نباید یک سری عوامل انسانی را که در افزایش تلفات و افزایش خسارات تاثیرگذاشته است، فراموش کنیم. این عوامل عبارتاند از:
تخریب محیطزیست: جنگلزدایی، چرای بیشازحد و شیوههای زراعتی نامناسب، همگی به فرسایش خاک و کاهش ظرفیت خاک برای جذب آب باران کمک میکند. این امر منجر به روان شدن سریع آب در هنگام بارندگی شدید و افزایش احتمال سیل میشود.
ساختوساز نامناسب: بسیاری از خانهها و حویلیها در افغانستان در مناطق سیلخیز یا با استفاده از مصالح نامرغوب ساختهشدهاست. این خانهها بدون در نظر گرفتن معیارهای لازم و شناخت زمین و موقعیت برپاشده و هیچگونه زیرساخت مناسبی برای احتمالاتی چون زمین لرزه و سیلاب برای آنها سنجیده نشده است.
فقدان دستگاههای هشدار اولیه و آمادگی برای بلایای طبیعی: افغانستان از کشورهای است که هیچگونه سیستم هشداردهندهی در مورد بلاهای طبیعی ندارد، بسیاری از مردم از خطرات قریبالوقوع سیلاب آگاه نبودند. یا زمانی که سیل رخ داد وقت و دانش کافی برای فرار نداشتند.
عدم مسئولیتپذیری مردم: متأسفانه بیست سال نظام جمهوریت بهشدت مردم را پرتوقع و بیمسئولیت بار آورده است. هنوز مردم انتظار دارند که دیگری بیاید برای آنها پل بسازد و آبراههای آنها را در فصل زمستان پاک کاری کند. بیمسئولیتی به حدی است که برخی از مردم در پاکسازی جویها و آبروها هیچ انگیزهی ندارند که همین امر نیز باعث انسداد مسیر آب و افزایش احتمال سیل شده است. از سوی دیگر مردم به هشدارهای بارندگی معمولاً اهمیت نمیدهند. شکی نیست که بارها در مورد بارندگی شدید در ولایات مختلف هشدار دادهشده است اما برخی از مردم این هشدارها را جدی نگرفتند و اقدامات پیشگیرانهی لازم را انجام ندادند.
نبود زیرساختهای مناسب: در بیست سال نظام جمهوریت در افغانستان همواره بهجای توجه به زیرساختها، مقامات بهظاهر گرایی توجه کردند و زود به این فکر بودند که پروژه را تمام کنند تا مقداری پول به جیب بزنند و چند عکس آن را در رسانهها منتشر کنند. ازاینجهت است که زیرساختهای دفع فاضلاب و آبهای سطحی در بسیاری از مناطق افغانستان ساخته نشده یا و اگر شده هم بسیار ضعیف و نامناسب است و این خود دلیلی برافزایش خسارات سیلاب است.
علاوه بر این عوامل، بیتوجهی و سوء مدیریت طالبان نیز در تشدید فاجعه نقش قابلتوجهی داشته است. طالبان توانایی حکومت کردن در افغانستان را ندارند. آنها بیش از اینکه به مسائل زیرساختها در افغانستان فکر کنند، به بازداشتن مردم از شادمانی و زندگی ساده آنها توجه دارند. از سوی دیگر، مردم آسیبدیدهی بغلان به رسانهها گفتند که طالبان در زمان ضرورت به داد آنها نرسیدند و بسیار دیر در جهت کمک اقدام کردند و از سوی هم برخورد بسیار زشت و غیرانسانی با آسیب دیدگان داشتهاند.
نکته دیگر در مورد طالبان این است که این گروه ازآنجهت که مشروعیت داخلی و بینالمللی ندارند، نتوانسته است رابطهی درستی با کشورهای کمککننده برقرار کند به همین دلیل و به دلیل سوء مدیریت اقتصادی، شدیداً با کمبود منابع مالی و تجهیزات مواجهاند طوری که توانایی رسیدگی به آسیب دیدگان را در مواردی ندارند.
بااینکه سیلاب اخیر باعث تلف شدن انسانها و اموال و خانههای بیشماری شده است و شکی نیست که بابت از دست دادن هموطنان ما بهشدت نگران و ناراحت هستیم اما باید بپذیریم که زمان آن رسیده تا خود ما مردم افغانستان، فکری به حال خود کنیم. نمیشود تا ابد منتظر این باشیم تا دیگران برای ما بسازند و در اختیار ما قرار دهند. نمیشود که ما در هیچ موردی احساس مسئولیت نکنیم و بعد از بلاهای فاجعهبار به فکر این بیفتیم که باید یک سری کارهای که در توان ما بوده است را انجام میدادیم.
همین حالا باوجود اینکه بسیاری از تاجران، سیاستمداران، رهبران و مقامات حکومت قبلی و طالبان امکانات و پول فراوانی در اختیاردارند اما کمتر کسی این شهامت را دارد تا مقداری به هموطنان خود کمک کند. دست همه بهسوی کشورهای دیگر دراز است. البته شکی نیست که این فاجعه به تنها کمک مردم افغانستان جمع نمیشود اما باید به یاد داشت که اول خود ما احساس مسئولیت کنیم، تلاش به خرج دهیم و اگر نتوانستیم طبیعی است که کمک خواستن از دیگران کار نادرستی نیست.