روز جهانی دختر بود و طبق معمول، همه علاقهای وافر خود را به دختران نشان دادند. من گاهی وقتی در موارد خاصی مثلا روز مادر، دختر، پدر و یا امثال آن، قرار میگیرم این پرسش در ذهنم خلق میشود که اگر این همه عشق و محبتی که در پیوند به آنان در فضای مجازی اظهار میداریم و این میزان حرمت و پاس آنان را میدانیم؛ پس این همه ناملایماتی که بر وضعیت زندگی اجتماعی مان، خصوصا زندگی زنان، سایه افکنده است، از کجا و چگونه به وجود آمده است؟
گزارشها و مشاهدات نشان میدهد که وضعیت زنان در افغانستان سختتر و سنگینتر از آنچه است که بشود آن را در متن آورد. محروم ساختن از حقوق اساسی، ازدواج اجباری، گرفتن دست زنان از کار، سرکوب، ستم، منع آموزش و پرورش بر زنان، تجاوز و شماری از محرومیتهای دیگر سالهاست بر زنان از سوی همه روا داشته شدهاست.
نیمقرن پسین، روایتهایی تلخی دارد. آنچه شخصیت واقعی ماست تا آن شخصیت مجازی، بینهایت متفاوت است. تفاوت را آن زمان میشود احساس کرد که شما قضایای سرکوب، خشونتهای خانوادگی جاری و زیر پا کردن تمامی خواستها و آرزو های دختران را به دقت بررسی کنید. دخترانی که چون نادیا انجمن، تبسم و فرخنده به آتش کشیده شدند. این همه واقعیت عینی ماست، نه آن چیزی که بر روی دیوار های فیس بوک مان دیده میشود.
زنان در افغانستان هیچ چیزی بیشتر از امنیت روحی و روانی و جسمانی و حقوق اساسی خود، توقع نداشتهاند. زنان خواست بی موردی اصلا نداشتهاند. زیرا دختران جهان و همه جنسیت زن، با آن صمیمیت و مهربانی و صداقت و دلرحمی که دارند، نمیتوانند بیشتر از حق خودش طلب کند. دختران ما، اما متاسفانه به حقوق اساسی خود به هیچ عنوان به آن نرسیدهاند.
این دروغ نیست. ما آنقدر در پیوند به دختران نگاه خصمانه و دشمنانه داشتهایم که حتا تصور زن در برابر زن را تغییر دادهایم. ناآگاهانه ستمهای که روا داشتیم، روایت های که به گوش شان خواندیم همه و همه چنان کرد که حتا خشونت زن در برابر زن به وجود آمد؛ خشونتی که حتا زن فکر میکرد اگر زنی مکتب میرود، دانشگاه میخواند، حق خودش را میطلبد، کار میکند و یا بیداری اجتماعی میآفریند، خوب نیست و یا واضحتر بگویم بینهایت بد هم است.
ایستادگی در برابر زنان در حداقل نیمقرن پسین، به یک بیماری اجتماعی مبدل شدهاست. استفاده اعظمی از آنان برای سود خویش، یک وضعیت کاملا آشفته را نشان میدهد. قطعا با چنین نگاه های عقبگرا حتما سرخوردهاید که به قول معروف «دموکراسی را فقط برای دختر همسایه خواستن». اکثرا این نگاه، سرکوب گرایانه است. شما تصور میکنید که دارید برای بهتر شدن وضعیت اجتماعی زنان کار میکنید در حالیکه شما یک دختر و یک جنسیتی به اسم زن را در خانه خود زندانی کردهاید و توقع دارید دختر همسایهتان، دموکراتترین انسان روی زمین باشد. این نگاه به هر معنای که باشد، مردود است.
آنقدر که ما سنگ دین و دینداری را بر سینه میزنیم، نتوانستیم حتا همان حقوق دینی را برای زن به رسمیت بشناسیم. باور کنید، معنی واقعی زن و ارزشهای آن را، هرگز در دین جستجو و پژوهش نکرده فقط ادعا کردیم که زن، بهترین جایگاه را در خانواده ما دارد. چه کسی را در خانواده ها شاهد دارید تا یک روزی حداقل، در زمان های خاص زنانگی، صبحانهی برای خواهرش تهیه کرده باشد؟ دخترش را اجازه دهد بالاتر از او بنشیند؟ و اجازه دهد که گاهی پیشتر و جلوتر از او سخن سرایی کند؟
در واقع آنچه تعریف مان از دختر است اشتباه است. من به این نتیجه رسیدهام که در خوشبینانهترین حالت، نگاه مان به دختران، خانواده و اجتماع مان، یک نگاه بدوی و عقب مانده است. آنچه ما برای خویش و برای دختران خانواده مان، طلب داریم و باور داریم، یک نگاه دو رنگ، متفاوت و به شدت منفی و مثبت است. همواره بهترین ها در جامعه ما برای پسران در نظر گرفته شدهاست نه برای دختران.
نزدیک به سه سال است که عالمی از ستمگری و نابرابری و بیحرمتی در مقابل زنان افغانستان به شدت جریان دارد. هیچ نوع حقوق اساسی زن در سرزمین ما به رسمیت شناخته نمیشود، دست زنان از کار گرفته شده و اجازه تحصیل و تعلیم ندارند. چگونه بر ما رواست که در این شرایط اختناق باز هم، با کدام سر و گردن بلند، این روز را برای آنان شادباش بگوییم؟ در حالیکه آنان هیچ نوع ارزشی امروز در آیینهی جامعه ما، به خود نمیبینند. آیا واقعا حق دختران ما همین است که امروز برای شان، ارزانی کردیم؟ چه رنگهایی که بر قالیچه زندگی آنان بافتیم؟ واقعا سزاوار همین بودند؟
با نهایت افتادگی، شرمندگی و سرافکندگی روز دختر را من برای تمامی دختران در حالی شادباش میگویم که واقعا به عنوان یک انسان، یک مرد و یک برادر نتوانستم از کوچکترین حق خواهرم، که دانش و آموزش بوده است، دفاع کنم. از همینجا برای تمامی نابرابریها و نارسایی های که در برابر دختران سرزمینم انجام داده ام، رسما پوزش و بخشش میطلبم. میدانم شما حق بیشتر دارید و این زیادهخواهی مردانه ما، شما را محروم ساختهاست. آرزو دارم روزی به تمام حقوق انسانی و اسلامی تان برسید.