پژواک جدایی مناطق آسیای میانه و ایران، قصهای پرغصه به وسعت تاریخ ایران معاصر است؛ اما فارغ از مرثیه سرایی بر میراث به یغما رفته، اغلب ایرانیان را وقوف نیست که چه بر سر میراث هزارسالگان در سرزمینهای جدا افتاده رفت. کتاب «تاجیکان ورارود؛ از ۱۸۶۰ تا ۱۹۲۴» نخستین روایت علمی دقیق و مدون به سبک تاریخ نویسینو و به زبان فارسی در این زمینه است. این کتاب پرارج گرچه در سال ۱۴۰۰ در ایران منتشر شد، اما به دلیل خاستگاه تاجیکی محقق (نماز حاتم) آنچنان که شاید و باید در فضای رسانهای ایران ارج نهاده نشد.
کتاب تاریخ تاجیکان ورارود، شرح رنجی است که از فرط بیصدایی تاکنون شنیده نشده و برای شنیدن آن باید گوش به دیوار ستبر تاریخ خواباند. این درد به تعبیر فروغ فرخزاد، بانوی شعر و ادب ایران زمین، از آن جنس دردهایی است که «انسان را به سکوت وا میدارد، از این رو بسیار سنگینتر از دردیست که انسان را به فریاد وا می دارد». سرگذشت روزگار زبان فارسی و تاجیکان در این کتاب دست کمی از دوران پرآشوب پس از ورود و سیطره مغولان بر ایران نداشت و چه بسا تلختر از آن عصر بود.
قوم مهاجم مغول، به روایت موجز جوینی «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند»، اما چند سالی نگذشت که پیش از فروپاشی دولتشان، در بستر کارگاه حریر فرهنگ، اندیشه و مدنیت ایرانی سر به راهتر شده، زبان فارسی را به عنوان زبان خود برگزیدند و به تدریج به کیش و آیین ایرانی و اسلامی گراییدند و حتی مروج آن شدند، حال آنکه زبان فارسی آسیای میانه در چنگ قوم یأجوج و مأجوج گرفتار شده و به مرور جای خود را به زبانهای روسی و ازبک داد.
نماز حاتم، نویسنده کتاب، از محققان و استادان برجسته و بنام دانشگاه ملی تاجیکستان است. او استاد گروه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان است که تاکنون ۱۵ کتاب و بیش از ۲۶۰ مقاله به نگارش درآوردهاست. کتابهای تاریخ خلق تاجیک (کتاب درسی برای کلاس نهم) و «سرنگون کردن ترتیبات امیری در بخارا» (کتاب دانشگاهی) از جمله مهمترین آثار این محقق شهیر تاجیکی است.
تاریخ تاجیکان ورارود، روایتی خواندنی درباره ماجرای گذر سرسلامت تتمه زبان فارسی و قوم بزرگ تاجیک در منطقه آسیای میانه از دوران پرتلاطم و پرآشوب سیطره روسیه تزاری و شوروی و سلاخی فارسی زبانان آسیای مرکزی در میانه سالهای (۱۸۶۰_۱۹۲۴) است و ماجرای این گذر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به مثابه داستان سیمرغ عطار است که تنها معدودی از مسافران با موفقیت در این سفر سیاسی، تاریخی و فرهنگی به مقصد رسیدند.
کتاب تاریخ تاجیکان ورارود تاریخ صرف نیست، و همچنان که ویل دورانت تاریخ تمدن را شرح دستاوردهای عظیم انسانی روی سواحل رودخانه خروشان و پرهیاهوی تاریخ می دانست، روایتی از شجاعت، قهرمانی و تلاش نفسگیر یکی از کهنترین ملتهای جهان در حفظ و گسترش زبان فارسی، فرهنگ، سنن اخلاقی، اقتصاد، اندیشه، دانش، کشاورزی، ارتباطات و میراث گرانبهای نیاکانی است.
کتاب تاریخ تاجیکان ورارود مرثیهسرایی بر میراث به یغما رفته ایرانی نیست؛ بلکه نویسنده (نماز حاتم) کوشش خود را به کار گرفته تا بر اساس منابع تازه و از نگاهی نو صفحات درخشان تاریخ نیاکان خویش را در مبارزه با مهاجمان روس و پاسداری از میهن خود روایت کند. ملتی که به توصیف این محقق، در برابر دشمن، «نه سپر، بلکه فرهنگ خود را پیش گذاشت، به قوم مهاجم دوستی، همزیستی و همکاری را پیشنهاد کرد، خود که فرهیخته و معارفپرور بود، به بیگانگان کوچی، برتری دانش و فرهنگ را اثبات نمود، ایشان را به نیز به همین راه هدایت ساخت». در این کتاب که به کوشش آرش ایرانپور، محقق ایرانی، برگردان و شرح شده، معادلهای روسی و «کریلی*» با وسواسی مثالزدنی به معادلهای فارسی برگردانده شده است.
این کتاب را میتوان نمونهای از شکلگیری یک مکتب تاریخنگاری جدید در آسیای میانه نیز قلمداد کرد؛ مکتبی که با وجود تأثیرپذیری از راه و روش تاریخنگاری شوروی ـ البته وجوه علمی و مثبت آن ـ از این توانایی نیز برخوردار است در جایی که به بررسی سیاستهای مقامات شوروی مربوط میشود، بدون پرخاش و تندی، جوانبی از آن را مورد نقد و بازنگری قرار دهد.
تاریخ تاجیکان ورارود در ۱۲ باب به حیات تاجیکان در زمان اشغال آسیای میانه از طرف روسیه، تاجیکان در زمان حکومت استعماری روسیۀ پادشاهی در آسیای میانه (سالهای ۱۸۶۷ ـ ۱۹۱۷)، تاجیکان در زمان ایجاد دگرگونی در حیات اجتماعی، افزایش جنبشهای مردمی و اختلافهای مذهبی و منصبی (سالهای ۱۸۶۷ـ ۱۹۱۷)، افکار جمعیتی، سیاسی و مدنی تاجیکان در نیمۀ دوم سدۀ نوزدهم و اول سدۀ بیستم، سرنگون شدن حکومت پادشاهی در روسیه و پیامدهای آن برای تاجیکان و دیگر خلقهای آسیای میانه، برپانمودن حاکمیت شوروی در سرزمین امروزۀ تاجیکستان شمالی و بدخشان (سالهای ۱۹۱۷ـ ۱۹۱۹)، تاجیکان در زمان موجودیت جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی ترکستان (سالهای ۱۹۱۸ـ۱۹۲۴)، آماده شدن برای سرنگون نمودن حکومت امیر بخارا (اکتبر ۱۹۱۷ـ اوت ۱۹۲۰)، سرنگون نمودن ترتیبات امیری بخارا (اوت ۱۹۲۰ ـ آوریل ۱۹۲۱)، جمهوری خلقی شوروی بخارا (سالهای ۱۹۲۰ـ ۱۹۲۴)، تقسیم حدود ملی در آسیای میانه و تشکیل جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی تاجیکستان پرداخته است.
این کتاب همچنین نقبی به فرایند تدریجی فارسی زدایی از آسیای میانه زده و روایتی داستانگونه و جانسوز دوران فترت زبان فارسی در این خطه، فراروی ما مینهد. از زمان ورود اشغالگران روس به آسیای مرکزی (۱۸۶۰)، شوربختی فارسی زبانان و افول تاجیکها آغاز میشود و به دلایل متعدد و دسیسههای حکمرانان در سیادت روسیه تزاری بویژه حکومت شوروی به مرور زبان فارسی جایگاه پیشین خود را از دست میدهد و حتی کار به تحقیر فارسی زبانان و استحاله قوم تاجیک می رسد.
فرایند فارسی زدایی که عملا از دوره حکومت شوروی رنگ و بویی جدید به خود میگیرد، با تبر تقسیم (مرزبندیهای ملی) در ۱۹۲۴ به اوج میرسد و میوههای خونین آن را میتوان به ویژه در نسلکشی روشنفکران فارسی زبان در دهه ۱۹۳۰ به وضوح مشاهده کرد. به روایت نویسنده در صفحات مطبوعات چه آسیای میانه و چه روسیه درباره تاجیکان و زبان فارسی (که از ۱۹۲۴ نام آن به تاجیکی تغییر کرد) تقریبا چیزی چاپ نمیشد. حتی «اگر به ناگه مقاله ای هم چاپ می شد، بیشتر آنها غرضورزانه بوده، گاه تاجیکان و زبان فارسی تاجیکان را آشکارا تحقیر میکردند.». کار بدانجا رسید که بر حذف زبان فارسی و انکار موجودیت این زبان و تاجیکان، رسما پافشاری می کردند.
گفتنی است کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود» از دهه ۱۸۶۰ تا سال ۱۹۴۲ تالیف نماز حاتم، به کوشش آرش ایرانپور از سوی انتشارات شیرازه ما در ۶۲۴ صفحه منتشر شده است.
* زبان کریلی (به انگلیسی: Creole ) یا زبان آمیخته مادری، زبانی پایدار و طبیعی است که از چند زبان گوناگون پدید آمدهاست.
منبع: دیپلماسی ایرانی