قسمت اول:
نویسنده: دکتر احمد سعد ابراهیم عبدالرحمن عثمان ” دمنــهوری” [۱]
برگردان: عبدالمحیط “عمار“ و رضوانالله “رهیاب“ ؛ 28 فروردین سال 1403 هجری خورشیدی.
چکیده
در بازدیدِ سومیام از تربت و آرامگاه امام ابومنصورماتریدی رح که در تابستان سال ۲۰۲۱م انجام شد و شامل بازدید از موزه و آرامگاه امام ابوالمعین نسفی رح نیز بود، به معلومات جدیدی دست یافتم که به آنچه درکتاب «سدالثغور بسیرة علم الهدی أبی منصور» که چهارسال پیش در شرح زندگی ابومنصور ماتریدی رح تدوین نموده ام، میافزاید. یافتههایی که پارهای از گفتههایم را تأیید، و شواهدی که برخی از یافتههایم را تغییر میدهد. بنابراین برگههای پیش رو در نتیجهٔ نگاه میدانی، گفتگوی رُودررُو با برخی از پژوهشگران، علاقهمندان و اهالی مکانهایی که امام ماتریدی رح در آنجاها زیسته و یا هم مدفون است، فراهم آمد. علاقمند شدم تا این یافتهها را تدوین نموده تا چشمانداز دیگری در راستای شناخت امام ماتریدی باشد؛ امامی که به افکار او بیشتر از زندگانیاش اطلاع داریم، برای اینکه شناخت ما از زندگی ایشان در شناخت ابعاد مختلف اندیشههایش سودمند واقع میگردد.
شروع پژوهش
نخستین بازدید من از تربت و آرامگاه امام ابومنصور ماتریدی رح به ماه مارچ سال ۲۰۲۰م بر میگردد که پس ازهمایش بینالمللی که در شهر سمرقند زیر نظر جمهوری ازبکستان و شُیوخ دانشگاه الازهر شریف برگزار شده بود، به آنجا رفتم.
دومین بار درماه نوامبر سال ۲۰۲۰م به مناسبت بازگشایی مرکز بینالمللی تحقیقات علمی امام ماتریدی رح با معیت رئیس مرکز و برخی از محققان دیگر، رفتم. چون عادت اهل علم در ازبکستان این است که هرگاه چیز جدیدی را افتتاح کنند و یا مراسمی برپا دارند، در ضمن آن به زیارت و بازدید از مقابر علما و صالحین میپردازند. در این فرصت شایسته بود که به مناسبت بازگشایی مرکز امام ماتریدی رح، تربت و آرامگاه وی نیز زیارت شود. به همین مناسبت از تاشکند به سمرقند رفتیم که تقریبا حدود 250 کیلومتر از آنجا فاصله دارد.
بازگشایی مرکز امام ماتریدی رح یکی از توصیههای کنفرانس سال ۲۰۲۰م زیر نظر ریاست جمهوری ازبکستان بود و در نوبت دوم بسان نوبت اول، مقبرهٔ قثم بن عباس را زیارت نمودیم کما اینکه برای نخستین بار از مسجد خضر علیه السلام دیدن کردیم، همان مسجدی که به گمان من مکان دیدار امام ماتریدی با سیدنا خضرعلیه السلام بوده است، آنگونه که صاحب کتاب القند ذکر کرده است. من آن منطقه را در کنارهٔ شهر همانگونه یافتم که صاحب کتاب القند آن را توصیف نموده است، طوریکه مؤلف این کتاب از جمله کرامات امام ماتریدی، از دیدار او با حضر علیه السلام یاد میکند، چنانچه در شرح احوال خضر علیه السلام میگوید:« خضرعلیه السلام را خداوند درکتاب خویش یاد نموده است او چندین بار در مساجد و زیارتگاههای سمرقند دیده شده و از جمله کسانی که او را دیده است، امام ابومنصور ماتریدی رح میباشد. وی او را در صحرایی دید و از او درخواست دعا نموده و او نیز به وی دعا کر».[۲]
این تصویر از دومین دیدار من همراه با اعضای مرکز است که در آن از راست به چپ، استاد جمال الدین، بعد دمنهوری، بعد شیخ احمد قاری و سپس دکتور دورانبیک دیده میشود:
اما در نوبت سوم که در تابستان ۲۰۲۱م ماه اگست انجام شد به پارهای ازنکتهها، فواید و یافتههایی دست یافتم که دوست دارم آنها را همراه با تعدادی از تصاویر تدوین نمایم تا علاقمندان به میراث امام ماتریدی و کلام ماتریدیه از آن استفاده کنند.
نخست: مکان قبر امام ماتریدی
حکومت شوروی برای محو و از میانبردن تاریخ و هویت سرزمین ماوراءالنهر تلاش کرد آنگونه که رسم همۀ استعمارگران است که هرجا میروند چنین میکنند. اما پرسشی که برای من هرازگاهی به وجود میآمد این بود که چگونه موضع قبر امام ماتریدی تشخیص گردید؟
مطابق آنچه مؤرخان آوردهاند، میدانیم ایشان در قبرستان جاکردیزه[۳] که روستایی از روستاهای سمرقند بوده، به خاک سپرده شده است. جاکردیزه قبرستان بزرگ و مشهوری است که علما و بزرگان در آن دفناند.[۴] چنانکه نجمالدین نسفی در کتاب القند از قبر ابوالفتح صالح بن محمد رازی، صوفی و ادیب در کنار امام ماتریدی در این جا خبر داده وگفته است: «او در کنار قدوةالفریقین امام ماتریدی در جاکردیزه[۵] به خاک سپرده شد». همچنان سخاوی از جاکردیزه [۶] در زندگینامه احمد بن محمد جلال ابوطاهر بن شمس خجندی مدنی یادآوری کرده وگفته است «زمانیکه او به سمرقند وارد شد قبرهای قثم بن عباس و امام ماتریدی را در قبرستان جاکردیزه زیارت نمود».
مستشرق مشهور بارتولد نیز ازجاکردیزه یاد آوری کرده و گفته است:«جاکردیزه نامی است که در قرن ششم هجری به روستایی از روستاهای سمرقند اطلاق شده است که در آن گورستان بزرگی برای علما و بزرگان وجود داشت و این قبرستان امروزه همچنان وجود داشته و در بخش شرقی شهر فعلی قرار دارد».[۷] بارتولد میافزاید که «در قبرستان جاکردیزه قبر امام ماتریدی (۳۳۳/۹۴۴ م) نیز شناخته شده است».[۸]
در این قبرستان کسانی را دفن میکردند که دارای دو ویژگی میبودند؛ یکی اینکه اسم وی محمد میبود و دوم اینکه به مرتبهٔ اجتهاد میرسید. این سخن مدعای من را که در برخی از تحقیقاتم گفتم ترجیح میدهد و آن مدعا این بود که امام ماتریدی به مرتبهٔ اجتهاد رسیده بود کما اینکه از تصرفات و دستآوردهای فقهی وی در تفسیر التأویلات نیز پیدا است.[۹]
آرامگاه امام ماتریدی امروزه معروف بوده و زیارتگاه مسلمانان جمهوری ازبکستان می باشد. آیا آرامگاهی که آلان موجود است آرامگاه نمادین است و یا واقعی؟ چون ما میدانیم که امام ماتریدی درهمین مقبره دفن است، اما آیا آرامگاه موجود، محل همان قبراست؟ آیا این آرامگاهی است که دولت خواست پس از پایان اشغال از باب احیاء میراث گذشتگان آن را از روی حدس و گمان بدور از تحقیق علمی بسازد و یا واقعاً مقبرۀ امام ابومنصور ماتریدی است؟
در بازدید سومیام که همراه با دکتور شاه واصل مدیر مرکز بینالمللی تحقیقات علمی امام بخاری انجام شد، این پرسش را از ایشان پرسیدم، چون ایشان یکی از کسانی است که در مورد تاریخ و شرح حال امام ماتریدی کار کرده و در زمینه آگاه است. او گفت اجساد بسیاری را در این مکان یافتند که بر روی هم افتاده بودند و تا هفت و هشت لایه قرار داشت که در فاصلهٔ زیادی که تقریبا به هشت متر میرسید، در پهلوی هم قرار داشتند. بلی این درست است که به خود جسد امام ماتریدی در آنجا دست نیافتند اما بنابر منابع تاریخی که محل دفن او را در آن مکان گفتهاند، آن مکان را مشخص نمودند. از جمله کتابهای که مدفن او را در جاکردیزه گفتهاند، کتاب خواجه ابوطاهر است معروف به سمریه که به زبان فارسی میباشد و همچنان کتاب القند ازنجمالدین نسفی و کتاب دیگری که اسم آن نیز القندیه خورد از ابیالفضل محمد بن سمرقندی است.
شاه واصل گفت: که در این منابع یادآوری شده است که قبر امام ماتریدی در فاصلهٔ چند متری مسجد مشخصی که در قبرستان است قرار دارد که خوشبختانه امروز شواهد آن مسجد وجود دارد و آن فاصله را مطابق اشارات منابع تاریخی اندازهگیری کردند، سپس دست به حفاری زده و آن لایههای مذکوره را پیدا نمودند که در انتهای آن، قبر متمایزی را یافتند که به احتمال زیاد قبر امام ماتریدی میباشد.
همچنان استاد طاهرعبادالله پژوهشگر در مرکز تحقیقات علمی امام بخاریرح که دراین بازدید همراه با من بود میگوید: که استاد تیمور شرینوف استاد دانشگاه سمرقند که پس از آن متولی منصب وزارت معارف ازبکستان شد، میگفت که «قبر امام ماتریدی را مورد کاوش قرار دادم و در آن هفت و یا هشت طبقه از استخوان را یافتم و در طبقهٔ هشتم و یا هفتم قبری یافتم که متفاوتتر از دیگران بود». استاد تیمور شرینوف پس از تأمل به احتمال زیاد ترجیح داد که آن همان قبر امام ماتریدی است. اگرچه وی به جسم مشخصی که بیانگر این باشد که قطعاً از امام ماتریدی است دست نیافت.
این تصویر از بقایای مسجدی است که اکنون در پشت تربت امام ماتریدی رح قرار دارد که برخی از دوستان هم در آن دیده میشوند:
در این تصویر از راست به چپ، دکتر شاه واصل، استاد طاهر عباد الله، دمنهوری، و خادم تربت ماتریدی استاد الوغ بیگ، و استاد یباض خان محمدوف محقق در مرکز بینالمللی تحقیقات علمی امام بخاری در کنار هم ایستادهاند:
بنا براین، شناخت تربت امام ماتریدی بنابرشواهد و دلایل ذیل است:
- روایتهای تاریخی که مؤرخان در مورد تربت وی آوردهاند و آن اینکه او در این مکان مدفون است.
- اعتماد بر منابعی که شرح حال امام ماتریدی را بیان کردهاند.
- اعتماد بر حفاریها و کاوشهایی که استاد شرینوف انجام داده و آنچه که خود او دیده و بر آن آگاه شده و یقین حاصل کرده است.
دوم: نژاد امام ماتریدی
مسئلهٔ نژاد امام ماتریدی رح پیوسته یکی از درگیریهای ذهنی من بود تا اینکه من در کتاب خود [سد ثغور] ترجیح دادم که او از تبار فارسی است. چنانکه در آن عنوانی با این مضمون نوشتم «خاستگاه و تبار امام ماتریدی». و در آن ترجیح دادم که اگر امام ماتریدی از نژاد عرب نباشد، از نژاد فارسی است. عرب پنداشتن او نظر بسیاری از محققان است و هیچ کسی جز من در تحقیقی که تذکر دادم، به فارسی بودن او قایل نیست همانگونه که هیچ کسی جز دکتور طوبال اغلو و شاگردانش به ترکی بودن وی قایل نیستند.
البته من برای کسانی که به عربی بودن وی قایلاند، شاهد و دلیلی یافتهام. این دلیل به معنی دلیل اضافی است. این شاهد از سنگ قبرهای یافتهشده در قبرستانی است که امام در آن مدفون است که اکنون در اطراف و پیرامون قبر امام ماتریدی رح گذاشته شدهاند.
این شاهد [سنگ قبر] متعلق به یکی از نوۀ از نوادگان ماتریدی، عالمی از خاندان او است که بر روی آن این عبارت نوشته شده است: « این آرامگاه شیخ قاضی، امام جلیل بزرگوار، پایهٔ دین، جمال اسلام و مسلمین، پیشگام امامان عامل، امام ملت ومقتدای امت، ناصر سنت وبرکَنندۀ بدعت، خیرخواه مردمان و پادشاه کلام، مفتی بشریت ونظریهپرداز، نظام دهنده شریعت و تقویم کننده طریقت، شمشیر مناظران و تاج پنددهندگان، زینت مفسران و چشمهٔ علم و یقین، ارجمندترین اولاد امام الهدا؛ أبوالمحامد محمود بن عمر بن أبي الحسن على بن القاضي الأمام الأجل حسن الماتريدي الأنصاري، است. خداوند مقامش را قرین رحمت، و نیاکانش را مورد مغفرت قرار دهد. او عمرخویش را در افاده و استفاده گذارد و در عبادت سپری کرد و دانش خود را در جهان منتشر کرد تا آنکه مرگ به سراغ او آمد و او در روز شنبه (۲۶) ماه صفر سال (۵۷۷ ه ) از دار دنیا به دار عقبی رحلت نمود».[۱۰]
این عکس از گروه پژوهشی همراه من است [از جمله استاد طاهر عبادالله، دکتر شاه واصل و استاد یباض خان محمودوف] در اثنای تلاش برای خواندن متن سابق:
همچنان سمعانی در بارهٔ مادهٔ [ماتریتی] از حسن قاضی یادآوری کرده که میگوید: «از ماتریت مجموعهای از علما و فضلا برخاستند که از جملهٔ ایشان، قاضی امام ابوالحسن علی بن حسن بن علی بن محمد بن عفان بن علی بن فضل بن زکریا بن عثمان بن خالد بن زید بن کلیب ماتریتی میباشد و خالد، همان ابوایوب انصاری است که مادر وی دختر شیخ امام منصور ماتریتی بوده است»...ابوالحسن علی در ماه ربیعالاول در سال (۵۱۱ ) وفات نمود و در قبرستان جاکردیزه یکی از گورستانهای سمرقند دفن شد[۱۱] و این نکته را جواهرالمضیة نیز تأیید میکند چنانکه میگوید: «ابوالحسن قاضی نوادهٔ شیخ ابومنصور ماتریدی فقه را از جد مادری خویش حاصل نمود و در سال (۵۱۱) وفات نموده و در مقبرهٔ جاکردیزه یکی از گورستانهای سمرقند دفن شد.»[۱۲] پس ابوالحسن علی، نوهٔ امام ماتریدی است که در سال (۵۱۰) وفات نموده است اما آن نوۀ که سنگ قبر او را در جوار آرامگاه ابو منصور ماتریدی یافتیم در سال ( 577 ) وفات نموده است که نوادهٔ ابوالحسن از دودمان امام ماتریدی رح است چنانکه بر سنگ قبر او نوشته شده است. بناءً این نوهٔ نوهٔ [نبیره] امام ماتریدی رح است.
بهنظر میرسد که وجود نسل انصار درسمرقند امری مشهوری بوده است چنانکه نسب شیخ و استاد ابومنصور ماتریدی رح ، ابونصرعیاضی رح، به سعد بن عباده انصاری رض میرسد.[۱۳]
و همچنان دختر امام ابومنصورماتریدی رح با یک مردی ازدواج نموده بود که نسب وی به ابو ایوب انصاری رض بر میگشت. چنانکه سمعانی در عبارتی که گذشت آورده است و شاید این یکی ازاسبابی بوده باشد که بسیاری از علما به اصل عربی بودن امام ماتریدی علاقه نشان دادهاند، مانند زَبیدی[۱۴] که امام ماتریدی را از نسل انصار میدانست و بهطور دقیق او را به ابو ایوب انصاری رض نسبت میداد. چنانکه میگوید: «من در مجموعه – مصادر تاریخی- در نسب وی زیادت انصاری را یافتم اگر این به صحت برسد درست است و در آن شکی نیست زیرا او بلندکنندهٔ سنت و فرونشانندهٔ بدعت و زندهکنندۀ شریعت بود».[۱۵]
نسبت انصاری بودن در نوۀ ماتریدی و نوهٔ نوهٔ [نبیره] آن نیز تذکر داده شده است و این قول نسب انصاری بودن او را تأیید میکند و شک انصاری بودن و یا دستکم بهگونهٔ خاص عربیبودن او را برطرف میکند. و همچنان به وجود اعراب در روزگار امام ماتریدی رح در این حوزه بهطورعموم، و به وجود انصار بهطور خاص دلالت میکند و اینکه فرهنگ عربی و فارسی در این منطقه باهم درآمیخت.
این تصویری از سنگ نبشتهای قبری است که عبارت آنرا نقل کردیم:
سنگنبشتههای آن قبرستان که تا امروز پیرامون مرقد امام ماتریدی رح قرار دارد بر روی همۀ آن ها به زبان عربی نوشته شده است. مثلاً در اینجا نوشتهاند:« این مرقد شیخ، امام زاهد ابوالحسن علی بن سعد رستفغنی رح است »:
سوم: خانه و باغ امام ماتریدی
ماترید، درگذشته قریهٔ جدا از شهر سمرقند بود اما اکنون با توسعه و گسترش آبادی تبدیل به محله و روستایی درشهر سمرقند شده است. در روستای ماترید با شیخ یعقوب منصوروف ماتریدی که امام روستای ماترید، و ساکن و متولد آنجاست دیدارکردم. شیخ یعقوب خود را نیز ماتریدی میخواند و گفت که او ازدودمان امام ماتریدی است. از او پرسیدم که آیا درنسب با امام ماتریدی شرکت داری یا از پیروان اوهستی؟ پاسخ داد که من ازنسب او نیستم بلکه منسوب به روستایی هستم که امام ابومنصور ماتریدی رح در آن تولد یافته است.
شیخ یعقوب برای ما گفت که در روستای ماترید باغچۀ است که منسوب به امام ماتریدی رح میباشد. گفته میشود آن مکانی است که امام در آن تولد یافته و در آن زیسته و خانهاش در آن بوده است، اما این باغچه امروزه به گورستانی تبدیل شده است که اهل روستا در آن مردگان خویش را دفن میکنند و در آن قبر بعضی از علما نیز قرار دارد.
این تصویر باغچۀ امام ماتریدی رح است که تا امروزه هم سبز و شاداب میباشد:
این هم گوشهای از باغچۀ امام ماتریدی رح است که قبور و سنگهای آن دیده میشود:
مردم روستا مردگان خود، از جمله علما را در اینجا دفن میکنند.
این تصویر از قبر ملا خواجه نعمان یکی از علمای پسین است:
مردم سمرقند از نوع خاصی از سنگ دربنای قبرها استفاده میکنند و آن را بر روی قبرها گذاشته و آنرا [زبان] می نامند، زیرا از تاریخ قبر صحبت میکند و معلومات و اطلاعاتی در بارهٔ مرده را بر آن مینویسند و بر روی قبر میگذارند. شایان ذکر است که این نوع سنگ از نوع همان سنگی است که در آرامگاه امام ابومنصورماتریدی رح وجود دارد و بر آنها مطالب و معلوماتی بیشتر از هشتصد سال تقریباً نوشته شده است.
در این قبرستان چشمۀ آبی وجود دارد که آن را [آب رحمت] مینامند و گفته میشود که امام ماتریدی باغ خود را از آن آبیاری میکرد. این آب حکایتی دارد که شیخ یعقوب ما را به آن آگاه ساخت و آن اینکه این چشمه را دوستی از دوستان خدا حفر نموده است چنانکه همراه با عصای خود به زمین میکوبد و این آب برآمده و جاری میشود. در گذشته اهل روستا مردگان خود را در آن میشستند و از آن شفاجسته و طلب برکت مینمودند. اما امروزه این آب آلوده و ناپاک شده است وگفته میشود که این آب مورد توجه حکومت قرار گرفته و قرار است که آن را بازسازی و اعمار نماید. تصویری از آب رحمت در باغچهٔ امام ماتریدی رح :