حدود ۸۵ درصد مردم رواندا را قبیله هوتو تشکیل میدادند، اما اقلیت توتسی که ۱۴ درصد است، قدرت را در دست داشت. در سال ۱۹۵۹، هوتوها سلطنت توتسی را سرنگون کردند و دهها هزار نفر از اعضای قبیله توتسی به کشورهای همسایه گریختند.
توتسیهای تبعیدی یک گروه شورشی به نام جبهه وطنپرست رواندا (آر پی اف) تشکیل دادند. این جبهه در ۱۹۹۰ رواندا را اشغال کرد و جنگ داخلی سهساله شروع شد، تا سال ۱۹۹۳ که توافق صلح به دست آمد.
در شامگاه ۶ اپریل ۱۹۹۴، هواپیمای حامل رئيسجمهور وقت رواندا و همراهش، رئيسجمهور بروندی سرنگون شد. هر دو رهبر از قبیله هوتو بودند. همه سرنشینان هواپیما کشته شدند. افراطیهای قبیله هوتو، این حمله را به جبهه وطنپرست رواندا (که از قبیله توتسی بود) نسبت دادند و بالافاصله برنامه ریزی برای انتقام شروع شد. آر پی اف ادعا کرد که خود هوتوها این هواپیما را سرنگون کردند تا بهانهای برای قتلعام بهدست آورند.
افراطیهای هوتو فهرستی از رهبران مخالف دولت رواندا تهیه کردند و دستور دادند این رهبران و اعضای خانوادهشان قتل عام شوند.
کشتار از بامداد ۷ اپریل ۱۹۹۴ شروع شد. انتقام به یک هدف قومی گسترده تبدیل شده بود. همسایه همسایه را میکشت و حتی بعضی از مردان هوتو که همسر توتسی داشتند، آنها را میکشتند. بعضی از آنها گفتند که اگر این کار را نمیکردند، خودشان کشته میشدند.
در آن زمان بر روی کارتهای شناسایی مردم رواندا، نام قومیت آنها هم نوشته میشد. [همانند شناسنامههای الکترونیکی افغانستان که اکنون قومیت دارنده را مشخص میکند.] شبهنظامیان هوتو در مناطقی که توتسیها زندگی میکردند، راهبندانهای موقت (ایست بازرسی) ایجاد کرده بودند و از روی این کارتها، قربانیان خود را شناسایی میکردند.
بیشتر مردم در آن زمان در خانه خود قمه نگه میداشتند و این کشتارهای انتقامجویانه بیشتر با سلاح سرد، مانند همین قمهها انجام میشد.
در جریان این انتقامجوییها، هزاران زن از قبیله توتسی ربوده و تبدیل به کنیز یا برده جنسی شدند.
انتقام و قتلعام هوتوها از توتسیها، بسیار سازماندهیشده بود. تندروهای هوتو برای تبلیغات نفرتپراکنانه خود ایستگاه رادیویی و روزنامه راهانداخته بودند و با شعار «سوسکها را بکشید»، اعضای قبیله هوتو را به کشتار توتسیها تشویق میکردند. از این رسانهها نام افراد سرشناسی اعلام میشد که باید کشته شوند.
حتی مواردی وجود داشت که کشیشها و راهبهها در کشتار دست داشتند. بعضی از افراد قبیله توتسی که به کلیساها پناه برده بودند هم کشته شدند.
این کشتار ۱۰۰ روز ادامه یافت و حدود ۸۰۰ هزار نفر کشته شدند که حتی افراد میانهرو از قبیله هوتو هم که حاضر به انتقامجویی نشده بودند، در میان کشتهشدگان بودند.
تعلل سازمان ملل و کشورهای غربی
سازمان ملل متحد و حکومت بلژیک، در رواندا نیرو داشتند. اما این نیروها ماموریت نداشتند که از کشتار جلوگیری کنند.
امریکا در پی کشته شدن چند سرباز خود در سومالیا، تصمیم گرفته بود در هیچ درگیری در افریقا دخالت نکند. همچنین پس از اینکه ده سرباز بلژیکی کشته شدند، حکومت بلژیک بیشتر نیروهای خود را از رواندا بیرون کرد و بسیاری از صلحبانان ملل متحد هم از آن کشور بیرون شدند.
دولت فرانسه که متحد دولت هوتو در رواندا بود، یک نیروی ویژه برای بیرون کردن شهروندان خود به رواندا فرستاد و یک منطقه امن در آن کشور ایجاد کرد؛ اما حتی در آن منطقه بهظاهر امن هم کار چندانی برای جلوگیری از کشتارهای انتقامجویانه نکرد. حتی رئیسجمهور کنونی رواندا، فرانسه را به پیشتیبانی از عاملان کشتار متهم میکند.
پایان نسلکشی
به تدریج نیروهای جبهه وطنپرست رواندا (که از قوم توتسی بودند) با حمایت ارتش اوگاندا موفق شدند مناطقی از رواندا را بهدست آورند. این نیروها در ۴ جولای ۱۹۹۴ وارد پایتخت شدند.
با ورود نیروهای مسلح توتسی به پایتخت، حدود دو میلیون از اعضای قبیله هوتو از ترس انتقام به سه کشور همسایه، از جمله زئیر آواره شدند که امروزه جمهوری دموکراتیک کنگو نامیده میشود.
گروههای حقوق بشری میگویند نیروهای مسلح توتسی بعد از رسیدن به قدرت، هزاران عضو قبیله هوتو را کشتند و زمانی که در تعقیب یک گروه شبهنظامی هوتو به زئیر رفتند، شمار بیشتری را کشتند. جبهه وطنپرست رواندا این اتهام را نمیپذیرد.
هزاران نفر از اعضای قبیله هوتو که به زئیر گریخته بودند، در اثر بیماری وبا جان باختند. در این ماجرا هم نیروهای امدادگر متهم شدند که بهجای رساندن کمک های امدادی به مردم عادی، آنها را به دست شبهنظامیان رساندهاند.
پیامدهای منطقهای
نسلکشی رواندا و جنگهای قبیلهای در آن کشور، به کشورهای منطقه هم سرایت کرد.
جبهه وطنپرست رواندا که قدرت را به دست گرفته بود، از گروههای شورشی زئیر (جمهوری دموکراتیک کنگو) حمایت کرد و این شورشیان دولت تحت حمایت هوتوها به رهبری موبوتو سهسهسکو را سرنگون کردند و لورن کابیلا را به قدرت رساندند. ناامنی از جمهوری دموکراتیک کنگو به چند کشور دیگر هم کشیده شد که تا سال ۲۰۰۳ ادامه یافت و جان ۵ میلیون نفر را گرفت.
عدالت برای آشتی
شورای امنیت برای محاکمه رهبران و آمران نسلکشی رواندا دادگاه کیفری تشکیل داد و این دادگاه ۹۳ نفر را که همه آنها از قبیله هوتو بودند محکوم کرد.
در شهرها و روستاهای رواندا هم دادگاههای محلی تشکیل شد که در فضای باز، زیر یک درخت یا در داخل بازار، به شکایتهای مردم رسیدگی میکرد. این دادگاهها با هدف اجرای عدالت به منظور رسیدن به آشتی ملی، در طول ده سال (تا ۲۰۱۲) به یک میلیون و دوصد هزار پرونده رسیدگی کردند.
یک رهبر
مردی که به نسلکشی پایان داد، پل کاگامه، فرمانده جبهه وطنپرست رواندا، بعدها رئیسجمهور این کشور شد. او اگرچه از سوی مخالفانش به سرکوب دموکراسی متهم شده، در حفظ صلح و ثبات در این کشور کوچک افریقایی موفق بوده و رواندا را با کمکهای بینالمللی به کشوری آرام و دارای ثبات اقتصادی و سیاسی تبدیل کرده است.
کاگامه در آخرین انتخابات رواندا که در سال ۲۰۱۷ برگزار شد، بر اساس آرای اعلام شده حدود ۹۹ درصد رای گرفت. او با تغییر قانون اساسی میتواند تا سال ۲۰۳۴ در قدرت باقی بماند.
رواندا آیینه افغانستان است. افغانستان همانند رواندا تنشهای قومی، جنگ داخلی، دخالتهای خارجی، انتقامگیریهای قومی و فساد را تجربه کرده است. اما در افغانستان، بر خلاف رواندا، جنایتکاران محاکمه نشدند. فرصتها برای جلب کمک و توجه بینالمللی در افغانستان، به جای اینکه صرف صلح و ثبات و شکوفایی اقتصادی شود، برای استفادهجوییهای شخصی و منافع قومی هزینه شد.
رواندا اکنون تبدیل به کشوری شده که بریتانیا آن را یکی از امنترین گزینهها برای فرستادن پناهجویان میداند.