یکی از اساسیترین مسایلی که در زمان جنگ یا پس از فروپاشی یک نظام اتفاق میافتد فشارهای روحی و روانی افراد جامعه است. بهویژه کسانی که وضعیت برای آن خوشایند نیست و از روی مجبوریت آن را تحمل میکنند.
بسیاری از مردم بهویژه خانمها در افغانستان، پس از فروپاشی نظام جمهوری و بر باد رفتن بسیاری از خواستهها و آرزوهایشان دچار مشکلات روحی فراوان شدند.
این مساله شامل تمامی کسانی میشود که در افغانستان ماندهاند و راه آواره شدن و مهاجرت در پیش گرفتند.
بهتازگی مقامات سازمان بهداشت جهانی گفتهاند که نیمی از جمعیت افغانستان، از اضطرابهای روانی رنج میبرند. آنها این رقم را هشداردهنده میگویند و میافزایند که هشت میلیون شهروند افغانستانی، با معضل ناسلامتی روانی روبرواند.
دکتر حنان بلخی مدیر بخش شرق مدیترانه در سازمان بهداشت جهانی میگوید: «اضطرابها میتواند افراد را در مقابل ناسلامتی روانی و مواد مخدر آسیبپذیر کند و همچنان این اضطرابها کیفیت زندگی آنان را نیز پایین میآورد.» خانم بلخی همچنان میگوید که هماکنون در افغانستان، خدمات محدودی برای این افراد، هم در سطح اجتماعی و هم در عرصه صحی وجود دارد.
سازمان بهداشت جهانی با همکاری دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمانملل و اتحادیه اروپا، نشستی را زیر نام «بحران عمیق؛ سلامت روان و اختلالات مصرف مواد مخدر که جامعه افغانستان را فلج میکند» در ویانا، پایتخت اتریش برگزار کردند که گفته میشود در آن ۱۴۰ شرکتکننده، اشتراک داشتهاند.
در این نشست رافیلا لودیس، شارژافیر اتحادیه اروپا در افغانستان گفت که سرمایهگذاری درزمینهی سلامت روانی و اختلالات مواد مخدر در سطح جهان و بخصوص در افغانستان، باید در اولویت قرار داشته باشند.
درعینحال، دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمانملل میگوید که بدیل کشت خشخاش برای کشاورزان، راهحل پایدار و ضروری میباشد. همچنان این دفتر اضافه میکند که در هر سه خانواده در افغانستان، یک خانواده از مواد مخدر آسیبپذیر بودهاند.
با فروپاشی نظام جمهوریت و رویکار آمدن دوبارهی طالبان، روان پرشی و مشکلات روحی در میان مردم افزایش چشم گیری داشته است. و اکنونکه سازمان بهداشت جهانی، آمار تکاندهندهای را منتشر میکند، به یاد روزهایی میافتم که در کابل بودم و وضعیت پریشان مردم را میدیدم. شهروندان افغانستان، آن روزها همهی داروندار خویش را ازدستداده بودند و همه به فکر آینده بودند؛ آینده اما آنقدر تاریک بود که حتا منجر به این گردید تا شماری از افراد خودشان را از بالهای هواپیما، آویزان کنند تا مگر راهی برای بیرون رفت و فرار از وضعیت موجود را دریابند.
چندی پیش با دکتر خوشحال نبیزاده، کارشناس صحت عامه، در پیوند به چالشهای روانی مهاجرت و راهحلهای آن گفتگو داشتم. از او درزمینهی اینکه چه چیزی باعث روانپریشی میشود، پرسیدم. او در کنار نکتههای دیگر، در پاسخ چنین گفت: « از دست دادن جایگاه اجتماعی که در طی یکعمر آن را به دست آوردهایم، تغییر شرایط اقتصادی و از دست دادن منبع درآمد ثابت، از دست دادن امید برای رشد، پیشرفت و ترفیع جایگاه اجتماعی..» با فروپاشی نظام در افغانستان، تمامی افرادی که کار و وظیفهشان را ازدستداده بودند، با یک حالت روحی و روانی نامناسب گرفتار شدند. در این میان، کسانی که با نیروهای امنیتی و ادارات دولتی افغانستان کار کرده بودند، بیشتر از افشا شدن موقعیت مکانی و گذشتهای کاریشان هراس داشتند، زنان افغانستان بیشتر از هر گروهی دیگر، قربانی این فروپاشی بودند که با ناسلامتی روانی به علت فرمانهای که علیه آنان و در محدودسازی آنها صادر شده، روبرواند.
در ماه میزان سال گذشته، سازمانملل در گزارشی گفته بود که میزان افسردگی، اضطراب و انزوا در میان زنان افغانستان به گونهی قابلتوجهی افزایش یافته است.
با توجه به گفتههای اعضای سازمان بهداشت جهانی و گزارش سالپار سازمانملل، رشد ناسلامتی روانی زنان، با انتشار فایل صوتی رهبر گروه طالبان در برابر زنان که دو روز قبل انتشار یافت، بیشتر خواهد شد. زنان افغانستان هرروز و هر هفته در افغانستان با یک محدودیت جدید، رو برو میشوند و این محدودیتها سبب شده است تا میزان ناسلامتی روانی در آنها بیشتر از دیگر گروهها مشاهده گردد.
فقر و بیکاری یکی دیگر از عوامل رشد ناسلامتی روانی در افراد است که با آمدن گروه طالبان، رشد بیپیشینه داشته است. مردم هماکنون با فقر و تنگدستی غیرقابل وصف، شب و روز خویش را سپری میکنند. درحالیکه حتی نمیتوانند از این وضعیت شکایت کنند.
تنها راه مبارزه در برابر چالشهای که امروز فرا راه همهمان، قرار دارد؛ در گام، نخست کمک و همیاری به افرادی است که با مشکل سلامت روانی روبرواند و در گام دوم، آگاهی دهی و مبارزه برای بهتر شدن وضعیت در افغانستان میباشد. مبارزهای که خواست مردم افغانستان را بر کرسی بنشاند و سهم معنیدار زنان و مردان افغانستان را در یک نظام مردمسالار معنی بخشد.