دیروز ویدیوی افراد بازداشتشدهی داعش خراسان در روسیه را دیدم. در این ویدیو، دیده میشود که یکی از مظنونان حمله تروریستی بر کنسرتی در حومهی شهر مسکو، فارسی صحبت میکند و با زبان فارسی افشاگری مینماید.
رسانههای روسی هم ادعا کردهاند که عاملان حملهی تروریستی در مسکو، شهروندان کشور تاجیکستان و تاجیکتباراند.
پیش از این نیز در حملات تروریستی که در حرم شاهچراغ شیراز و کرمان اتفاق افتاد، ملیت عاملان آنها تاجیک معرفی شده بود.
زبان فارسی، یکی از غنیترین زبانهای دنیا و زبان تصوف و عرفان است. اکثر عارفان و صوفیان مطرح جهان اسلام، فارسیزبان بودهاند و آثار خود را به این زبان نگاشتهاند. یکی از این آثار، «مثنوی معنوی» مولانا جلالالدین محمد بلخی است که از فارسی به اکثر زبانهای زندهی جهان برگردان شده و روی تمام فرهنگها و جوامع بشری تاثیر گذاشته است.
ترجمه انگلیسی مثنوی مولوی در آمریکا بارها در فهرست پرفروشترین کتابها قرار گرفته و تا سال ۱۳۹۵، نزدیک به ۹۸ میلیون نسخهی آن در آن کشور به فروش رسیده بود.
مثنوی معنوی مولانا را میتوان «مانفیست مدارا و تساهل و تسامح و کثرتگرایی» نامید. مولانا در این کتاب، اشعار بسیاری در باره ضرورت تساهل و مدارا و در نکوهش تعصب و تندروی دارد. او در جایی در نکوهش تعصب میگوید:
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خونآشامی است.
البته در میان شاعران فارسیزبان، تنها این مولانا نیست که درس تساهل و مدارا میدهد، بلکه از دیوان حافظ و بوستان و گلستان سعدی شروع تا آثار عطار و سنایی غزنوی و ناصر خسرو بلخی و … همه و همه، ضمن عرضهی گنجینههای ارزشمندی از معنویت، آموزههای مبتنی بر آسانگیری اصحاب مکتب ارجاء را نیز تبلیغ میکنند.
حافظ میگوید:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.
خاقانی میگوید:
خاقانیا قبول و رد از کردگار دان
زو ترس و بس که ترس تو پا زهر زهر اوست
دیوان فرشتگانند آنجا که لطف اوست
مردان، مخنثانند آنجا که قهر اوست
هر حکم را که دوست کند دوستدار باش
مگریز و سر مکش همه شهر شهر اوست
مولانا میگوید:
ذرهای سایه عنایت بهتر است
از هزاران کوشش طاعتپرست
راستی آنقدر سعهی صدر و تسامح و مدارایی که در اشعار فارسی دیده میشود و کام خواننده را شیرین میکند، در کمتر زبانی میتوان آن را سراغ داشت.
کسی که با این گنجینههای زبان فارسی آشنا باشد، هرگز نمیتواند داعش شود و خون بریزد و آدم بکشد و به انتحار و انفجار متوسل گردد.
اینکه امروزه، داعش توانسته است از میان شهروندان تاجیکستان سربازگیری کند، علل و عوامل متعدد دارد، که دو علت آن عبارتند از مقاطعه آن کشور با خط فارسی و بیگانگیاش با میراث سمرقند و بخارا.
مکتب فکری سمرقند و بخارا، مکتب تساهل و تسامح و مدارا است. این مکتب در بطن خود چهرههای مانند بوعلی سینا را پرورش داده است. اما بیگانگی تاجیکان با میراث معنوی شان در سمرقند و بخارا از هنگامی آغاز شد که اتحاد جماهیر شوروی، آسیای میانه را اشغال کرد. هرچند بلشویکها هنگامی که تازه در ۱۹۱۷ در سنت پترزبورگ به قدرت رسیده بودند اعلام کرده بودند که به تمام ملیتها حق تعیین سرنوشت اعطا میکنند، اما سیاستهایی که در آسیای میانه رویدست گرفتند بهشدت سرکوبگرانه بود.
نخستین چیزی که بلشویکها در آسیای میانه سرکوب کردند، پدیدۀ دین و بهویژه اسلام بود. در عصر استیلای بلشویکها در آسیای میانه، «مساجد تعطیل و به کارگاه تبدیل شدند؛ مراسم و مناسک عبادی مسلمانان قدغن شد؛ زنان از پوشیدن حجاب منع شدند و کودکان اجازۀ خواندن قرآن نیافتند».
سیاست سرکوبگری بلشویکها باعث گردید که تاجیکان آسیای میانه با میراث معنوی سمرقند و بخارا بیگانه شوند.
دومین چیزی که باعث شد بیگانگی آنها با میراث شان تشدید یابد، تغییر خط از فارسی به سیریلیک است.
امروزه در تاجیکستان، به جای رسمالخط فارسی، مردم با خط سیریلیک مینویسند و شهروندان آن کشور توانایی خواندن آثار فارسی را ندارند.
عدم آشنایی تاجیکان آسیای میانه با خط فارسی باعث گردیده است که آنها با میراث غنی نیاکان شان بیگانه گردند و نتوانند از آنها استفاده کنند.
خلاصه اینکه تاجیکان آسیای میانه امروزه هم با مکتب سمرقند و بخارا بیگانه اند و هم با گنجینههای ادبی و عرفانی زبان فارسی.
این بیگانگی مضاعف، ذهن آنها را به یک لوح سفید مبدل کرده است. در یک لوح سفید، هر کسی میتواند هر چیزی بنویسد. در حال حاضر، داعش تلاش دارد تا این لوح سفید را به نفع خود مصادره کند.
اگر میخواهیم تاجیکان آسیای میانه در دام داعش نیفتد، باید در گام نخست رسمالخط نیاکانی را احیا کرد و در گام دوم، مردمان آنجا را با میراث معنوی سمرقند و بخارا باید مجددا آشنا ساخت.
دینزدایی و مقاطعه با رسم خط فارسی، تاجیکان را به طعمهی آماده برای داعش و سایر گروههای تروریستی مبدل میکند و بس.