باگذشت بیشتر از دو سال از تسلط طالبان بر افغانستان، جامعه جهانی همچنان به دنبال یافتن راهحلی برای بحران بهوجود آمده افغانستان است.
برگزاری نشستها بهمنظور یافتن راهحل معضل افغانستان، یکی از اقدامات جامعه جهانی و سازمان ملل است که سعی شده از آن طریق بر طالبان فشار آورده شود تا به شرایط جامعه جهانی تن دهند. نشست دوحه نیز که قرار است در تاریخ ۲۹ و ۳۰ دلو به میزبانی دبیر کل ملل متحد در قطر برگزار شود، در ادامه همین تلاشها است.
مبنای برگزاری این نشست قطعنامه شماره ۲۷۲۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد میباشد که دبیر کل را موظف کردهبود ظرف ۶۰ روز نتیجه تلاشهایش را در پیشبرد این قطعنامه به اطلاع اعضای شورا برساند.
این نشست بر اساس گزارش فریدون سینرلی اوغلو نمایندهی موقت دبیر کل سازمان ملل بهمنظور توافق بر سر نقشه راه برای حل مساله افغانستان روی دست گرفته شدهاست.
آنچه هویدا است اینکه طالبان از زمان تسلط بر افغانستان به هیچیک از پیششرطهای جامعه جهانی توجه نکردهاند و همواره در برابر اعلامیههای سازمان ملل نیز واکنشهای تندی نشان دادهاند. حتا آنها سازمان ملل را متهم به دخالت در امور داخلی افغانستان کردهاند. چندی قبل، وزیر امربهمعروف طالبان نیز از سازمان ملل خواست تا اعلامیههایش را قبل از نشر با این نهاد طالبان، در میان بگذارد.
سوال اینجاست که با توجه به وضعیت حاکم در افغانستان و بیتوجهی مقامات طالبان به نشستها و اعلامیههای جهانی، نشست دوحه چه تأثیری بر افغانستان خواهد گذاشت؟
عمدهترین بحث این نشست، این خواهد بود که جامعه جهانی به توافق مشترکی برای ایجاد یک نقشه راه برای افغانستان دست یابند.
این توافق اگر الزامات جامعه جهانی را در برداشتهباشد و عملی نشدن شرایطی که در این نشست بر آن توافق میشود ضمانت اجرایی در پی داشتهباشد؛ میتواند منجر به تغییر مثبت در افغانستان شود. در این صورت، طالبان مجبور خواهند شد تا به تعهدات خود عمل کنند و از نقض حقوق بشر در افغانستان کوتاه بیایند.
اما اگر نشست دوحه به توافقی منجر نشود، یا اگر توافق حاصل شده نتواند ضمانت اجرای را در پی داشتهباشد؛ تأثیر آن بر افغانستان منفی خواهد بود و طالبان همچنان به رفتار خشونت آمیز خود ادامه خواهند داد.
در این مورد روز گذشته محمدرضا بهرامی، سفیر پیشین ایران در کابل، در یادداشتی به رسانهها نوشتهاست که افغانستان در حال حاضر در چند الویت اول و مهم در سطح جهانی قرار ندارد. و تاکنون نشانهای از موافقت واقعی “قندهار” بهمنظور همراهی با روند طراحیشده در قطعنامه سازمان ملل نیز مشاهده نشدهاست.
آقای بهرامی همچنان گفتهاست که «هر نماینده ویژه جدید بدون جلب همراهی “قندهار”، نباید توقع دستاوردی را داشتهباشد. به این جهت بعید است چهره شناختهشده و مؤثری در سطح بینالمللی آماده پذیرش این مسئولیت باشد. فریدون نیز در نشستی دوستانه، ظاهراً به فاصله قابلتوجه جناحهای مختلف افغانستان و دشواریهای موجود اشارهکردهبود. به نظر میرسد نماینده ویژه احتمالی در این شرایط همان مسیری را طی میکند که اخضر ابراهیمینماینده پیشین دبیر کل سازمان ملل متحد در امور افغانستان در دهه ۹۰ طی و نهایتاً کنار کشید و کار را در آن مقطع به فرد بعدی واگذار کرد.»
آقای بهرامی در پیشبینی نتیجه نشست دوحه گفتهاست: «با توجه به مواضع اتخاذشده توسط طرفهای مختلف ظرف هفتههای اخیر، به نظر میرسد استمرار وضع موجود محتملترین و قویترین گزینه برای ترسیم وضعیت افغانستان در حال حاضر بوده و درنهایت این کشور مسیری همسو با دیگر تحولات و بحرانهای مهم فعلی را لزوماً باید طی کند.»
بااینحال دیده شود که در این نشست کشورهای جهان به چه توافقی در قبال افغانستان دست خواهند یافت و ضمانت اجرای عدم پذیرش این توافق چه خواهد بود. شکی نیست که اگر قصه این نشست هم «نشستند و گفتند و برخواستند» باشد و کشورهای حاضر در این نشست الزامات و ضمانت اجراهای لازم را برای توافقات این نشست روی دست نگیرند، افغانستان همچنان در وضعیت بد اقتصادی، سیاسی و حقوق بشری در زیر سلطه طالبان باقی خواهد ماند.