بخش دوم
پرسش: از دید یک خبرنگار و شاعر، آینده زنان را در کشور چگونه میبینید؟
پاسخ: در حال حاضر وضعیت نشان میدهد که آینده بینهایت تاریک است. دلیل اینکه وقتی شما آموزشوپرورش زنان را که هم حقشان است و هم برای منور ساختن جامعه نیاز است را، محدود میکنید، ممنوع میکنید و محروم میکنید؛ از دید من آینده تاریک و نا روشن است. همچنان باز هم برمیگردد بر هموار شدن بستر مناسب سیاسی که تمامی گروههای قومی و مذهبی در آیینه آن خود را ببینند.
پرسش: وضعیت خبرنگاران در کشورهای دیگر چگونه است؛ بخصوص خبرنگارانی که هنوز در بیسرنوشتی به کشورهای همسایه پناه آوردهاند؟
پاسخ: وضعیت خبرنگاران در تبعید، بخصوص در کشورهای همسایه بسیار نگرانکننده است. نگرانی خبرنگاران ازآنجهت است که اگر فشارهای حاکم بر این کشورها بیشتر شود و این خبرنگاران را «دیپورت» کنند، هرگونه احتمالی وجود دارد که سبب، زندانی شدن، شکنجه و یا حتا سبب مرگ این خبرنگاران خواهند شد. کشورهای حامی نیز در این راستا تلاشهای مناسبی را، انجام ندادهاند.
خبرنگاران روزگار سختی را سپری میکنند درحالیکه اینها جرم شان صدای مردم بودن است، دهها قربانی دادهاند برای روشن نگهداشتن شمع آزادی بیان و هرچه توان داشتهاند برای مردم و سرزمین خود تلاش کردهاند؛ اما هیچکسی به دادشان واقعاً نرسیده است.
پرسش: رسالت شاعر امروز و خبرنگار امروزی چیست؟
پاسخ: رسالت شاعر و خبرنگار امروزی خیلی خطیر و حیاتی است. حداقل این رسالت بسیج تمامی مردم دنیا در برابر اعمالی است که امروز در افغانستان بر ضد مردم، آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان انجام مییابد و بدترین بخش آن نیز همین است که به نمایندگی از مردم افغانستان چنین اعمالی را انجام میدهد و تصویر زشت و تاریکی از مردم افغانستان بیرون داده میشود؛ و جهان چنین باوری پیدا کرده است که خوب، نباید در مسایل آنها دخالت کنیم؛ افغانهای هستند که باهم دارند حکومتداری میکنند درحالیکه چنین نیست؛ مردم افغانستان با طالب، هیچ پیوندی ندارد.
آگاهی دهی برای افکار عامه جهانی اساسیترین مسوولیت است که به آنها گفته شود طالب از این سرزمین نیست و عوامل بیرونی سبب شده تا آنها حاکم شوند و این آگاهی دهی سبب شود تا میزان خشونتهای حقوق بشری کاهش یابد. کار در این زمینه دقیق و هدفمندانه باید صورت گیرد و دنیا بداند که مردم افغانستان چه روزگار دشواری را سپری میکنند.
پرسش: غربت در نگاه شما چه معنی دارد؟
پاسخ: غربت به نظر من، همان است که وقتی شما از سرزمینتان، مکانتان، ریشهتان بیرون میشوید؛ با تمام امکانات مرفه که داشته باشید، غریب هستید. به این دلیل است که انسان غریب همیشه دلاش جریحهدار است، دردمند است. غربت رفیق همیشهگی انسانی است که تلاشهای مادی و معنوی یکعمر را در سرزمینی جا گذاشته است و بیرون رفته، به نظر من درون این آدمها بسیار بارانی، طوفانی و آتشین است.
پرسش: آیا وطن همان یک جغرافیا است یا تعریف بیشتری دارد؟
پاسخ: ازنظر من، وطن تنها جغرافیایی آب، خاک، باد، صخره و درخت نیست؛ وطن خاطرات انسان، محل آبایی انسان، عشق و محبت انسان، شکل گرفتن پیوندهای انسان، سرمایههای مادی و معنوی انسان، جایی که ریشه آن با تو است. وقتی ازآنجا بیرون میشوی به هر پیمانه که دنیای رنگین دیگر داشته باشید؛ دوباره تقلا میکنید برای بازگشت به ریشهای که تو از آن تغذیه شدهای و بزرگ شده بودی. به نظر من ابعاد معنوی بسیار دیگری دارد که میشود برایش گفت وطن، محل آبایی یا به قول حضرت مولانا، اصل خویش.
پرسش: بزرگترین رنج این روزهایتان چیست؟
پاسخ: بزرگترین رنج من این است که هرلحظه وحشتی که جریان دارد را، حس میکنیم، لمس میکنیم که قلبهای ما را جریحهدار میکند ولی کاری کرده نمیتوانیم؛ به این خاطر است که بیشتر از هر چیزی برای ما رنجآور است. اینکه بیوطنی است، بیسرنوشتی است، اینکه آینده بسیار تاریک است، اینکه فرزندان ما و عموم فرزندان سرزمین ما، از درس و تعلیم و دانش به دور ماندهاند، همهشان دستبههم داده، رنجما میدهد که وطن در آتش جهل و ظلم میسوزد و هیچ کاری کرده نمیتوانیم.
پرسش: چه چیزی سبب شد تا در وضعیت کنونی قرار داشته باشیم؟
پاسخ: به نظر من مردم افغانستان اینگونه که یکباره وارد دنیا وحشت، غم و درد شدهاند، عوامل مختلف دارد. بزرگترین عامل، دستهای بیرونی است که بهخاطر منافعشان بازیهای خطرناکی در داخل افغانستان راه میاندازند. بعدش هم رهبرانی که برای مردم و افغانستان دلسوزی نداشتند، تقریباً میشود گفت که تعلق نداشتند، اینها عامل شدند که بسترسازی شرایط وحشتناک را انجام دهند. به همین ترتیب، فساد اداری گسترده که در حکومتهای شکننده گذشته جریان داشت، حکومت پاسخده، ایدهآل، مردمی، قایم و پابندی وجود نداشت در کنار عوامل بیرونی که بود؛ و افغانستان را یکبار دگر وارد مرحله، بحرانی، شکننده و به لب پرتگاه نابودی کشانده است.
پرسش: بزرگترین اشتباه رهبران سیاسی افغانستان، بخصوص رهبران حوزه شمال کابل چیست؟
پاسخ: بزرگترین اشتباه اینها این بود که از مردم جدا شدند. با مردم نبودند و نبوغ سیاسیشان را پرورش نداده بودند؛ حتا یک عدهشان که در کنار قهرمان ملی کشور شهید احمدشاه مسعود بودند، ولی متأسفانه بههیچوجه با قهرمان ملی نبودند؛ اراده و خواست مردم برایشان اهمیت نداشت، تاریخ نمیدانستند؛ هر سیاستمداری که در رهبری نهادهای مردم و جریانهای اجتماعی قرار میگیرد باید درزمینهی سیاسی، فرهنگی و تاریخی آگاهی کامل داشته باشد تا در روشنایی آن با در نظر داشت خواستهای مردماش، آیندهنگری داشته باشد. اصلاً چنین بگویم که این رهبران چنین اوصاف رهبری را نداشتند و نمیدانستند. اینها نتوانستند از مردم شان دفاع کنند؛ حمایت مردم را با خود نداشتند، مردم را تنها گذاشتند. درحالیکه آنقدر حرمت خون شهیدانی که درراه آزادی و مقاومت دادهایم، ارزش خون آنها بینتیجه باقی نمیماند.
پرسش: آیا دوباره به وطن بازخواهید گشت؛ امیدی هست؟
پاسخ: یکی از آرزوهای یگانهام است که به وطن برگردم. دوباره به وطن باشم و با تمام نیرو و توانی که دارم، برای ساختن وطن، قدمهای بعدی کاریام، رسالتمندانه کارکنم. امید داریم فکر میکنم اگر در این سالهای نزدیک نباشد اما باور دارم روزی دوباره به سرزمین خویش برمیگردیم و تمام کارهایی را که باید انجام دهیم، از سر میگیریم.
یک نمونه از شعرهای آقای احمد همایش حضور همه شما خوانندگان گرامی.
«از دلِ امواج صدا»
در میانهمه این صوت بلند
ازهمه هاتِف انبوهِ صدا
یکصدا از دل شوریده جدا میآید
حامل درد خود است
از دلی سوخته، دودش به هوا میآید
این صدا رخنه کند بر دل هر جانوری
بهجز از جنس حجر
بهجز از گوش کرِ هرچه ستم گارتری
که در این موج صدا با همه تلخی، به منش میگوید
با چه اندوه گدازنده و فریاد بنفش
او که از درد تجاوز به حریم بدنش میگوید:
بر سرش تهمت دوری ز حجاب آوردند
بهر این کار پلشتی که مداوم دارند
بر رُخِ زشت خود از دین که نقاب آوردند
آنکه پیوسته به صد قهر عتابش کردند
با همه زیور ایمان که به سیرت دارد
و خود از اهل حجاب است، عذابش کردند
او همان دختر مفلوک دیار و دمن است
در دلش سوختن و ساختن است
در وطن بوده ولی پیش خودش بیوطن است
وطنی کو که در آن بارِ نَفَس تازه کنی
قد بر آری و به آزادی خود دم بزنی
آن خدایِ که خودش خالق نسل
بشراست
او نیاورده که این زن به تو چیز دگر است
گر از آیین خدا بهرهکشیهای سیاسی بشود
باز از نام خدا
به سر عفت بانوی مسلمان وطن
دستدرازی بشود
اگر از خیل ستم دیده ترا هیچ نهیبی نرسد
بیگمان است خدا
عاقبت منتقم حق خدایی خودش خواهد بود.
احمدهنایش
۱۵ جنوری ۲۰۲۴