با گذشت ۳۰ سال از نظریه معروف فرانسیس فوکویاما، مبنی بر پایان تاریخ بر اساس مکتب لیبرال دمکراسی غربی؛ اما حمله روسیه به اوکراین، جهش چین به سوی رهبری اقتصاد جهان و سیاست جهانی شدن و اقتدار و ایستادگی ایران در مقابل غرب، این نظریه را به چالش کشیده است.
برخلاف نظر فوکویاما مبنی بر پایان تاریخ بر پایه مکتب لیبرالیسم غربی؛ اما نظریه هانتینگتون استاد فوکویاما با عنوان « برخورد تمدنها» در حال حاضر بیشتر در حال اجرا و اثبات است.
با اینحال فوکویاما در سالهای اخیر ناچار شد توضیحات متعددی بدهد تا منظورش از «پایان تاریخ» را تا حدی عوض کند، ولی در هر حال این نظریه به عنوان یک نظریه پرتعارض در خلال دو دهه اخیر بارها و بارها مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته و کشورهای غرب با استفاده از همین نظریه به تجاوز فکری، فرهنگی و جغرافیایی به کشورهای دیگر حمله ور شدند.
امروز چهار کانون مهم تمدنی جهان در ستیز باهم قرار دارند. وارثان تمدن غرب (روم باستان، مقدونیه، واکینگها و …) با سردمداری امریکا و اروپا؛ وارث تمدن چین قدیم ( امپراتوری هان، چو و مینگ) که حکومت فعلی چین کمونیست بر پایه نظریه مائو وارث این تمدن میباشد. تمدن ایران قدیم ( ساسانیان، اشکانیان، پارتها و تمدن اسلامی» که جمهوری اسلامی ایران هم وارث تمدن ایران قدیم بوده و هم تمدن اسلام با گرایش شیعی آن میباشد. تمدن روس قدیم و امپراتوری تزارها که روسیه امروز منهای ایدولوژی مکتب کمونیسم، بدون شک وارث اقتدار گذشته روسیه است.
این چهار کانون تمدنی امروز برای گسترش نفوذ و جهش های سیاسی و اقتصادی در جهان، در حال رقابت هستند.
چین و روسیه با ایدولوژی مشترک کمونیستی در همسوی با ایران در مقابل غرب قرار دارند. امروز برخلاف ۳۰ سال قبل که با فروپاشی شوروی ایده کمونیستی در حال محو شدن بود و چین هم در انزوای سیاسی مشغول ترمیم اقتصاد پایهاش بود و ایران که آن زمان تازه از جدال ویرانگر با عراق رهایی یافته بود، شرایط در کل عوض شدهاست.
امروز گسترش نظام لیبرالیسم غربی در اروپای شرقی با حمله روسیه به اوکراین تا حدودی به چالش مواجه شده است. چین هم با جهش های بلند اقتصادی که دارد، تا چند سال آینده رهبری اقتصاد جهان را در دست خواهد گرفت و امریکا را به شدت در تنگنا قرار داده است.
در آسیایی غرب هم ایران با وجود تحریمهای کمر شکن و توطئههای روزمره غرب، کماکان قدرت اول منطقه بوده و به اقتدار و عظمت آن افزوده میشود. شکستهای امریکا در تقابل با ایران در کشورهای خاورمیانه و گسترش نفوذ منطقهای ایران نفوذ و سلطه امریکا را در این منطقه به چالش جدی مواجه کرده است.
در این میان یکی از ابزارهای امریکا و غرب برای گسترش نفوذ، ایجاد گروههای تروریستی به عنوان پیشمرگهای جنگی علیه کانونهای تمدنی و کشورهای مخالف برای سلطه و جنگ تمدنی با شرق بوده است.
یووال هراری، مورخ صهیونیستی در کتاب ۲۱ در برای قرن ۲۱ تروریسم را ابزار ترسناک برای گسترش نفوذ عنوان کرده است. هرچند وی به صورت روشن امریکا و غرب را پشت پرده ایجاد تروریسم نگفته است، ولی از نوشتهی وی اینگونه برداشت میشود که تروریسم ابزاری برای جنگ با تمدن های شرقی و گسترش نفوذ و ایجاد سلطه غرب میباشد.
با اینحال امروز برخورد و جنگ تمدنها در قالب ایدولوژی جدید، کاملا واضح و آشکار است. برخلاف نظریه فوکویاما که لیبرالیسم را پایان تاریخ و ایدولوژی حاکم جهانی گفته است، امروز تقابل تمدنها براساس نظریه هانتینگتون در حال انجام و گسترش است. امریکا و غرب برای ایجاد سلطه و گسترش نفوذ با سه کشور قدرمند ( چین، روسیه، ایران) که وارثان تمدنهای کهن و اقتدار گذشتهی سرزمینیاند درگیر بوده و از هر ابزاری از جمله تروریسم، تزویر و رسانه بشدت استفاده میکند.