(راوی شیعه و دیدگاه امام بخاری)
بخاری و مسلم پیرامون روایت از شیعه ها اختلاف کرده اند. بخاری تمامی شیعه ها را هوا پرست و بی اعتماد می داند و روایت از آنها را حتا اگر از یاران پیامبر هم باشند، جایز نمی داند. خطیب بغدادی در کتاب خود” الکفایه” داستانی را از عبدالله بن اخرم حافظ این چنین نقل می کند: از وی پرسیده شد: چرا از صحابی پیامبر، ابوطفیل، روایت نکرده است؟ او در پاسخ گفت: زیرا او شیعه بود. این در حالی است که، مسلم از وی روایت نموده است.
مسلم تشیع را سبب تضعیف راوی نداسته است. در این مورد خطیب بغدادی در کتاب خود “الکفایة” داستانی را این چنین نقل می کند: از محمد بن یعقوب در باره روایت از عبدالله بن فضل پرسیده شد. وی در پاسخ گفت: راستگو (صادق الروایة) است، اما از جمله شیعه های افراطی می باشد. حاضرین خطاب به محمد بن یعقوب گفتند: چرا از وی روایت کردی؟ گفت: زیرا کتاب استادم (مسلم) مملو از روایت شیعه ها است.
(دیدگاه دو گانه ای امام بخاری در مورد روایت، خوارج و شیعه)
بخاری و مسلم در مورد صحت روایت از خوارج اختلاف نموده اند. مسلم، خوارج را بیرون از اسلام دانسته و روایت از آنها را جایز نمی داند. او برای تقویت دیدگاه خود به این حدیث که از سهل بن حنیف روایت شده، استدلال می کند. «در حالی که پیامبر با دست خود به سوی عراق اشاره می کرد، در مورد خوارج چنین فرمود: از آنجا(عراق) گروهی بیرون می شوند که قرآن را می خوانند، اما از گلو های شان فرا تر نمی رود(رفتار و کردار آن ها مطابق قرآنکریم نیست) از اسلام بسان تیر از کمان فرار می کنند. همین حدیث را بخاری روایت می کند، (ج.۸ ص.۵۳) اما روایت از خوارج را مباح می داند. بخاری، از ابی احمر سائب بی فروج، شاعر هجو سرا و کسی که در ذم و نکوهش علی بن ابو طالب خطاب به صحابی پیامبر، ابو طفیل شعر چنین می گوید، روایت نموده است:
لعمرک اننی و ابا طفیل لمختلفان و الله الشهید
لقد ضلوا بحب ابی تراب کما ضلت عن الحق الیهود
ترجمه : سوگند به عمر تان که من و ابو طفیل با هم اختلاف داریم و خداوند شاهد است.
آنها با محبت ابو تراب( حضرت علی) گمراه شده اند، همانگونه که یهود از مسیر حق منحرف شدند.
هم چنان وی از عمران بن حطان سدوسی، شاعر خوارجی، متوفای سال ۸۴هـ. و کسی که در مدح و ستایش عبدالرحمن بن ملجم، قاتل علی بن ابو طالب، شعر پایین را سروده، روایت کرده است:
یا ضربة من تقی ما اراد بها الا لیبلغ من ذی العرش رضوانا
ترجمه : این ضربه( همان ضربه ای که حضرت علی توسط آن به شهادت رسید) را شخص پرهیزگاری زد که جز کسب رضایت خداوند هدفی نداشت.
فقها در روایت حدیث از پیامبر شرط گذاشته که راوی هوا پرست نباشد. به همین اساس بخاری از شیعه ها ـ اگر چه از یاران پیامبر هم باشند – روایت نکرده است؛ زیرا وی ایشان را هوا پرست می داند. حال سوال اینجاست: آیا خوارج هوا پرست نبودند؟ آیا عمران بن حطان سدوسی راستگو و پاک نیت بوده؛ در حالی که عبدالرحمن بن ملجم، قاتل علی را ستوده و پرهیزگار شمرده است؟ چگونه قاتل پرهیزگار می باشد؛ در حالی که خداوند می فرماید: « و من یقتل مومنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و لعنه و اعد له عذابا عظیما»« کسی مسلمانی را قصدا به قتل می رساند، سزا و جزای وی دوزخ است و در آنجا جاویدان می ماند و مورد خشم و لعنت خداوند قرار می گیرد و برای وی عذاب بزرگ آماده شده است.» پس چرا بخاری از این ها روایت کرده است؟ اگر شعر بالا در وصف و ستایش قاتل عمر بن خطاب سروده می شد، موقف و موضع گیری بخاری چه خواهد می بود؟ آیا این همه دلالت به هوا پرستی بخاری نمی کند؟
بخاری از معاویه روایت نموده و وی را از یاران پیامبر شمرده و در صحیح خود بابی را بنام وی «باب ذکر معاویه رضی الله عنه» گذاشته است. این در حالی است که، تاریخ نویسان معاویه را از جمله «مولفة القلوب» یعنی کسانی که به زبان ایمان آورده اما به دل مومن نبوده اند، دانسته اند.
طبری در این باره می گوید: پیامبر (ص) غنایم را در غزوه حنین تقسیم کرد و برای مؤلفة القلوب سهم های را داد. از جمله کسانی که به آنها سهم داد، صد شتر برای ابوسفیان و صد شتر برای معاویه بود. نگاه کنید: تاریخ طبری، ج ۳، ص ۹۰
معاویه به امامان مساجد دستور داد، تا بر فراز منابر علی بن ابی طالب را دشنام بدهند. ابن عساکر می گوید: اولین کاری را که معاویه پس از عهده داری حکومت کرد، برای والیان خود در تمام اطراف نوشت، تا علی را بر فراز منابر لعنت نمایند. ابن عساکر می افزاید: مجالس و نشست های واعظان در شام به دشنام دادن علی پایان می یافت. نگاه کنید: تاریخ ابن عساکر، ج ۳، ص ۴۰۷
هم چنان بخاری احادیث بسیاری را از مغیره بن شعبه روایت نموده است. وی به مدت هفت سال والی معاویه در کوفه بود. او هرگاهی که بر فراز منبر قرار می گرفت، علی را ذم و نکوهش می کرد و برای عثمان دعای رحمت می نمود.
طبری می گوید: معاویه، مغیره بن شعبه را والی کوفه منصوب نمود و برای وی توصیه کرد، تا دشنام دادن و نکوهش علی، ستایش عثمان و خرده گیری به یاران علی را ترک نکند. نگاه کنید: طبری، در وقایع سال ۵۱، ج ۶، ص ۱۰۸، ابن اثیر، ج ۳ ، ص ۲۰۲
این که بخاری از دشمنان و مخالفان علی روایت می کند، سوال برانگیز است و پرسش های را نسبت به گرایش های سیاسی وی بوجود می آورد. بخاری در صحیح خود از ابن سیرین این چنین نقل کرده است: اکثر روایاتی که در مورد علی بن ابو طالب روایت می شوند، دروغ اند. نگاه کنید: بخاری، ج ۲، ص ۲۵۹