(صحابیان و مال اندوزی)
هنگامی که عمر بن خطاب وفات نمود و عثمان عهده دار خلافت گردید، صحابیان به شهر ها رفتند و به مال اندوزی پرداختند و از سرمایه داران بزرگ روزگار خود گردیدند.
ابن سیرین می گوید: در زمان عثمان مال و ثروت بسیار گردید تا جایی که کنیز به مقدار وزنش پول، و اسپ به مقدار صد هزار درهم فروخته شد.[۱]
برخی از صحابیان سرمایه دار و مقدار ثروت آنها
نام صحابی | مقدار ثروت و دارایی صحابی |
عثمان بن عفان | مسعودی روایت می کند: در دوره خلافت عثمان، صحابیان مال و متاع بسیاری را جمع آوری کردند. زمانی که عثمان به قتل رسید، نزد حسابدار او صد و پنجاه هزار دینار و چندین هزار درهم بود و ارزش زمین های که در « وادي القری» و «حنین» داشت، به صد هزار دینار می رسید. او پس از وفات، اسپ ها وشتر های بی شماری را از خود برجا گذاشت[۲]. |
عبدالله بن زبیر | بخاری در صحیح خود از عبدالله بن زبیر از زبیر بن العوام روایت می کند: هنگامی که زبیر در جنگ جمل اشتراک کرد، من را طلب نمود و گفت : امروز ظالم و یا مظلوم کشته می شود. من باور دارم که مظلومانه کشته خواهم شد. سپس وصیت کرد تا قرض های او را پرداخت نمایم و هم چنان سه یک مال را وصیت کرد. عبدالله می گوید: پس از آن که او، قرض های پدرش را پرداخت و وصیت او را اجرا نمود، میراث وی را در میان ورثه توزیع کرد. زبیر چهار همسر داشت و به هر کدام هزار هزار دینار و دو صد هزار درهم رسید. تمام ثروت وی، پنجاه هزار هزار درهم و دو صد هزار دینار بود. بخاری می گوید: زبیر، زمین ها، باغ، یازده خانه در مدینه، دو باب منزل در بصره و خانه ای در کوفه و خانه دیگری در مصر داشت. عبدالله، این باغ را در مقابل هزار هزار دینار و ششصد هزار درهم فروخت. معاویه یک و نیم حصه از این باغ را به مقدار صد و پنجاه هزار درهم خرید.[۳] مسعودی در «مروج الذهب» می گوید: ثروت زبیر به پنجاه هزار دینار، هزار رأس اسب، هزار غلام و زمین های زیادی در بصره، کوفه و مصر رسید. |
عایشه | ام ذروه، کنیز عایشه می گوید: زبیر، دو خورجین را به حضرت عایشه فرستاد. در این خورجین ها متاعی به مبلغ صدهزار درهم بود. حضرت عایشه روزه داشت. این مال را در ظرفی انداخت و آن را در میان مردم توزیع کرد. عروه بن زبیر می گوید: عایشه را دیدم که هفتاد هزار درهم را صدقه می کرد. |
طلحه بن عبیدالله | مسعودی می گوید: حاصلات و عایدات طلحه بن عبیدالله از عراق به مقدار هزار دینار می رسید و حاصلات منطقه ای بنام «سراة» بیشتر از این بود. وی یک باب خانه در کوفه و یک باب دیگر در مدینه داشت. او خانه دومی را با خشت، گچ و ساج نقاشی تزیین نموده بود.[۴] |
عبدالرحمن بن عوف | عبدالرحمن بن عرف می گوید: در طویله وی صد رأس اسپ، هزار رأس شتر، ده هزار رأس گوسفند وجود داشت و چهارم حصه میراث وی به مقدار هشتاد و چهار هزار درهم رسید.[۵] |
زید بن ثابت | مسعودی در مورد زید بن ثابت می گوید: آنقدر طلا و نقره از خود بجا گذاشت که توسط تبر شکستانده می شد و ارزش ثروت و زمین های وی به مقدار صد هزار دینار می رسید.[۶] |
عباس محمود عقاد ثروتمندی و پولداری این صحابه ها را بیان می کند و سپس می گوید: صحابیان سرمایه دار، هنگامی که علی بر اریکه قدرت نشست و خلیفه شد، از تداوم حکومت جدید و نو پدید وی نفرت و نگرانی داشتند. آنها علی را به تمام معنا می شناختند و می دانستند که علی مال آنها را خواهد گرفت و عنقریب مورد محاسبه و بازرسی قرار می گیرند.[۷]
(ناداری صحابیان)
آنچه تا اینجا از پول و مال اندوزی برخی از صحابه تاریخ نویسان روایت کرده اند، به معنای ثروتمندی همه ای آنها نیست. در میان صحابیان کسانی که دارای اخلاق عالی و پاک دل بودند وجود داشته اند. از آن جمله می توان ابوبکر، عمر و علی را نام برد. این ها دارای شخصیت منحصر به فرد خود بودند ودر رفتار و کردار در زندگی عمومی و خصوصی شان ارزش های روحی و اخلاقی را که اسلام بدان استوار بود در نظر داشتند. این ها در حالی که صاحب قدرت و حکومت بودند فقیرانه زندگی کردند.
ابوبکر، نخستین خلیفه مسلمانان، با خانواده خود روزگار خویش را با معاشی که از سوی مسلمانان برای وی تعین شده بود، می گذرانید. وی در گذشته تجارت پیشه بود و هنگامی که خلیفه گردید به منظور رسیده گی به امور مسلمانان تجارت را ترک نمود.
عمر بن خطاب می گفت: سوگند به خدا، برای عمر از مال مسلمانان تنها دو لباس؛ یکی برای پوشش زمستانی و دیگری برای پوشش تابستانی و هم چنان غذای خودم و خانواده ام بسان مرد متوسط الحال قریش – نه مانند پول دار آنها و نه بسان نادار شان – حلال نیست.[۸]
علی بن ابی طالب با خانواده خود پس از عهده داری خلافت فقیرانه زندگی می کرد. عقبه بن علقمه در باره فقر علی می گوید: به نزد علی در کوفه رفتم. در سفره وی یک پارچه نان قاق و شیر ترش را دیدم. گفتم: ای امیر المومنین همین گونه طعام را تناول می کنی؟ در پاسخ گفت: ای ابا جنوب، رسول خدا قاق تر از این نان را می خورد و به لباس خودش اشاره کرد و گفت: و زشت تر از این لباس را می پوشید. نگران هستم، که اگر به آنچه وی عمل کرده، عمل نکنم در روز قیامت با وی همراه نشوم.[۹]
هارون بن عنتره از عنتره روایت می کند که گفت: در فصل سرما به نزد علی رفتم و او را دیدم که با چادری (قطییفه) خود را پوشانده و از شدت سرما می لرزید. گفتم: ای امیرالمومنین، خداوند حقی از بیت المال برای تو و خانواده ات قرار داده است، پس چرا این گونه با خویش رفتار می کنید؟ او در پاسخ گفت: به خدا سوگند، چیزی را از مال شما نگرفته ام و این چادری (قطیفه) است که از مدینه با خود آورده ام.[۱۰]
این صحابیان کهن سال از روایت احادیثی که از هر گونه حکم تشریعی، دستور اجتماعی و فضیلت اخلاقی خالی می بود، به خاطر ترس از اشتباه و انتساب دروغ به پیامبر خود داری می نمودند. برعکس صحابیان خورد سال، طوطی وار احادیثی را از پیامبر روایت می کردند که از هرگونه حکم تشریعی، سنت به معنای واقعی و احکام عبادات خالی می بود. از آن جمله مرویات ابوهریره می باشد که از مرز پنج هزار حدیث می گذرد. هنگامی که عمر این روایات بی مفهوم و بی مضمون وی را می شنید، شدیدا خشمگین می شد و او را تهدید و سرزنش می کرد و خطاب به وی می گفت: اگر از روایت حدیث خود داری نکنی، تو را به دوس تبعید می کنم.[۱۱]
ابوهریره پس از این تهدید، تا وفات عمر از روایت حدیث خود داری می کرد. اما هنگامی که عمر رحلت کرد، دوباره به روایت حدیث آغاز نموده و گفت: احادیثی را برای شما روایت می کنم که اگر در زمان حیات عمر روایت می نمودم، مر با شلاق می زد.[۱۲]
[۱] (محمد ابن سیرین بصری، متوفای سال ۱۱۰هـ. امام بصره بود)
[۲] (مروج المذهب، مسعودی)
[۳] (بخاری، ج ۴، ص ۵۳)
[۴] (مروج المذهب، مسعودی)
[۵] (مروج المذهب، مسعودی)
[۶] (مروج المذهب، مسعودی)
[۷] (المجموعه الاسلامیه، عبقریه علی)
[۸] (طبری سیرت عمر)
[۹] (عبقریه علی ، العقاد)
[۱۰] (عبقریه علی ، العقاد)
[۱۱] ( ابن عساکر، حدیث مشهور است، دوس نام قبیله ابوهریره دریمن میباشد)
[۱۲] (ابن عساکر)