علم حدیث از اساسی ترین علوم دینی به شمار میرود، و از قدیم الایام تا به امروز دانشمندان و دانشجویان بسیاری را به خود جلب کرده است، و بازار فراگیری و فرادهی آن گرم بوده و هست و صدها و هزار ها کتاب در این علم نگاشته شده است. این علم به سان علوم دیگر از بدو پیدایش تا امروز فراز و فرود هایی را پیموده است. در بره ای از زمان توجه وافری به آن شده و در اوج شگوفایی بسر برده و در مرحله ای از تاریخ در پرتگاه نابودی قرار گرفته و به آن بی مهری شده است. دانشمندان را میتوان در مورد پذیرش و عدم پذیرش حدیث به سه گروه تقسیم کرد. گروه اولی، راه افراط و زیاده روی را در پیش گرفته و تمام احادیث را بدون بررسی دقیق پذیرفته اند. گروه دومی راه تفریط را برگزیده و تمامی احادیث را رد نموده و ندای « حسبنا کتاب الله»« قرآن برای ما کافی است» را سر داده اند. باید دانست که هر دو گروه در دریای افراط و تفریط غرق شده و خویشتن را به سوی گمراهی سوق داده اند. در این میان کسانی هستند، که از افراط و تفریط بیزاری جسته و راه اعتدال و میانه روی را انتخاب کرده اند. آنها احادیث صحیح را از احادیث ضعیف جدا ساخته، احادیث صحیح را پس بحث و بررسی پذیرفته و روایات ضعیف را مردود شمرده اند.
علمی که از درستی و نادرستی احادیث، تعدیل و تجریح روایان و عدالت آنان بحث می کند، و بوسیله آن حالات متن و سند شناخته می شود، به علم “مصطلح الحدیث” (حدیث شناسی) مشهور است. حدیث شناسان کتاب های فراوانی در این علم به رشته تحریر در آورده اند.
یکی از دانشمندانی که در این زمینه سخنان بکر و جدید دارد، ابراهیم فوزی می باشد، او با نگرش نو و جدید و با نگاهی متفاوت و رویکرد انتقادی به حدیث شناسی می پردازد. وی دیدگاه و تئوری های خود را با استناد به آیات قرآنی، احادیث نبوی، شواهد تاریخی، عملکرد صحابیان و سخنان دانشمندان تقویت داده و پایه های استدلال خویش را پولادین می سازد. وی خلاف آنچه که ما به آن باور داریم و سال ها در کتاب های کلاسیک خوانده ایم، حدیث را به بحث و بررسی می گیرد. وی در این مقاله شروط راوی، عدالت رجال اسناد، تعریف صحابه و عدالت آنان را مورد بررسی قرار می دهد.
اینک ما برآنیم، تا برخی از نبشته های وی را که در کتاب خود “تدوین السنة” نوشته، به زبان پارسی برگردانیم، تا کتاب خوانان این مرز و بوم از آیده ها و سخنان کم یاب این دانشمند بهره مند گردند.
شایان ذکر است که: در ترجمه این نوشتار نکات ذیل در نظر گرفته شده است:
۱- عناوینی از سوی مترجم به خاطر فهم هر چه بیشتر این نوشتار ساخته شده و در میان قوس ها این گونه () گذاشته شده است. البته این عناوین ارتباط مستقیم با مفاهیم این مقاله دارند.
۲- جدول هایی به خاطر سهولت و آسانی ترتیب داده شده، در حالی که نویسنده این گونه جدول بندی نکرده است.
۳- کوشیده شده تا سخنان نویسنده تحریف نشود، و از ترجمه کلمه به کلمه خود داری گردیده و ترجمه معنایی و مفهومی شده است.
اختلافات پیرامون صحت حدیث
اختلافات گسترده ای میان حدیث شناسان پیرامون صحت سند احادیث آحاد صورت گرفته است و این اختلافات در مورد شروطی است، که باید در حدیث صحیح باشند، و مباحث زیرین را در بر می گیرد:
۱- اختلاف پیرامون شروط راوی
۲- اختلاف اندر باب عدالت رجال اسناد
۳- اختلاف در مورد تعریف صحابه و عدالت آنان
اکنون به مباحث بالا را بررسی می نماییم:
نخست: اختلاف پیرامون شروط راوی:
امام شافعی در مورد شروطی که باید در حدیث صحیح موجود باشد، چنین می گوید: راوی ثقه [ فرد قابل اعتماد]، مشهور به راست گویی و سخن فهم باشد، و حدیث را از فرد ثقه از ثقات [افراد قابل اعتماد] تا همان صحابی که از پیامبر این حدیث را شنیده است، شنیده باشد. نگاه کنید : الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
یحیی بن معین ( زاد ۱۵۸ وفات ۲۳۳) در این باره می گوید: حدیث از پیامبر، تا زمانی که ثقه از ثقات تا پیامبر روایت نکند و در سند راوی مجروح و مجهول نباشد، نوشته نمی شود. هنگامی که حدیث ویژه گی های مذکور را داشت، مورد پذیرش قرار می گیرد. نگاه کنید : الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
خطیب بغدادی در این مورد می گوید: راوی باید حین حمل و سماع حدیث، ضابط، ممیز و عاقل باشد، تا معرفت بیشتر داشته و به لفظ و یا معنا حدیث را روایت نماید. نگاه کنید : الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
از عبدالله بن مبارک (زاد ۱۱۸ وفات ۱۸۱) در باره شرط عدالت راوی، تا روایت وی پذیرفته شود پرسیده شد، او در پاسخ گفت: باید در راوی چهار خوی و سرشت وجود داشته باشد: شراب خور نباشد، دیندار باشد، دروغ گو نباشد، عاقل و خردمند باشد. نگاه کنید : الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
ابن شهاب زهری از سعید بن مسیب روایت کرده که در این باره گفت: کسی که برتری وی، فزونتر از کاستی او باشد، عادل است. نگاه کنید : الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
از پیامبر (ص) روایت شده، که آن حضرت فرمود: شخصی که با مردم داد و ستد نمود و به آنها ستم نکرد، و با آنها صحبت کرد و دروغ نگفت و وعده داد و وعده خلافی نکرد، چنین شخصی جوانمردی وی تکمیل شده، برداری با او لازم و غیبت وی نارواست. نگاه کنید : الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
برخی از حدیث شناسان با استدلال به حدیث اعرابی [ بادیه نشین]، در عدالت راوی تنها اسلام و مسلمانی را شرط دانسته اند. حدیث اعرابی قرار ذیل است: بادیه نشینی نزد پیامبر خدا آمد و گفت مهتاب را دیدم. پیامبر (ص) فرمود: آیا گواهی میدهی خدا یکی و محمد فرستاده خدا است؟ بادیه نشین گفت: بلی. پیامبر (ص) فرمود: ای بلال برخیز و برای مردم اعلان کن، تا فردا روزه بگیرند.
آنها چنین استدلال می کنند: پیامبر (ص) اسلام و مسلمانی – نه عدالت – بادیه نشین را مورد پرسش و آزمایش قرار داد و هنگامی که دانست او مسلمان است، سخن وی را پذیرفت. پس شرط پذیرفتن روایت راوی، تنها اسلام و مسلمانی است.
بعضی از حدیث شناسان برپایی و انجام واجبات دینی را، در عدالت راوی شرط پنداشته اند. خطیب بغدادی داستانی را نقل می کند که نمایانگر دیدگاه این دانشمندان است. در آن داستان آمده که: مردی راه دور و درازی را به خاطر شنیدن حدیثی از شیخی می پیماید و سرانجام هنگامی که می داند، آن شیخ کم نماز است از وی سماع حدیث نکرده و باز می گردد.
ابو عالیه در این باره می گوید: من چندین روز سفر می نمودم، تا حدیثی را از شخصی بشنوم. اولین چیزی را در مورد آن شخص می پرسیدم، ادای نماز بود. اگر او را نماز خوان می یافتم، از وی حدیث روایت می کردم و اگر بی نماز می بود، باز می گشتم و از او روایت نمی کردم. نگاه کنید : الرحلة فی طلب العلم، خطیب بغدادی .
اما هنگامی که برخی فقها دانستند که بسیاری از عابدان و پرهیزگاران، بر پیامبر دروغ می بندند، سخنان و روایات آنها را معتبر ندانستند. یحیی بن معین در این باره چنین می گوید: در روایت حدیث از صالحان و نیکوکاران، دروغ گوتر ندیدم. نگاه کنید : الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
امام مالک در این باره می گوید: در مدینه مشایخ فاضل، صالح و عابد وجود داشت که از پیامبر (ص) روایت می نمودند، اما از آنها یک حدیث هم نشنیدم. از وی پرسیده شد: ای ابا عبدالله چرا از آنها روایت نکردی؟ او در پاسخ گفت: آنها به آنچه روایت می کردند، آگاهی کامل نداشتند. نگاه کنید : الامام مالک، ابو زهره .
و همچنان امام مالک می گوید: علم(حدیث) در نزد چهار شخص فراگرفته نمی شود. یک: کودن؛ اگر چه راوی ترین مردم باشد. دو: دروغ گو . سه: هوا و هوس پرستی که مردم را به سوی هوا و هوس خود فرا می خواند. چهار: شیخ پرهیزگار و عابد، هنگامی که به آنچه روایت می کند آگاهی کامل نداشته باشد.
امام مالک تمام متکلمین را از جمله بدعت گذاران و هوا پرستانی شمرده که روایت و شهادت آنها پذیرفته نمی شود. نگاه کنید : الامام مالک، ابو زهره .
برخی از حدیث شناسان، درستی مذهب را در عدالت راوی شرط دانسته و به همین اساس روایت شیعه ها، معتزلی ها و قدریه را نمی پذیرند. امام بخاری نیز به همین دیدگاه تمسک جسته و از امامان شیعه و اهل بیت – حتا اگر از یاران پیامبر هم باشند – روایت نکرده است.
بعضی از حدیث شناسان در مورد شروط راوی افراط و زیاده روی نموده، گفته اند: روایت کسی که در راه ها می نشیند ودر بازار نان می خورد و با اوباش ها نشست و برخاست می کند و در راه شاش می نماید ویا ایستاده می شاشد و در مزاح زیاده روی می نماید، پذیرفته نمی شود. نگاه کنید : الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
از شعبه بن حجاج (زاد ۸۲ وفات۱۶۰ ) روایت شده که وی به نزد حسام بن مصلک رفت، تا حدیثی را از وی روایت کند، هنگامی که او را دید به سوی قبله می شاشد، وی را ضعیف شمرده و از او روایت نکرد و بازگشت. نگاه کنید: الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
شعبه در این باره چنین می گوید: به خانه منهال بن عمر آمدم و زمانی که صدای تنبور را شنیدم، برگشتم. وی می افزاید: ناجیه – همان کسی که ابن اسحاق از وی روایت کرده – را ملاقات کردم و هنگامی که دیدم، شطرنج بازی می کند، وی را ترک نموده و از او روایت نکردم. نگاه کنید : الکفایة في علم الروایة ، خطیب بغدادی .
حدیث شناسان این گونه اخلاق راوی را مورد بحث و بررسی قرار داده اند، اما به فکر و اندیشه راویان توجه چندانی نکرده اند. راوی راستگو، عادل و ثقه می باشد در حالی که از نگاه فکری در فقر فکری بسر می برد و از فکر عالی برخوردار نیست. یا راوی از جمله اشخاصی می باشد که به خرافات عقیده و باور دارند و ناخواسته حدیث را با خرافات یکجا می سازد. همین امر سبب شده تا رجال فکر علاقه و تمایلی به روایات آنها نشان ندهند و خود را از آن دور نگاه دارند. اما متاسفانه این روایات در کتاب های که از لحاظ فکری در آن روایات کم ارزش وجود دارد، پخش شده است.