شماری از کارگران در کندز از افزایش بیکاری شکایت دارند. آنان میگویند که روزها در کنار جادهها به دنبال کار میگردند، اما کاری وجود ندارد. بسیاری از کارگران که تنها نانآور خانوادههای خود هستند، ادعا میکنند که اکثریت روزها کار پیدا نمیتوانند و شبها با کودکانشان گرسنه میخوابند. این کارگران تاکید میورزند که نبود فرصتهای شغلی و سرمایهگذاری، باعث مهاجرتهای گروهی و فرار مغزها از کشور نیز شده است. به گفته آنان، دهها جوان برای پیدا کردن کار در مرزهای کشورها طعمه ماهیان و قاچاقبران انسان شدهاند. کارگران کندزی از طالبان میخواهند که دست از واسطهبازی بردارند و فرصتهای کاری را برای مردم در این ولایت مساعد سازند.
ولایت کندز از جمله ولایتهای زراعتی و حاصلخیز در افغانستان شمرده میشود. بسیاری از این ولایت به دلیل حاصلات زراعتی، بهعنوان کندوی افغانستان یاد میکنند، اما اکنون دهها جوان تحصیلکرده و کارگر کنار جاده، گرسنه میخوابند. تعدادی از کارگران در این ولایت از نبود فرصتهای شغلی و بیکاری دوامدار شکایت دارند. آنان میگویند که روزها در کنار خیابانها و چهارراهیهای شهر به دنبال کار میگردند، اما سرانجام با لب تشنه و شکم گرسنه به خانههای خود برمیگردند و گاه روی رفتن نزد کودکان خود را ندارند و در رستورانتهای شهر میخوابند.
شماری از باشندهگان کندز میگویند که بیکاری باعث شده که دهها جوان دانشآموخته، در نبود فرصتهای شغلی، به کارگری روزمزد رو بیاورند.
شیرینآغا، یکی از تحصیلکردهگانی است که در طول ۱۰ سال نتوانسته است کاری مطابق رشته خود پیدا کند. او مدعی است: «مدت نه سال پیش تحصیل خود را خلاص کردم و مدت ۱۰ سال میشود که سر چوک کارگری میکنم. تمام مردم امامصاحب، دشت ارچی و خانآباد سر چوک آمدهاند.»
شیرینآغا میگوید که در هفته یک یا دو روز میتواند کار پیدا کند، اما باقی هفته را بیکار است. او میافزاید: «جوانهای زیادی از جمله صنفیهایم نیز سر چوک کندز برای کارگری میآیند تا بتوانند لقمه نانی برای فرزندان خود پیدا کنند، اما کار نمییابند و بیکار و گرسنه به خانه برمیگردند.» این جوان که نتوانسته در نهادهای دولتی و خصوصی کار پیدا کند، میگوید که بسیاری از مردم از شدت بیکاری نمیتوانند به خانههایشان برگردند و روزها منتظر کار در کنار جاده میایستند و شبها در یکی از رستورانتها میخوابند.
با این حال، باشندهگان کندز میگویند که اکنون وضعیت تحصیلکردهگان و بیسوادان یکسان است و همه به دنبال کارگری کنار جاده میگردند، اما این کار نیز برایشان میسر نیست.
خیرالله که از بام تا شام به دنبال کار میگردد، میگوید: «هر روز اینجا میآیم، یک روز کار است و یک روز نیست. مردم سرگردان و پریشان به دنبال یک لقمه نان میگردند. اگر کار باشد، مردم به خارج نمیروند. همین حالا یک نفر در اینجا نان بیاورد، چور میشود؛ چون شکم مردم گرسنه است.»
او که ریش خود را زیر بار زندهگی سفید کرده، میگوید: «روزها اینجا ایستاد میشوم تا کسی مرا به کار ببرد. نه نفر نانخور دارم. از طالبها میخواهم که برای مردم فقیر زمینه کار را فراهم کنند. کسی که واسطه دارد، به محبس میبرند کارگری میکند، اما کسی که واسطه ندارد، لب سرک افتادهگی است.»
با این حال، کسبهکاران و کارگران ماهر نیز از بیکاری در این ولایت شکایت دارند. آنان میگویند که مردم علاقهای به ساختوساز خانه و سایر کارهای تزیینی ندارند. شاهمراد که وظیفه رنگمالی دارد، میگوید که در خانه کرایی زندهگی میکند و نمیتواند هزینههای زندهگی خود را تامین کند. او میافزاید: «شغلم رنگمالی است.کرایهنشین هستم. یک روز کار پیدا میکنم، ۱۰ روز دیگر بیکار میگردم. از کرایه خانه قرضدار هستم. ۱۰ نفر نان خور دارم، بعضی شبها همه گرسنه میخوابیم. بعد از به قدرت رسیدن طالبان، کاروبار نیست.»
باشندهگان کندز در حالی از نبود کار و اشتغالزایی در این ولایت شکایت دارند که باشندهگان سایر ولایتها نیز با مشکل مشابهی دستوپنجه نرم میکنند. باشندهگان کشور طالبان را در ارایه خدمات به مردم ناکام توصیف میکنند و میگویند که با تسلط این گروه، کار و فرصتهای شغلی در افغانستان از بین رفته است.
پیش از این، بانک جهانی در گزارشی گفته است که بیکاری در افغانستان دو برابر افزایش یافته است. طبق گزارش این بانک، سطح بیکاری در میان جوانان و زنان به طرز نگرانکنندهای بلند رفته است.
گفتنی است که با محرومیت زنان از کار، مشکلات اقتصادی خانوادهها بهویژه باشندهگان ولایت کندز، افزایش یافته و دهها تن از زنان که تنها نانآور خانوادههای خود بودند، اکنون در فقر شدید به سر میبرند.