ورزش در افغانستان به اندازه تاریخ آن قدامت دارد. البته همه میدانیم که ورزش به شکل رسمی آن نخستین بار از یونان و در میدان المپیک شهر روم به گونهی رسمی و به شکل کلان اجرا شد. اما در جوامع دیگر بدوی و شهری به شمول آریانای کهن، حرکات ورزشی غیر منظم از قبیل دویدن، شکار نمودن، شنانمودن، کوه گردی بهطور طبیعی وجود داشت. مثلا اولین رقص منظم در دور آتش توسط آریاییها بنا گردید. این ورزش با خواندن سرودها و خوردن شراب سونا اجرا میشد. پس از بهوجود آمدن نیزه، تیرکمان، تمرینات نشانزنی، تمرینات آکروباتیک، کشتیگیری و اسپ دوانی جای رقصها را میگیرد.
بعضی از ورزشها از خاک افغانستان یا از اقوام ساکن آریانا، باختر، خراسان و افغانستان برخاسته و درهمین جا رشد نموده و به ورزش و مسابقه ملی بدل گردیده است. ورزشهای ملی قبل از اینکه یک ورزش باشند، یک سنت جامعه افغانستان میباشند. مهمترین ورزشهای ملی افغانستان عبارتند از بزکشی، اسپ دوانی، خردوانی، کشتیگیری، شمشیر جنگی، بیلبازی، چوب جنگی شناوری، دویدن، درخت بازی، ناتک، نیزهبازی، سنگ دورکان، دست بردکان، شرط زنی، یخ مالکزنی، نفس بردکان، توپ دنده و دنده کلک میباشد.
البته همانطوریکه که گفته شد، این حرکات بعضا ورزشی و بعضا غیر ورزشی و سنتی، در تمام جوامع افغانستان رایج نیست. البته نکته مهم این است که این ورزشهای بیشتر به عنوان یک سنت و فرهنگ مطرح است تا ورزش اکادمیک. از طرف دیگر منظور ما در این نبشته بررسی فرهنگ ورزش در جامعه افغانستان هم به عنوان یک رسم و رواج است و هم به عنوان به حیث یک حرکت طبیعی برای حفظ سلامتی و نگاه طبی آن. همچنان در ادامه به مشکلات و موانع و اینکه چرا به ورزش در افغانستان به عنوان یک رفتاری صحی و طبی در سالها و دهههای پسین نگاه نشده و نمی شود و اکثریت جامعه از ورزش و حرکاتی که برای سلامتی بدن ضروری هستند، دور اند، پرداخته میشود.
مشکلات ورزش در افغانستان
۱- تداوم چند دهه جنگ: یکی از مهمترین علت عدم نهادینه شدن ورزش در جامعه افغانستان، جنگ دوامدار است. افغانستان چندین دهه است که درگیر بحران داخلی است و این مسئله بسیاری از فرصتهای رشد و فرهنگ سازی رفتار مطلوب در جامعه از جمله ورزش را گرفته است. هرچند در بیست سال پسین و دوران جمهوریت تا حدی بعضی از رشتههای ورزشی در جامعه افغانستان رشد داشته است، اما به عنوان یک فرهنگ مطلوب که برای صحت و حفظ توان و قوه جسمانی بین تمام افراد جامعه ترویج شود، متاسفانه راه باز نکرده و این بحران ناامنی یکی از موانع بوده است. یعنی جنگ و بحران مجال این را نداده که جامعه نفسی راحت بکشد و اعضای جامعه به ورزش به عنوان یک هنر خوب نگاه کنند. کما اینکه با انفجارها و انتحارهای اماکن ورزشی، بسیاری جوانان حتی بخاطر این ملاحظات قید ورزش را زده اند.
۲- مشکلات اقتصادی: مانع دیگر فرا راه ورزش اعم از رسمی و غیر رسمی آن در جامعه افغانستان، مشکلات اقتصادی است. بسیاری از مردم یا فرصتی برای ورزش کردن ندارند یاهم پول آن را. مشکل اقتصادی به انواع مختلف گریبان مردم را گرفته و آنان را از ورزش محروم کرده است. البته مشکل اقتصادی بیشتر به ورزشهای رسمی که مورد علاقهی جوانان میباشد ضربه زده است . هرچند که ورزشهای غیر رسمی و بدون هزینه مانند پیاده روی و دوش و… وجود دارد که باید انجام داد؛ اما به هرحال همانطوریکه که یاد آورشدیم مشکل اقتصادی مانع مهم در راستای ورزش جوانان که علاقه مند رشتههای خاص با آموزش و مکان خاص هستند، شده است. بسیاری از طبقات اجتماعی دیگر در رده های مختلف سنی نیز به خاطر دست به گریبان بودن با درآمد و سیر کردن شکم خانواده از ورزش دور هستند.
۳- جامعه بسته و سنتی و تحریم ورزش: بخش از مشکل برمیگردد به سنت جامعه و فضای بسته آن که اجازه ورزش را نمیدهد. در حالیکه ورزشهای جسمانی و فکری زیادی امروز در جهان وجود دارد و میلیونها نفر در هرکدام از این رشتهها فعالیت میکنند، اما در افغانستان بنابر سنت جامعه و بسته بودن فضای آن، بسیاری از رشته ها به نوعی ممنوع شده است. البته نگاه حاکمیتها و دولتها هم در این میان تأثیر گذار بوده است. برداشت سو دینی و مذهبی نیز در تحریم بسیاری از رشته های ورزشی دخیل است.
۴- نبود فرهنگ ورزش: شاید مهمترین دلیل و بزرگترین آن، نبود فرهنگ ورزش در جامعه افغانستان مخصوصا سالهای پسین و معاصر باشد که هست. درست است که بعضی از رشتههای ورزشی سنتی، ریشه کهن تاریخی در جامعه افغانستان دارد؛ ولی با گسترش اجتماعات و همچنین فضای شهرنشینی و روستایی، دیگر همان ورزشهای سنتی هم برای بسیاریها تابو گردیده و از جامعه به دلایل مختلف رخت سفر بسته است.
مثلا زنان به عنوان نصف پیکر جامعه از ورزش در افغانستان تقریبا کاملا طرد هستند. دلیل آن هم فرهنگ بستهی حاکم است که ورزش زن را ننگ می داند. شما در یک روستای افغانستان سراغ ندارید که زن مثلا ورزش کند. شاید کارهای خانه و بیرون از خانه را اعم از سبک و سنگین انجام دهند، اما گرفتن نام ورزش هم برای زنان تابو و شرمآور است. هرچند در دو دهه گذشته و در شهرها بعضی اماکن ورزشی زنانه ایجاد گردید، ولی هم کافی نبوده و هم بعضا استفاده بهینه و مطلوب نشده است.
همچنین برای کهنسالان هرنوع ورزش حتی ورزش صبحگاهی یک امر ناشناخته یا هم تابو است که نباید انجام دهد. این رویکرد فرهنگی باعث گردیده تا ورزشهای رسمی و غیر رسمی که برای صحت و سلامتی مهم هستند در جامعه رایج نباشد.
اگرچه افغانستان در کمتر ورزشی جزء مدعیان محسوب میشود اما در سالهای گذشته حداقل جوانان ورزشکار تلاش داشتند تا خود را به سطح آمادگی مطلوبی رسانده و بتوانند در رقابتهای مهم ورزشی برای کشور افتخارآفرین باشند، که در شرایط فعلی به جز کریکت در سایر رشته ها هیچ توجهی صورت نمی گیرد. رشتهها و ورزشهای غیر رسمی مانند پیاده روی و ورزشهای صبح گاهی، مثل گذشته برای بسیاری ها از جمله زنان و مردان میانسال و کهن سال که بنابر اعتراف متخصصان طبی یک نیاز برای سلامتی بدن میباشد، همچنان تابو بوده و باقی خواهند ماند.