یکی از کلیدهای واژههایی را که سخنگویان طالبان همواره در مصاحبهها، کنفرانسها و اعلامیههای مطبوعاتی خود خیلی به کار میبرند، اصطلاح «امور داخلی» است. تا کشوری از نقض حقوق بشر، حذف سیستماتیک اقوام از ساختار حکومت، ممنوعیت تحصیل دختران و تشکیل حکومت تکقومی و تکمذهبی از سوی طالبان انتقاد میکنند، سخنگویان طالبان این موضوعات را «مسایل داخلی افغانستان» خوانده و کشورها و سازمانهای بینالمللی را به عدم مداخله در امور داخلی افغانستان توصیه میکنند.
اگر بخواهیم پیشینهی کاربرد این کلیدواژه را در تاریخ افغانستان جستجو کنیم، رد پای آن را در پاسخ امیر عبدالرحمن خان به نامه ناصرالدین قاجار مییابیم.
امیر عبدالرحمن خان که بسیاریها از وی به نام «موسس افغانستان» یاد میکنند، در دوره سلطنت خود چندین بار به مناطق هزارهنشین کشور لشکرکشی کرد. در لشکرکشیهای این جلاد خونآشام به مناطق هزارهنشین، نزدیک به ۶۲ درصد مردم هزاره قتل عام شده و سرزمینهای شان غصب، اموال شان تاراج و چندین هزار زن و مرد این قوم به بردهگی گرفته شد.
در فرمان قتل عام مردم هزاره که از سوی این امیر صادر شده بود، آمده بود: «چون کفر اشرار هزارهی دایه و فولاد و زاولی و سلطاناحمد و ارزگان و غیره بهجایی رسید که بر جميع غازیان مسلمان حکم کفر نمودند و سرکار اعلی در قلعوقمع بنیاد این بیدینان که اثری از ایشان در آن محال و خلال جبال نماند، و املاک ایشان در بین اقوام غلجایی و ڈرانی تقسیم شود، چنین سررشته و تجویز فرمودند که سپاه نصرتپناه نظامی و آلوسی از هر سمت و جانب دولت خداداد آنچنان در خاک طوایف باغیهی هزارهجات جمع شوند که نفری از آن طوایف گمراهان جان به سلامت نبرد و رها نشود و کنیز و غلام از طوایف مذکور بدست هر نفری از اقوام مجاهدین افغانستان بوده باشند.»
تعدادی از مردم هزاره که موفق شده بودند از زیر تیغ این جلاد به مشهد فرار کنند، خبر سرکوب اهل تشیع توسط امیر عبدالرحمان خان را به گوش والی مشهد رساندند. والی مشهد، ناصرالدین شاه قاجار را از اوضاع افغانستان مطلع گردانید و همچنان نامهی اعتراضی به امیر عبدالرحمن خان نوشت و از قتل عام و سرکوب شیعیان انتقاد کرد.
میدانید پاسخ امیر عبدالرحمن خان به والی خراسان چه بود؟
«در امور داخلی ما دخالت نکنید.» آری او در پاسخ نامهی والی خراسان نوشته بود که این یک امر داخلی ما است و دولت او حق دارد رعایای شیعه خود را تنبیه و مجازات کند.
در حال حاضر، سخنگویان طالبان نیز هرگونه انتقاد از کارنامهی حذفی حکومت شان را زیر نام «مسایل داخلی» توجیه کرده و مطالبات جامعه جهانی را مبنی بر تشکیل حکومت فراگیر ملی و رعایت حقوق بشر و حق بانوان، «دخالت در امور داخلی افغانستان» خوانده و محکوم میکنند.
دیروز، ۲۵ سپتامبر، سالروزِ قتل عام هزارهها به دستِ جلاد خونآشام امیر عبدالرحمان خان بود. متاسفانه چنانکه دیده میشود از صدوپنجاه سال پیش تا امروز بخش اعظم «امورات داخلی» حکومتهای ما را کشتار، قتل عام، حذف و طرد و سرکوب اقوام و اقلیتهای مذهبی تشکیل میداده است.
کشورهای دیگر در صدوپنجاه سال گذشته اولویتهای دیگری در «امور داخلی» برای خود تعریف کرده بودند: توسعه اقتصادی، پیشرفت فرهنگی، محو بیسوادی، ملتسازی، دولتسازی، بازسازی ارتش، ایجاد راه آهن، اعمار فابریکههای تولیدی و سایر پروژههای انکشافی.
اما اولویت ما فقط و فقط حذفکردن بوده است و همیشه در پی حذف «دیگری» بودهایم. امیر عبدالرحمن ما اولویتش حذف هزارهها بود. امانالله خان ما اولویتش حذف ملاها بود. حبیبالله کلکانی ما اولویتش حذف مکاتب دخترانه بود. نادرشاه اولویتش حذف روشنفکران و سرکوب مردمان شمالی بود. کمونیستها خانه به خانه اخوانی میپالیدند تا حذفش کنند. اخوانیهای ما کمونیست میپالیدند تا بکشند. طالبان، البته همه را دارند حذف میکنند و تفکر حذفی را به مرحله نهایی و تکاملیاش رساندهاند.
سنگ تهداب افغانستان متاسفانه با تفکر حذفی گذاشته شده است. اینجا سرزمینی است که در آن واقعا «انسان گرگ انسان است».