هر سرزمینی از جهان برای زنده نگه داشتن آرمانها و اهداف خود شیوه و مناسکی را پیاده میکنند تحت عنوان آداب و رسوم، که این آداب و رسوم بیانگر بخشی از فرهنگ آن میباشد.
بعد از ظهور اسلام و انطباق جامعه عربی به شمول جزیره العرب (حجاز و شام) و سرزمین عجمان و شرقی ( ایران و خراسان بزرگ)، با آیین اسلام، بسیاری از آداب و رسوم این جوامع از سوی اسلام مهر تأیید خورده و مقداری از آن که وجهه انسانی و فرهنگی نداشت، در تقابل با مذهب قرار گرفت و به نابودی و انحطاط کشیده شد. به این ترتیب تا زمانی که عمل و زندهنگه داشتن این آداب و رسوم، مخالف با موازین اسلام نبود، مورد تأیید اسلام قرار گرفت و تا امروز همچنان جز از فرهنگ مردم باقی ماند.
به عبارت دیگر آداب و سنّتهایى كه مطابق با ارزشهاى اخلاقى، نيك و پسنديده بود و مغايرتى با اصول و ارزشهاى پذيرفته شده دين اسلام نداشت و متضمن مفسده و ضررى نيز نبود، مورد تأييد قرار گرفت. مانند تكريم مهمان، سوگند دستهجمعى، جوار يا پناهندگى، ختنه، غسل جنابت و غسل میت، برگزاری مراسمات فرهنگی و…
در واقعیت امر اینکه آداب و سنّتهاى اجتماعى رايج كه مثبت و مفيد بودند و داراى هيچگونه زيان و ضررى نيز نبودند، بلكه بر عكس كاركردهاى اجتماعى مناسبى نيز داشتند، به امضاى اسلام رسيدند.
روایت و حدیث در زمینهی انطباق اسلام با سنتهای جوامع دیگر بسیار زیاد است. اما در اینجا به یکی دو نکته از پیامبر اسلام و بزرگان دینی استناد میکنیم، تا بار دیگر گوشزد شود که اسلام با نوروز و امثال این سنتها که یک جشن طبیعی و فرهنگی است منافات ندارد.
اول- پيامبر اکرم (ص) در حدیثی می فرمایند: کسی که سنت نیکی را در میان مردم بگذارد که بعد از وی به آن عمل کنند، هم اجر کار خود را دارد و هم مساوی پاداش تمام کسانی که به آن عمل می کنند. همچنین پس از شكستن بتهاى كعبه، خطاب به مردم مكه و ساير مسلمانان گفت: تمامى مفاخر و خونها و اموالى كه نسبت به هم ادعا میكنيد، زير پاى من قرار دارد، مگر كليددارى كعبه و آبرسانى به حجاج؛ از طرف هم چون اعراب مهماننواز بودند، روح حماسی و سلحشوری قوی داشتند، امانتدار بودند، پیمانشکنی را گناه غیرقابل بخشش میدانستند، در راه عقیده، فداکار و از صراحت لهجه کاملا برخوردار بودند. حافظههای نیرومندی برای حفظ اشعار و خطبهها در میان آنان پیدا میشد، و در فن شعر و سخنرانی سرآمد روزگار بودند؛ همهی این سنتها مورد قبول پیامبر اسلام واقع شد.
دوم- همچنین از حضرت علی (ع) توصیهی است به مالک اشتر که فرموده است: آیین پسندیده ای را بر هم مریز که بزرگان این امتْ بِدان رفتار نموده اند و به وسیله آن، مردم به هم پیوسته اند، و رعیّت با یکدیگر سازش کرده اند؛ و آیینی مگذار که چیزی از سنّت های نیک گذشته را زیان رسانَد تا پاداش از آنِ نهنده سنّت باشد و گناه شکستن آن بر تو مانَد.
.
حالا اما آنانی که با نوروز سرستیز گرفتهاند و آن را حرام میدانند، واقعا از متون اسلامی و دینی بیخبر اند، یا اینکه گرایش قومی و تعلقات قبیلوی آنان نمیگذارد که حقیقت و سنتهای حسنه در جامعهی متکثر افغانستان مانند گذشته رواج داشته باشد.
سوم- اسلام آیین اعتدال و انعطاف پذیر است. در تاریخ داریم که مردم بخارا نماز را به فارسی خواندند و تاریخ بخارا چنین آورده است که: «مردم بخارا در اول اسلام، در نماز، قرآن به فارسی می خواندندی و عربی نتوانستندی آموختن و چون سجده خواستندی بانگ کردی: نگون با نگون کنیت».
در همین حال اهل تحقیق نیک می دانند که نخستین بار امام اعظم ابوحنیفه (رح) در قرن اول هجری فتوا و جواز نماز به فارسی را صادر کرد. امام سرخسی هم در کتاب «المبسوط» خود آورده است که اهل فارس از سلمان فارسی خواستند سوره فاتحه را برای آنها به زبان فارسی ترجمه کند تا در نماز بخوانند. سلمان از حضرت پیامبر اجازه خواست. پیامبر اجازه فرمود تا زمانی که کلمات عربی را نیاموخته اند.
وقتی موارد زیادی از انعطاف و تعامل اسلام با رویکردها و سنتهای عقلانی را در تاریخ داریم؛ تحریم نوروز که هیچ منافاتی با دین و اندیشههای فکری و مذهبی ما ندارد، کجایش اشکال دارد که تحریم شود؟