چندین دهه از برقراری رابطه حسنه میان واشنگتن و ریاض می گذرد، ولی سران عربستان پس از سالها به این نتیجه رسیده اند که طناب امریکا نازکتر از آن است که بتوان به آن آویزان بود؛ بنابر این در رویکرد متفاوت با میانجگیری چین برای آغاز روابط مجدد با ایران روی آورده و رضایت داد.
در چند دهه اخیر مقامات عربستان وابستگی زیادی به امریکا داشته اند و در طول سال های اخیر مقامات امریکا نیز حمایتهای زیادی از دولت سعودی کردهاند که نمونه های بارز آن در جنگ اول خلیج فارس (۱۹۹۱)، جنگ دوم خلیج فارس (۲۰۰۳) که هر دو جنگ علیه صدام حسین بوده و همچنین جنگ اخیر یمن که از سال ۱۳۹۴ آغاز شد و امریکا نقش اول حامی برای عربستان را ایفا کرد.
حالا اما گذر زمان نشان داد که امریکا نمیتواند تکیه گاه مطمئنی برای سعودیها باشد و ریاض با چرخش به سمت شرق و به ویژه چین، رویکرد جدیدی برای خود ترسیم کرده و با اعلام برقراری رابطه میان عربستان- ایران، این رویکرد تقویت شده است.
ایران هرچند در طول چهار دهه گذشته با کشورهای شرقی به شمول روسیه و چین رابطهی دوستانهی داشته است؛ اما با رویکار آمدن ابراهیم رئیسی در ایران و دستور رهبر جمهوری اسلامی با عنوان (نگاه به شرق) این روند بیشتر تقویت گردی..
اما عربستان در چند سال اخیر با توجه به موضوعات مختلف، از امریکا ناامید گردید. یکی از مهمترین مسائل، جنگ یمن است که در آغاز امریکا فعالانه از عربستان حمایت کرد؛ اما به مرور زمان این حمایت کم رنگ گردید و در نهایت عربستان تک و تنها در باتلاق یمن باقی ماند.
بنا سران سعودی ناگزیر شدند تا با تکیه و اعتماد بر چین و از سرگیری روابط با کشورهای همسایه از جمله ایران، تا حدودی زیادی هم از مشکلات این کشور در منطقه بکاهد و هم از وابستگی بیش از حد عربستان به امریکا کم کند.
البته این رویکرد همگرایی و آغاز روابط ایران و عربستان میتواند به نفع خاورمیانه باشد. اوضاع این منطقه حد اقل در یک دهه اخیر در شرایط مناسبی نبوده و نیاز میباشد که کشورهای منطقه هرچه بیشتر با همگرایی و در عین حال با جلوگیری از دخالت های کشورهایی دیگر، اقدام به رفع مشکلات و سوءتفاهم های فی مابین خود نمایند که اعلام برقراری رابطه میان ریاض – تهران می تواند چشم اندازی خوبی برای این منطقه از جهان داشته باشد.
این روزها پرونده هایی همچون تروریسم در سوریه، جنگ یمن، اوضاع لبنان، حملات اسراییل و گسترش شهرکهای صهیونیستی در فلسطین اشغالی، مسئله افغانستان و مسایل دیگر، مردم منطقه را با مشکلات زیادی مواجه کرده و نیاز است تا کشورهای اسلامی از جمله ایران و عربستان با رویکردی دوستانه اقدام به رفع این مشکلات بنمایند تا آرامش و صلح در منطقه فراگیر شود.
در زمینه افغانستان هم، بخش از ماجراها بر میگشت/ می گردد به تقابل عربستان و ایران. البته در مقاطع خاص از جمله دوران مقاومت اول این دو کشور بصورت نیابتی رو در روی هم قرار گرفتند. ولی در سالهای پسین بیشتر تقابلهای به صورت ایدولوژی و فکری بوده است که حاصل آن انفجار و انتحار دهها و صدها مسجد و مدرسه و آموزشگاه و زایشگاه از سوی گروههای تروریستی وابسته به دنیای عرب و افزایش نفوذ فکری- فرهنگی دو کشور در زمینههای متنوع و جاهای مختلف بوده است.
برای ایران، آغاز رابطه حسنه با عربستان میتواند بخشی از مشکلات و گرفتاریهای این کشور را در یمن و لبنان و سوریه و… کاهش دهد. اما در زمینه افغانستان با توجه به اینکه سیاست عربستان در بیست سال گذشته و یک و سال و نیم اخیر به ظاهر تقریبا منفعل بوده است، اما در باطن همچنان حامی مالی و ایدولوژیک گروههای افراطی؛ آینده این روند را مبهم ساخته است.
عربستان خواسته یا ناخواسته با گروههای سلفی منافع مشترک دارد. همانطوریکه از آغاز دوران جهاد در افغانستان این منافع و همسویی با گروههای مختلف در افغانستان دیده شده و تا دوره اول حاکمیت طالبان و حمایت از گروههای بنیادگرا بر همه روشن است.
اما ایران بیشتر طرفدار افغانستان با تکثر قومی و مذهبی است که در آن تاجیکان و شیعیان به شمول هزارهها در قدرت سهیم باشند.
حالا هم با توجه به آغاز مجدد روابط دو کشور، که خود را سردمداران جهان اسلام میدانند، اگر ایران و عربستان بر مجادلات و اختلافات بر کشورهای دیگر به توافق برسند، در افغانستان نیز این امکان وجود دارد که دو کشور از نفوذ خویش کار گرفته و گروههای قومی و حزبی را برای ایجاد یک حکومت همه شمول مردمی تحت فشار بگذارند.
روند تاثیرگذاری آغاز رابطه ایران و عربستان در افغانستان زمانی دیده میشود که عربستان گروههای همسو با ایدولوژی خود را تحت فشار قرار دهد تا جلو افراط گرایی، تک محوری و تکفیر مخالفان را بگیرد و به خواستههای مشروع احزاب و مذاهب دیگر برای ایجاد آزادیها، تن دهد.
از طرفی هم اگر ایران بخواهد از این رابطه در زمینه افغانستان استفاده کند؛ فرصتهای زیادی برایش میسر است. قطعا آینده منافع ایران در همراهی با مردم این کشور است. بنا ایران میتواند با دستان باز تر در راستای فشار بر طالبان برای پذیرش طرح های مردم و سیاسیون در همکاری مشترک با عربستان کار کند.
البته هنوز رفتار دو کشور در زمینهی مسائل مختلف منطقهی بعد از امضای توافق معلوم نشده است که به کدام سمت و سو زاویه پیدا میکند تا در زمینه افغانستان هم بشود نتیجه گرفت؛ اما بازهم بازه زمانی متوسط، مشخص میکند که آغاز این رابطه مجدد به کجا میانجامد و تأثیر آن بر منطقه و افغانستان تا چه حد ملموس میباشد.