اعتصاب غذایی خانم تمنا زریاب پریانی دیروز رسماَ پایان یافت. او به مدت ۱۲ روز در شهرِ کلنِ آلمان اعتصاب غذایی کرد تا از جهان مطالبه کند که اقدامات زنستیزانهی طالبان را آپارتاید جنسیتی تلقی کنند و با این گروه برخورد جدی نمایند.
خانم پریانی دیروز پس از ۱۲ روز به اعتصاب غذایی خود پایان بخشید و گفت که به زودی مرحله جدیدی از مبارزات خود را آغاز میکند.
اگرچه کشورهای غربی حتا در حد صدور یک اعلامیه هم به اعتصاب غذایی خانم پریانی واکنش نشان ندادند، اما این امر نباید باعث دلسردی مبارزان راه آزادی و عدالت در افغانستان گردد. زیرا این اعتصابات و اعتراضات اگر امروز نتیجه ندهد، در صورت تداوم حتما فردا نتیجه خواهد داد.
مهم این است که بدانیم ما برای پیروزی در مبارزات برابریخواهانه – اعم از برابریخواهی قومی، جنسیتی و مذهبی – در افغانستان نیاز به مداخله و همکاری خارجی داریم.
کسانی که با تاریخ خاورمیانه جدید آشنا هستند میدانند که اگر مداخلات خارجی و فشارهای بیرونی نمیبود حتا تا هنوز نهاد بردهگی و بردهداری در خاورمیانه پابرجا بود چه برسد به موضوعات مانند حقوق زنان، حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی و سایر این مفاهیم.
وقتی تاریخ «خاورمیانه جدید» میگویم، بسیاریها آغاز این تاریخ را حمله ژنرال ناپلئون به مصر میدانند.
هنگامی که ناپلئون به مصر لشکرکشی کرد، در آن زمان در خاورمیانه و در قلمرو امپراتوری عثمانی، بر خلاف روح برابریخواهانهای که در اسلام وجود دارد، هنوز سه گروه نابرابر وجود داشت: زنان، بردگان و غیرمسلمانان.
غیرمسلمانان هنگامی در خاورمیانه به مساوات و برابری دست یافتند که در پایان قرن هجدهم نیروهای اعزامی به فرماندهی بناپارت مصر را اشغال کرده و برای اداره امور به استخدام قبطیها و مسیحیان بومی روی آوردند.
استخدام قبطیها و مسیحیان از سوی بناپارت، موقعیت این گروههای دینی را بهبود بخشید و آهسته آهسته در قرن نوزدهم بحث مفهوم شهروندی برابر همه اتباع – فارغ از مذهب و دین شان- در امپراتوری عثمانی هوادار پیدا کرد، تا اینکه سرانجام این امپراتوری در تاریخ سوم نوامبر ۱۸۳۹ فرمان معروف به «خط شریف گلخانه» را صادر کرد. در این فرمان نخستین گام رسمی در راستای شهروندی برابر همه اتباع – فارغ از ملاحظه مذهب و دین – برداشته شده و در آن آمده بود: «این امتیازات دادهشده از جانب امپراتوری به تمام اتباع مان قابل تسری است، به هر مذهب یا فرقهای که تعلق داشته باشند…»
آنچه باعث شد تا امپراتوری مفهوم شهروندی برابر همه اتباع را به رسمیت بشناسد، حمایت و فشار کشورهای اروپایی بود. همه کشورهای اروپایی حتا تزارهای روسیه در آن زمان از اعطای حقوق برابر برای اقلیتهای مذهبی، به ویژه مسیحیان، حمایت میکردند.
دومین نهادی که در اثر فشارهای خارجی برچیده شد، نهاد بردهداری بود. نهاد بردهداری با فشار انگلیسیها بر امپراتوری عثمانی برچیده شد. سایر کشورهای اروپایی در این زمینه علاقهمندی نداشتند، اما انگلیسیها خیلی پیگیر موضوع لغو نهاد بردهداری بودند. آنها در ۱۸۵۸ موفق شدند فرمانی از سلطان عثمانی بگیرند که داد و ستد بردگان سیاه را در سراسر امپراتوری، جز در حجاز، ممنوع میکرد.
اگر این فشار انگلیسیها نمیبود، نهاد بردهداری حامیان سرسخت خود را داشت و به این زودی لغو نمیشد. یکی از حامیان نهاد بردهداری علمای مکه بود. مثلا در کتابهای تاریخ آمده است که وقتی امپراتوری عثمانی تحت تاثیر دنیای غرب فرمانی برای لغو بردهداری صادر کرد، تعدادی از علمای دین در حجاز با این فرمان مخالفت کرده و آن را ناسازگار با اسلام خواندند و علیه این امپراتوری فتوای جهاد صادر نمودند.
رییس علمای مکه که شیخ جمال نام داشت، در فتوای خود نوشته بود: «منع تجارت برده مخالف شرع است…» و در پایان نیز نوشته بود: «که ترکها با ارائهی چنین برنامههایی به کفر گرویدهاند. ریختن خون آنها حلال و به بردگی گرفتن فرزندان شان جایز است.»
مفتی اعظم استانبول، عارف آفندی، مجبور شد به این فتوا پاسخ بنویسد و بگوید که منع فروش کنیز و غلام شایعه دشمنان دولت فخیمه عثمانی است.
تصور کنید اگر یک فشار خارجی نمیبود، آیا ممکن بود نهاد بردهداری لغو گردد.
پس از بردهها و اقلیتهای مذهبی، سومین گروه مورد تبعیض زنان بودند.
زنان هنوز در شماری از کشورها از جمله در افغانستان به شدت مورد تبعیض قرار دارند. دستیابی زنان به حقوق برابر با مردان در افغانستان نیز نیاز به اعمال فشار خارجی دارد. همانگونهای که اعمال فشار باعث لغو نهاد بردهداری شد، میتواند عامل دستیابی زنان به حقوق برابر در افغانستان نیز گردد.
بنابراین، برای اینکه جامعه جهانی و کشورهای منطقه را ناگزیر بسازیم که فشار جدیتر بر طالبان وارد کنند، باید آزادیخواهانهی ما را در سراسر جهان تشدید کنیم و تداوم ببخشیم. مخاطب این مبارزات ما باید جامعه جهانی و کشورهای منطقه و سازمانهای حقوق بشری باشد.
ما باید با اعتراضات مداوم و گسترده، جهان و منطقه را متقاعد کنیم که بر طالبان فشار وارد کنند. بدون فشار و مداخله خارجی، ممکن نیست طالبان حقوق زنان را به رسمیت بشناسند.