در نبشته قبلی راجع به نوروز و جشن سال نو خورشیدی، از گذشتهی تاریخی و مستنداتی از مورخین و بزرگان اسلامی گفته شد. همچنین اشارهی به رسوم و عنعنات جشن نوروز در افغانستان و مناطق مختلف آن گردید. در مطلب فعلی اما به جشن باستانی نوروز در چند دههی پسین در افغانستان اشاره میشود.
۱- نوروز در زمان ظاهرشاه: در مورد بزرگداشت نوروز در زمان آخرین شاه افغانستان، ظاهر شاه (۱۳۱۲- ۱۳۵۲) با توجه به رویکرد عیاشی مشربمآبانه و عیش و عشرت وی، با شکوه ویژهای برگزار میشد. شاید رویکرد و نگاه ظاهرشاه به نوروز یک نگاه فرهنگی- تاریخی نبود، ولی بزرگداشت و برگزاری این جشن حتی برای خوشی و عشرت هم اگر از سوی ظاهرشاه بود، ولی کمکی به حفظ این عنعنهی دیرین مردم افغانستان کرد.
با استناد تاریخ و شهادت مشاهیر، در زمان ظاهرشاه مردم از سراسر کشور به شهر مزارشریف، مرکز ولایت بلخ میآمدند. هنرمندان در کافههای تازه تأسیس شهر کنسرتها برپا میکردند، بازیهای محلی همچون بزکشی در سطحی بزرگ برگزار میشد و در حقیقت در سراسر شهر برای دستکم یک هفته جشن بود.
۲- زمان داود خان: روال برگزاری نوروز در افغانستان بویژه مزارشریف تا زمان پایان حکومت محمد داوودخان، اولین رئیسجمهوری افغانستان نیز ادامه داشت؛ اما با روی کار آمدن دولت دموکراتیک تحت حمایت شوروی سابق، تجلیل از نوروز ازآنجاییکه به نظر میرسید رنگ مذهبی دارد، رونق ویژهاش را از دست داد. با این حال، مردم هیچگاه از تجلیل نوروز دست نکشیدند.
داود خان هرچند نگاه اقتصادی اش به مسایل فرهنگی اقوام از جمله عنعنهی جشن نوروز میچربید، ولی هیچ مدعای وجود ندارد که وی حد اقل از برگزاری آن جلو گیری کرده باشد، کما اینکه در برگزاری آن به صورت ویژه تا حدودی عمل کرد.
اما دوران حاکمیت خلق و پرچم، نوروز به عنوان یک جشن فرهنگی- دینی و تاریخی به حاشیه رفت؛ هراس سران حزب خلق بیشتر ناشی از رویکرد مذهبی نوروز بود که زیاد این مراسم را برجسته نکردند.
۳- دوران مجاهدین: هرچند دوران مجاهدین با توجه به تحولات داخلی و بحرانهای موجود، مجالی زیادی برای برگزاری اینگونه جشنها نبود. از طرفی هم اکثریت مردم کشور زیر بار گلوله و فشارهای اقتصادی مضاعف بودند؛ ولی با آنهم این جشن کماکان در شهر مزار شریف همان رنگ و رخ فرهنگی- دینی را داشت و برگزار میشد.
۴- دوره اول طالبان: با تسلط طالبان بر اکثریت خاک افغانستان و به ویژه شهر مزارشریف در سال ۱۳۷۷ خورشیدی، تجلیل از نوروز از سوی مولوی نیازی، بدعت نام گرفت و مردم از برگزاری آن منع شدند. عبدالمنان نیازی در آن زمان به مردم دستور داد که کلمه نوروز را به زبان نیاورند و از روز آغاز بهار با نام روز اول سال یا جشن دهقان، یاد کنند.
در سه سال حاکمیت طالبان در افغانستان، مولوی نیازی و دیگران با وجود ممانعت از برگزاری جشن نوروز، اما مردم افغانستان بویژه (ایشانها و مسئولان و هیئت امنأ روضه حضرت علی ع)، مراسم جهنده بالا و درفش نوروز را بدون حضور مقامهای دولت طالبان انجام دادند.
۵- دوره جمهوریت: طالبان تا اواسط سال ۱۳۸۰ بر افغانستان حکومت کرد و سپس با حمله ناتو به افغانستان، امارت اسلامی از هم پاشید و دولت جدید (جمهوری اسلامی در افغانستان) روی کار آمد. در دو دهه حکومت جمهوریت در افغانستان، بلخ بار دیگر به محل جشن و شادمانی نوروز تبدیل شد.
عطا محمد نور که در طول دوره جمهوریت و نزدیک به بیست سال که حاکمیت بلخ را در دست داشت، بر برگزاری هرچه با شکوه نوروز همت گماشت.
وی این جشن را به یک جشن ملی و عنعنوی در سطح افغانستان تبدیل کرد. هرچند قبل از آن نیز نوروز در افغانستان تجلیل میشد، ولی اشتراک مسئولین رده بالای حکومت که به تعمیم این فرهنگ بیفزاید، مرسوم نبود.
با تلاش والی قبلی بلخ دولت پیشین افغانستان بودجه مشخصی برای تجهیز و آرایش شهر مزارشریف به مناسبت نوروز در نظر میگرفت.
مردم نیز از سراسر کشور به این شهر میآمدند. یک هفته اول فروردین/ حمل در سراسر شهر مزارشریف شور و هلهله برپا بود. معمولا شب دوم سال جدید با مراسم آتشبازی همراه میشد و صدای موسیقی و شادمانی مردم در خیابانها دستکم برای یک هفته به گوش میرسید.
مهمترین بخش جشن نوروز در شهر مزار شریف، برگزاری مراسم جهنده بالا بود که با حضور عالی ترین مقامات حکومت مرکزی و محلی برگزار میشد. عطامحمد نور به عنوان عالی ترین مسئول محلی همه ساله در این جشن شرکت میکرد. یکی از مهمترین سنتهای که از سوی حاکمیت محلی بلخ در این روز صورت میگرفت، گزارش دهی از کارکرد یکساله در ولایت بلخ بود. این گزارش دهی سبب شده بود که هم نوروز در ابعاد فرهنگی، تاریخی، دینی و حتی سیاسی همچنان در جامعه راه باز کند؛ از طرفی هم بلخ و شهر مزار شریف به عنوان شهر نمونه در انکشاف شهری و اقتصادی، بین شهرهای افغانستان الگو و نمونه معرفی شده بود.
با این وجود در حالیکه یک نوروز از حاکمیت طالبان بر افغانستان میگذرد و چند روزی دیگر دومین نوروز نیز فرا میرسد؛ اما این جشن در این دوسال تحت تأثیر عوامل مختلف بشدت کمرنگ شده است.