سازمان همکاریهای اسلامی اعلام کرده است که هیئتی را به رهبری اکادمی بینالمللی فقه اسلامی به کابُل فرستاده است تا با طالبان در باره مورد «مدارا و اعتدال در اسلام و حق کار و آموزش زنان» صحبت کند.
این هیئت در حال حاضر در کابل است و تا هنوز با شماری از مقامات طالبان از جمله وزیر امر بالمعروف آن گروه دیدار کرده است.
اکادمی بینالمللی فقه اسلامی و سازمان همکاریهای اسلامی شاید امیدوار باشند که بتوانند در این سفر خود دیدگاه طالبان را در زمینه حقوق زنان تصحیح و تعدیل کنند، اما من، به دلایل متعدد، معتقدم که این هیئت نیز بدون کدام دستاورد افغانستان را ترک خواهند گفت.
مهمترین دلیل من، جهل مرکبِ طالبان است. ما دو نوع جهل داریم: جهل بسیط و جهل مرکب. جهل بسیط، یعنی اینکه کسی چیزی را نداند و به ندانستن خود معترف باشد. چنین جهلی را با گفتگو میتوان برطرف کرد. اما جهل مرکب، عبارت از جهلی است که کسی چیزی را نداند اما معتقد باشد که میداند.
چنین جهلی را با گفتگو نمیتوان مداوا کرد. شاعری هم میگوید که:
هر آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
مشکل بزرگ طالبان نیز همین جهل مرکب شان است. اینها در حالی که در حوزه معرفت دینی چیزی زیادی نمیدانند و تمام معلومات و دانستنیهای شان از دین در خواندن چند کتاب فقهی جامانده از قرون هفت و هشت هجری خلاصه میشود، اما ادعای شان این است که در حوزهی علوم دینی خودکفا هستند.
محمد خالد حنفی، وزیر امر بالمعروف طالبان، بارها به مناسبتهای مختلف در رسانهها اعلام کردهاست که این گروه در حوزه علوم دینی خودکفا هستند و نیاز به مشوره، آراء و نظریات و فتاوای علمای کشورهای خارجی ندارند.
همچنان سخنگویان این گروه، از جمله ذبیحالله مجاهد، هم چندباری مطرح کرده است که برای امارت اسلامی فقط نظریات شورای علمای افغانستان قابل قبول است و بس.
تصور کنید وقتی گروهی در معرفت دینی ادعای خودکفایی کند، شما چطوری میتوانید آنها را از طریق گفتگو قانع کنید که دیدگاههای خود را تعدیل و تصحیح کنند؟!
گفتگو وقتی نتیجه میدهد که دوطرف تواضع علمی داشته باشند و بدانند که ندانستنیهای شان بیشتر از دانستنیهای شان است. اما گروهی که تصور میکند در حوزه معرفت دینی خودکفا است، اساسا به گفتگو احساس نیاز نمیکند.
چنین گروههایی حتا اگر مجبور شوند که نظریات مخالفان خود را بشنوند، آنگاه به جای گفتگو ترجیح میدهند که «جدل» کنند. هنر مجادله، عبارت از هنری است که در آن هیچ یکی از طرفین از مواضع خود، فارغ از درستی و نادرستی آن، عقبنشینی نمیکند. در «جدل» هدفی که دنبال میشود، پیروزی بر خصم است، نه کشف حقیقت. یکی از ابزارهای اهل جدل، تکفیر است. اهل جدل وقتی که دیدید در استدلال و منطق کم آورده است، به حربه تکفیر متوسل میشود.
مناظراتی که هر از گاهی در پاکستان میان وهابیها و دیوبندیها و بریلویها برگزار میشود، از جنس «جدل» است. طالبان نیز به دلیل اینکه در مدارس پاکستان درس خواندهاند، با هنر جدل آشنا هستند.
بنابراین، هر نهادی که میخواهد با این گروه در مسایل دینی بحث کند، نباید انتظار گفتگو را داشته باشد، بلکه باید خود را آماده مجادله بسازد. در مجادله نیز طبیعی است که کسی از موضع خود عقبنشینی نمیکند و امکان تعدیل و تصحیح دیدگاهها منتفی است.