شماری از رسانهها به نقل از یکی از اعضای مجلس اسلامی ایران گزارش داده است که طالبان در دیدار با هیئت ایرانی خواستار ارسال کتابهای مرتضی مطهری شدهاند.
مرتضی مطهری یکی از اندیشمندان ایرانی است که در زمینه مسایل دینی و فلسفه اسلامی دهها جلد کتاب نوشته و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته است.
مطهری را میتوان یکی از پیشگامان نهضت احیای فکر دینی در ایران خواند.
او همانند علامه اقبال لاهوری، علی شریعتی و برخی دیگر از متفکران جهان اسلام، دغدغه اصلاح اندیشه اسلامی را داشت و در آثار خود تلاش کرده است خوانش متناسب از دین با مقتضیات عصر مدرن ارایه کند.
در قرائتی که او از اسلام ارایه میکند، این دین نه تنها ناسازگار با حقوق زنان، جمهوریت، آزادی بیان و آزادی اندیشه نیست، بلکه موید و تقویتکنندهی آنها است.
مرتضی مطهری تا آنجا به آزادی اندیشه تاکید میکند که در اوایل انقلاب اسلامی خواهان ایجاد کرسی تدریس مارکسیسم در دانشگاه تهران شده بود.
یکی از راههای ایجاد تحول درونی در طالبان، خواندنِ کتاب چهرههای مانند مرتضی مطهری و یوسف قرضاوی و امثال آن است.
خواندن آثار این متفکران باعث خواهد شد که طالبان بتوانند میان ایدیولوژی خود و جمهوریت آشتی برقرار کرده و یک نظام معتدل اسلامی را تاسیس کنند.
در اعجاز کتاب همین بس که کارل پوپر آنچه را که «معجزه یونانی» میخواند، محصول بازار کتاب میداند. پوپر میگوید که آتن در طی قرون ششم و پنجم پیش از میلاد به دستاوردهای در عرصه آزادی، دموکراسی و فلسفه دست یافت که از آن میتوان به «معجزة یونانی» تعبیر کرد. یکی از چیزهایی که به باور او زمینه را برای دستیابی یونان به چنین اعجازی فراهم کرد، ابداع کتاب نوشتاری، انتشارات و بازار کتاب بود. او میگوید که این اتفاق در سال ۵۵۰ پیش از میلاد و به ابتکار حاکم آتن، پیسیستراتوس جبار، اتفاق افتاد. تا پیش از او، اشعار حماسی هومر سه صد سالی بود که وجود داشتند. اما او در حدود سال ۵۵۰ میلادی این اشعار را در تعدادی زیادی نسخههای دستنویسشده توسط بردگان باسواد در کاغذهای پاپیروسی که از مصر وارد میشدند تکثیر کرده و برای عموم به فروش گذاشت. این رویداد باعث شد که در آتن نخستین بازار کتاب اروپایی به وجود آمده و مردم کتاب بخوانند و کتاب بنویسند و در معرض فروش قرار دهند. شکلگیری بازار کتاب در یونان، معجزه یونانی را رقم زد.
بنابراین، میتوان گفت که اگر طالبان نیز به کتاب و کتابخوانی علاقه نشان بدهند، خیلی خوب است و این میتواند سرآغاز تحول درونی آن گروه باشد.
اما متاسفانه من تا هنوز شاهد تمایل طالبان به کتاب و کتابخوانی نبودهام. شاید یکی از طالبان معتدل به نماینده مجلس اسلامی ایران چنین پیشنهادی کرده باشد، اما جریان غالب و اکثریت در میان طالبان خود را بینیاز از کتابهای متفکران خارجی میدانند.
همین چند روز پیش بود که خالد حنفی، وزیر امر بالمعروف طالبان، در ولایت غور و پیشتر در جای دیگر و به مناسبت دیگر ادعا کرده بود که طالبان در زمینه علم و دین خودکفا هستند و نیاز به فتوا و آراء و نظریات متفکران خارجی ندارند. افزون بر این، طالبان تربیتیافتهگان مدارس دیوبندی پاکستاناند. ذهنیتی در مدارس دیوبندی حاکم است که بر بنیاد آن، دانشآموختگان آنها به جز کتابهای علمای متقدم، به آثار متفکران متاخر و معاصر اهمیتی قایل نمیباشند. آنها به «فضل تقدم» باور دارند و معتقداند که علمای معاصر نمیتواند در علم و دانش قابل مقایسه با علمای متقدم و سدههای میانه باشند. آنها در باب آراء و نظریات علمای متقدم، خود را عالمتر از دیگران میدانند و به همین دلیل ادعا میکنند که در حوزه علم دینی به خودکفایی دست یافتهاند.
وقتی گروهی ادعای خودکفایی در علم کند، چه نیازی به کتابخواندن دارد؟!
کسی کتاب میخواند که میخواهد بر دانش و معلوماتش افزوده گردد، نه آنهایی که تصور میکنند از نگاه علمی خودکفا هستند.