حتما در خبرها خواندهایم که بیارزشترین پاسپورت دنیا، پاسپورت افغانستان است. پاسپورت افغانستان داشته باشی، در فرودگاههای کشورهای خارجی بیشتر از هر مسافر دیگری بازرسی میشوی و پولیسهای مرزی به چشم یک تهدید بالقوه به سویت نگاه میکنند.
در اعتبار پاسپورتها عوامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بسیاری نقش دارند، اما آنچه بیش از همه باعث بیاعتباری پاسپورت افغانستان شده است، گره خوردن نام این کشور با تروریسم است.
افغانستان در دنیا هم به عنوان کشور قربانی تروریسم و هم به عنوان بهشت امن تروریستان شناخته میشود. به همین دلیل تا پاسپورت کشور ما را میبینند، تصاویر افراد مسلسلبدست عمامهدار و با ریشهای بلند در ذهن شان رژه میروند که در اخبار مرتبط با افغانستان از طریق صفحه تلویزیون دیدهاند.
در بازنماییهای رسانهای، افغانستان همیشه و به مدت نیم قرن با این تصاویر به دنیا معرفی گردیده است.
یک افغانستانی وقتی میبیند که پولیسهای مرزی در خارج، تحت تاثیر این بازنمایی رسانهای، هر شهروند کشور ما را به چشم یک تهدید بالقوه نگاه میکند، شاید برنجد و شروع کند به ایراد دفاعیههای مانند اینکه «ما قربانی تروریسم هستیم، نه تروریستپرور و امثال آن.»
در این دفاعیهها نیز بخشی از حقیقت نهفته است، اما نمیتوان کاملا منکر تروریسمپروری مردم افغانستان نیز شد.
من به عنوان یک افغانستانی میخواهم به صراحت بگویم که کشور ما به دلایل متعددی بهشت امن تروریستان است و دنیا حق دارد که به ما به چشم یک تهدید نگاه کند.
من منکر این نیستم که خالق و حامی تروریسم در منطقه قدرتهای بزرگ دنیا هستند. و این را نیز میدانم که از طالب و القاعده شروع تا داعش به حمایت آمریکا ظهور کردند. اما آنچه مردم افغانستان را سزاوار سرزنش میسازد، میزبانی از تروریسم بینالمللی است. ما در نیم قرن گذشته، همیشه میزبان تروریسم بودهایم. تنها امروز نیست که در افغانستان بیشتر از بیست گروه تروریستی فعالیت میکنند، در دوره جهاد افغانستان نیز جنگجویان چچنی، عرب، عجم و ترک و تاتار در کشور ما حضور داشتند. گفته میشود که افغانستان در دوره جهاد میزبان حدود ۵۰۰۰ عربستانی، ۳۰۰۰ یمنی،۳۰۰۰ الجزایری ،۲۰۰۰ مصری ، ۴۰۰ تونسی ،۳۵۰ عراقی ، ۲۰۰ لیبیایی، وده ها نفر اردنی بود.
آنچه افغانستان را به محل همایش تروریسم مبدل کرده است، افزون بر فروپاشیدگی دولت در اینجا، ذهنیت امتگرای ما است. در عصری که مردمان دنیا خود را در قالب ملتها تعریف میکنند و دولتهای ملی خود را تشکیل دادهاند، ما افغانستانیها هنوز در قالب امت مسلمه میاندیشیم. شعار «امت مسلمه» یک شعار انترناسیونالیستی است و مرزهای جغرافیایی را به رسمیت نمیشناسد. محمد قطب، یکی از فعالان جنبش اخوان المسلمین، درباره «تئوری امت مسلمه» چنین می گوید: «امت اسلامی مجتمعی است که مؤمنین به خدا و قرآن و شریعت محمدی، بی توجه به نژاد، زبان، قومیت و مکان جغرافیایی و سایر وجوه افتراق و تمایز در آن گردهم میآیند، قا لبگیری می شوند و به منزله یک تن واحد در سلک اخوت و مساوات اسلامی متجلی میگردند.»
این شعار در عصری که دیگران درهای خود را سفت و سخت به روی جهادگرایان بینالمللی بستهاند، کشور ما را به همآیشگاه تروریسم بینالمللی تبدیل کرده است. در نیم قرن گذشته، ما با همین شعار از تندروان عرب و عجم و ترک و تاتار در افغانستان میزبانی کردیم.
آیا وجود این ذهنیت در میان ما نیز یک بازنمایی رسانهای است؟! نخیر.
بنابراین، اگر میخواهیم نام ما با تروریسم گره نخورد و ما افغانستانیها در خارج به چشم یک تهدید بالقوه نگریسته نشویم، باید به همپیمانی با تروریسم بینالمللی و میزبانی از آنها خاتمه بدهیم و کشور خود را نه همچون مرکز و امالقرای جهادگرایان، بلکه همچون یک دولت -ملت نرمال و عادی تعریف کنیم.
یکی از رسوم دیگری که به تشدید بحران تروریسم در افغانستان کمک کرده است، فرهنگ مهماننوازی است.
مهماننوازی یکی از عنعنات و رسوم مردم افغانستان است. میزان مهماننوازی افغانستانیها در سطحی است که زشتترین حرکات و رفتار مهمان را تحمل میکنند، اما رنجش خاطر وی را نه.
در مورد مهماننوازی افغانستانیها میگویند، اگر مسافری با دست خالی در سراسر کشور سفر کند، گرسنه نخواهد ماند و در همه جا استقبال خواهد شد.
این رسم در روزگاری که مردم زندگی قبایلی داشتند یک فضیلت بود، اما آیا زمان آن نرسیده که افغانستانیها این رسم را مورد بازبینی قرار داده و از خود بپرسند که با مهمانان خطرناک چه کنند و آیا مهماننوازی شان شامل تروریستان هم شود یا خیر.
وقتی برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱ مورد حمله قرار گرفت، ایالات متحده آمریکا از طالبان خواست که اسامه را به آن کشور تحویل بدهند یا از افغانستان اخراج کنند. ملا عمر این پیشنهادها را مخالف فرهنگ مهماننوازی افغانستانیها خوانده و رد کرد. این مهماننوازی باعث شد که ۲۰ سال آمریکا نیز مهمان ناخوانده ما شود.
اگر مانند ملا عمر رفتار کنیم و از مهمانان خطرناک خارجی میزبانی کنیم، نباید توقع داشته باشیم که تصور دنیا نسبت به ما تغییر کند و پولیسهای مرزی با ما در فرودگاهها رفتار شایسته داشته باشند. بیایید خود ما تغییر کنیم تا رفتار دنیا نیز نسبت به ما تغییر کند.