در ۱۵ اگوست سال ۲۰۲۱ هنگامی که کابل به دست طالبان سقوط، من در خانهی یکی از دوستانم در شهر مزار شریف پنهانی زندگی میکردم.
در همین روز یکی از اقارب ما تماس گرفت و گفت: نترس، طالبان فرمان عفو عمومی صادر کرده اند؛ بنابراین، کسی آزار و اذیت نخواهند کرد.
من با وجود آنکه در حکومت پیشین کدام موقف دولتی نداشتم، اما به عفو عمومی طالبان اعتماد نکردم.
چرا اعتماد نکردم؟
شاید یک دلیلش این بود که من در گذشته یکی از اعضای کمیسیون اعزاز و خاکسپاری حبیبالله کلکانی بودم. در جریان شش ماه فعالیت این کمیسیون، ما همیشه با مردم در بارهی غدر و خیانتی صحبت میکردیم که نادرشاه در حق امیر حبیبالله کلکانی مرتکب شده بود.
امیر حبیبالله کلکانی، شاه تاجیکتباری بود که در پی شورش مردمی علیه امانالله خان به قدرت رسید. حکومت ۹ ماهه او سرانجام در جنگ با لشکر قبایلی نادرشاه شکست خورد و سرنگون شد. او پس از سرنگونی حکومتش در شمالی میزیست. نادرشاه که از حضور او در شمالی هراس داشت، برای اعتمادسازی در صفحه قرآن مهر کرد و به کلکانی نوشت: «من نادرشاه به این قرآن مجید سوگند یاد میکنم که تو و اعضای حکومت تان را با کمال مصوونیت در حکومت اشتراک داده و در پیمان خود صادق میباشم.»
حبیبالله کلکانی که مرد روستایی، مومن و معتقدی بود به این پیمان نادرشاه اعتماد کرده و به کابل رفت و در آنجا متاسفانه توسط لشکریان قبایلی اعدام شد.
در شش ماهی که این در کمیسیون خاکسپاری فعال بودیم، همیشه این رویداد را برای مردم به عنوان یکی از نمونههای غدر و خیانت نادرشاه بازگو میکردیم.
بازگویی مکرر این رویداد برای مردم باعث شده بود که همواره این صحنه در ذهنم مجسم باشد و فرمان عفو طالبان را نیز دامی برای صید مخالفان این گروه بدانم. به تعبیر دیگر، این نتیجه تاریخی اجازه نمیداد که به عفو طالبان باور کنم. تاریخ نیز برای همین است که از گذشته عبرت بیاموزیم و درسهای آن را چراغ راه ما به سوی آینده بسازیم.
البته بسیاریها از این تجربه تاریخی درس نگرفته بودند و فراموش کرده بودند. این دسته به فرمان عفومی طالبان اعتماد کردند و تعدادی بسیاری از آنها یا ترور شدند و یا هم زندانی.
هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) به تازهگی گزارش داده است که این سازمان در دو سال گذشته ۸۰۰ مورد قتل، شکنجه و بازداشت نظامیان پیشین از سوی طالبان را ثبت کرده است.
در گزارش این سازمان آمده است که از ۱۵ اگوست سال ۲۰۲۱ تا ۳۰ جون سال جاری، ۲۱۸ تن از مقامات و اعضای نیروهای امنیتی و دفاعی پیشین از سوی طالبان ترور شدهاند.
یوناما ترور، قتل، شکنجه و بازداشت نظامیان پیشین را «خیانت به اعتماد» این نیروها به عفو عمومی طالبان خوانده است.
اعتماد به طالبان متاسفانه ریشه در ناآگاهی مردم به نقش دروغ در رژیمهای توتالیتار و فاشیستی دارد. رژیمهای توتالیتار و فاشیستی، یکی از ویژهگیهایش استفاده حداکثری از دروغ است. گوبلز، وزیر تبلیغات رژیم نازی، از نقش حیاتی تکرار دروغ در نازیسم صحبت میکرد. اصلا فاشیستها حقیقت را به حقیقت عینی و حقیقت اسطورهای دستهبندی میکنند و حقیقت یک فاشیست را حقیقت اسطورهای میدانند نه حقیقت عینی.
فاشیستهای امروزی هم اکثرا دروغ میگویند. یک نمونهاش ترامپ است. در گزارشی واشنگتن پست نوشته بود که ترامپ در طی دورهی چهارساله حاکمیت خود نزدیک به ۳۰ هزار دروغ گفته است.
طالبان نیز یک گروه فاشیستی است و اکثریت مولفههای فاشیسم از قبیل نژادپرستی، جنگافروزی، ضدیت با علم و دانش، تمامیتخواهی، پیشواپرستی و امثال آن در این گروه وجود دارد. به دلیل همین گرایش فاشیستی طالبان است که این گروه نیز بسیار دروغ میگوید. کسی که از ماهیت فاشیستی این گروه آگاه باشد، نمیتواند به شعارهای طالبان اعتماد کند.